نوشته های مریم اردویی

مریم اردویی

10 ماه قبل

جهاد فمنیستی

احتمالا صحبت‌های آقای شیخ طادی را شنیده‌اید. فارغ از مغالطه‌آمیز بودن این صحبت‌ها، باید دید ریشه‌ی چنین تفکراتی در کجاست؟ موج دوم فمنیسم زمانی به وقوع پیوست که دنیا شاهد حاکمیت آمریکا بر نظام جهانی سرمایه‌داری و بسط و گسترش سرمایه‌داری سازمان یافته بود. ویل دورانت در کتاب لذت فلسفه می‌نویسد: «کارخانه‌داران که به فکر سود بیشتر خود بودند و اخلاقیات برایشان بی‌اهمیت بود، زنان را که کارگران ارزان‌تری بودند بر مردان سرکش سنگین قیمت ترجیح می‌دادند و آنان را هنگام استفاده از دستگاه‌های خطرناک به استفاده از لباس‌های تنگ و کوتاه وادار می کردند. بدین ترتیب در جامعه صنعتی زن نیز صنعتی شد و مردانی که طالب حذف شرم و حیا بودند به بهانه آزادی زن و در واقع برای سوءاستفاده بیشتر از او، زنان را به عرصه فحشا کشاندند. این برهنگی اجباری زنان در کنار رواج فرهنگ مصرف‌گرایی، سرمایه‌داران را ترغیب کرد که از جذابیت‌های جسمی زنان بعنوان وسیله‌ی لذت و سرگرمی برای کسب سود بیشتر و تجارت‌ خود استفاده کنند.» اینگونه بود که زن به ابژه‌ای برای دامن زدن به مصرف بیشتر تبدیل شد.

چرایی ابژه شدن زن برای نظام سرمایه‌داری فارغ از جذابیت‌های تنانه‌ی زن را باید در دیدگاه فیلسوفان غربی به زن جستجو کرد که به صورت گسترده در سنت فلسفی غرب وجود دارد. فلسفه‌ای که اصالت را به جنس مرد داده و همواره زنان را به منزله‌ی موجود درجه دوم، فروتر و طفیلی قلمداد کرده و او را به مثابه حیوانی می‌داند که برای خدمت به مرد آفریده شده است. به عنوان مثال پولس در رساله‌ی خود به قرنتیان می‌گوید: «مرد به جهت زن آفریده نشده، بل‌که زن برای مرد.» از آکویناس فیلسوف مسیحی که معتقد بود مرد آغاز و سرانجام زن است، نیز این جمله نقل شده: «زن حیوانی است که نه استوار است نه ثابت قدم» با صنعتی شدن غرب و نیاز سرمایه‌داری به کارگر ارزان این نگاه با شعار حمایت از حقوق زن، او را به استخدام سرمایه‌سالاران درآورد. با بالا گرفتن کار رسانه و نیاز به تبلیغات بیشتر، زن تغییر کاربری داد و کالایی شد برای ترغیب مشتری. اما این‌بار جاذبه‌های جنسی زن در جامعه‌ای که با شتاب به سمت انقلاب جنسی پیش می‌رفت، ابزار پول‌سازی سرمایه‌داران شد. 

مکتب فمنیست که در چنین بستری و بر مبنای چنین فلسفه‌ای شکل گرفته بود به اسم دفاع از حقوق تا جایی پیش رفت که شعار آزادی جنسی سر داد و آزادی زنان برای هرگونه رابطه‌ی جنسی را از الزامات غلبه بر پدرسالاری دانست.(شولامیث فایراستون، فمنیست رادیکال آمریکایی) فمنیست مزورانه به زنان گفت هیچ‌گونه تفاوتی بین زنان و مردان وجود ندارد. بر مبنای چنین بینشی حجاب سمبل استبداد مذهبی شد و به صراحت اعلام گردید «ما فقط مخالف حجاب اجباری نیستیم، مخالف حجاب اسلامی هستیم.»(آذر ماجدی، سخنرانی در بنیاد آزادی و اندیشه بیان) به عبارتی درگفتمان فمنیستی آنچه اساسی‌ترین جهاد زنانه قلمداد می‌گردد، برداشتن حجاب است.( عصرا نومانی، روزنامه‌نگار هندی-آمریکایی).

اما امروزه چنین نگاهی به زن صدای اعتراض اندیشمندان غربی را نیز درآورده است و بر وجوب حیا و حجاب برای زنان صحه گذارده‌اند. وندی شلیت نویسنده‌ی آمریکایی در کتاب «بازگشت به عفاف» خود می‌نویسد: «در گذشته مردانی که به دنبال روابط جنسی راحت و دست یافتنی بودند، معمولا به سراغ زنان روسپی می‌رفتند، اما امروزه انتظار دارند که بتوانند با همه‌ی زنان همانند روسپیان رفتار نمایند، تنها تفاوت این است که هزینه‌ای هم نمی‌کنند.» سوزان اف. هاردینگ در نقد انقلاب جنسی می‌گوید: «انقلاب جنسی، زن‌ها را از قید عفت خلاص کرد ولی مفهوم قابل احترام بودن نادیده گرفته شد.» جودیت میل خبرنگار نیویورک تایمز در مقاله‌ی «زنان در آغوش اسلام، امنیتی تازه می‌یابند» با تأکید بر اینکه حضور زنان، به همراه حجاب در اجتماع سبب کاهش مزاحمت برای آنان می‌شود، آورده است: «پوشش حجاب، برای زن این امکان را فراهم ساخته که در شهرهای شلوغ بتواند به راحتی فعالیت کند و از مزاحمت مردان جوان در امان بماند. پیام غیرقابل تردید این لباس به اطرافیان این است که : این زن نجیب است، به او کار نداشته باشید.»

مگی نویسنده‌ی مقاله‌ی «هنر عفت» نیز می‌نویسد: «به آسانی نمی‌توان کاری کرد که مردها به عقاید و ارزش‌های شما توجه کنند، اما اگر اجازه ندهید ظاهر شما را زیاد ببینند، مجبور می‌شوند توجه خود را به باطن شما معطوف کنند.» اینها تنها چندین نمونه از نظرات اندیشمندان و نویسندگان غربی در موج بازگشت به عفافی بود که در غرب شکل گرفته است. موجی که سبب شد تا در سال 2017 یک سوم بودجه‌ی فدرال برای برنامه‌های آموزش سلامت جنسی نوجوانان، به آموزش خویشتنداری اختصاص یابد و در سال 2021 به 100 میلیون دلار افزایش یابد.

جزئیات بیشتر

مریم اردویی

11 ماه قبل

با تکرار استقامت می‌کنیم

دیدار ویژه رهبر انقلاب با بانوان برای دومین سال متوالی برگزار شد. دیداری که در آن بانوانی از دغدغه‌هایشان گفتند؛ از آلودگی هوا، فیلترینگ تا موضوع مهم درمان امن زنان که سال‌هاست از نظر وزارت بهداشت در وضعیت اضطرار است! اگرچه برخی از این دغدغه‌ها محل طرحش نزد مسئولان دولتی بود که باید آن را چاره کنند اما رهبری صبورانه و پدرانه شنیدند و نکته برداشتند و با صحه گذاردن بر درستی مطالبات فرمودند: «گله‌گزاری‌ها و شِکوه‌ها و احیانا پیشنهادها باید به ما داده بشود؛ کار ما نیست، کار مسئولین دولتی است، امّا درعین‌حال ما سفارش می‌کنیم، تأکید می‌کنیم و از مسئولین می‌خواهیم که اینها را ان‌شاءالله دنبال کنند؛ امیدواریم که این اتّفاق بیفتد.» گفت و شنودها که تمام شد، پدر روی سخنش را به سمت غرب برگرداند و یک بار دیگر استقامت بر جمله‌ی «در مسئله‌ی زن، ما از غرب طلبکاریم» را به رخ همگان کشید و با تهاجم به تمدن غرب تناقضات عملی آنها را در رفتار با زن که برخاسته از بی‌منطقی‌شان است، به چالش کشید؛ که چرا «زن می‌تواند حتّی با پوشش نیمه‌عریان در جلسات رسمی شرکت کند امّا مرد بایستی با لباس کامل، کراوات هم بزند یا پاپیون هم بزند و شرکت کند؟» 

نکته‌ی قابل تأمل دیگر در بیانات ایشان که شاید کمتر مورد توجه قرار گرفت اشاره به دو رویکرد غالب موجود در دنیا در رابطه با هویت زنانه و تمام مسائل مربوط به زن بود؛ رویکرد غرب و رویکرد اسلام. به عبارت دقیق‌تر دیگری غالبی که دنیا حتی در کشورهای غیرغربی در حال ترویج آن است، زن غربی است تا زن شرقی. این تقسیم‌بندی نشان می‌دهد در عصر کنونی که تقابل بیشتر بین تمدن غرب و انقلاب اسلامی است اگر دقت لازم را در جهت گفتمان‌سازی نداشته باشیم و به تصور اینکه غالب جامعه‌ی زنان، زن شرقی هستند، با راهبردی غلط زنان جامعه را به دامان زن غربی هل خواهیم داد. چراکه زن صرفا خانه‌دار را با این انگاره که او نسبتی با الگوی سوم زن ندارد و اسیر مردسالاری سنتی است به فضای دیالکتیکی تضادآلود غربی خواهیم کشاند.

کنش‌ها و واکنش‌هایی که پس از این دیدار بین فعالین این حوزه به وجود آمد مؤید این مطلب است. چراکه آنچه بیشتر و پس از بیانات رهبری در جامعه بازتاب داشت این جملات بود: «در مدیریّت‌های گوناگون، مشاغل گوناگون اجتماعی و دولتی، حضور زنان هیچ محدودیّتی ندارد.» «وظیفه‌ی زن مطلقاً این نیست که در خانه کار کند. غذا پختن، رخت شستن، تر و تمیز کردن وظیفه‌ی زن نیست.» حرف‌های درستی که اگر در کانتکس خودش و در کنار دیگر بیانات مطرح شده دیده نشود و مثل همیشه گزینشی و جهت‌دار با آنها برخورد شود می‌تواند کارکرد خود را از دست داده و به ضد خود بدل شود. حاشیه‌ی دیگری که بعد از این جلسه رقم خورد بحث بر سر تکراری بودن بیانات رهبری در رابطه با موضوع زن بود. شاید بتوان بخشی از این نقد را در رابطه با تکرار این مفاهیم و مواضع پذیرفت. بخشی که ناظر به مردم و نخبگانی است که در رابطه با بیانات ولی جامعه به قدری اهمال کارند که امام جامعه را به وادی تذکرات مدام کشانده‌اند. کسانی‌که سال‌ها وزیر و وکیل و مسوول در جمهوری اسلامی بوده‌اند اما با انفعال در مقابل گفتمان رقیب و فاصله گرفتن از ادبیات وحی نقطه قوت اسلام را که «مسئله‌ی زن» است به نقطه ضعف بدل کرده‌اند. 

اما آیا تکرار همیشه نشان از عقب‌ماندگی مطلق دارد؟ یقینا چنین انگاره‌ای از سخنان دیروز به صواب نزدیک نیست. چراکه در خود قرآن نیز بارها شاهد تکراریم «فبای آلاء ربکما تکذبان» و نمازی که روزانه 5 بار تکرار می‌کنیم که این تکرار برای رشد است و تثبیت. حتی رهبر انقلاب قبل‌تر در پاسخ به این انتقاد که «حرف‌های رهبری تکراری است» فرموده بودند: «این تکرار نیست، این استقامت است، این سخنِ حق را در دل نگه داشتن و حفظ کردن و پای آن ایستادن است.» منطقی که از دل «فاستقم کما امرت و من تاب معک» برآمده است. استقامتی که پیامبر (ص) در موردش فرموده: «شیبتنی سوره‌ی هود لمکان فاستقم کما امرت و من تاب معک» و رهبر انقلاب اینگونه تفسیرش کرده است: «پیغمبر فقط مأمور نیست که خودش ایستادگی کند؛ باید خیل عظیم مؤمنان را هم در همین راه به ایستادگی وادار کند....مؤمنین را در بین دو جاذبه‌ی قوی - جاذبه‌ی فشار دشمن و جاذبه‌ی فشار درونی دل هوسران - و این دو مغناطیس، در خط مستقیم نگه داشتن و هدایت کردن، به گمان زیاد، این، آن کاری است که پیغمبر را پیر کرد.»

جزئیات بیشتر

مریم اردویی

1 سال قبل

«زن ایرانی این است و فقط این نیست»

برای اولین بار در جهان کنگره‌ای بر پا شد که از نظر تا عمل عاملیتی زنانه داشت؛ کنگره‌ای با نام «زنان تأثیرگذار». این کنگره که به گفته‌ی دبیر علمی آن از سال گذشته ایده‌ی آن مطرح و خیز برای اجرایی شدن آن برداشته شده بود، توانست ۳۰۰ بانوی فعال و اثرگذار در سه حوزه‌ی «اقتصاد و کارآفرینی»، «علم و فن‌آوری» و «اجتماعی» از ۵ قاره و ۹۶ کشور را گرد هم آورد.

از زمان برگزاری این همایش نقدهایی صورت گرفت که برخی وارد و برخی تهاجماتی غیراخلاقی بود. به عنوان مثال تلاش برای ویترینی نشان دادن حضور خانم دکتر علم‌الهدی و تنها منتسب دانستن ایشان به مقام ریاست جمهوری یکی از موارد غیراخلاقی و ظلم به جایگاه علمی ایشان بود. چراکه خانم علم‌الهدی در این کنگره نماینده تخصص خودشان بودند و نه رئیس‌جمهور. اما با وجود تمام نقدها می‌توان گفت این کنگره اقدامی مثبت و بهنگام بود در زمانی که غرب تلاش می‌کرد، چهره‌ای کریه و بدمنظر از جمهوری اسلامی ایران به دنیا ارائه دهد؛ زمانی که زن ایرانی با نام مهسا امینی شناخته و تنها اخباری که به دنیا مخابره می‌شد حصر و قتل زن ایرانی بود؛ زمانی‌که اخراج ایران به استناد همین ظلم از کمیسیون مقام زن سازمان ملل رقم خورده و جمهوری اسلامی ناقض حقوق زن به شمار می‌رفت؛ دستاوردی مثبت از منظر بین‌المللی بود از آن جهت که زنان ایرانی ابتکار عمل را در دست گرفتند و هم‌نوعان خود را در میانه‌ی یک جنگ ترکیبی علیه زن مسلمان ایرانی به مواجهه‌ی با واقعیت این زن کشاندند.

اقدامی به هنگام بود چرا که توانست در یک جنگ اقتصادی و هیبریدی به زنان دنیا نشان دهد که زنان ایرانی با تمام سنگ‌اندازی‌ها و تحریم‌های داخلی و خارجی، توانسته‌اند مدیرعامل بیش از ۹۰۰ شرکت دانش‌بنیان شوند و بانوی اندیشمند آلمانی را به چنان حیرتی وادارند که در مقابل زن مسلمان ایرانی انگشت حیرت به دهان بگیرد و زین پس خود را سفیر زن ایرانی در کشورش بداند. برگی برنده بود چراکه موجب شد بانویی با ده‌ها هزار کارمند در ۱۶ کشور دنیا دست یاری اقتصادی دهد و ده‌ها تفاهم‌نامه و قرارداد امضا شود. دستاوردی قابل تقدیر بود چرا که توانست برساخت سیاه رسانه‌ها از بانوان چادری در ذهن بانوان دیگر کشورها را اینگونه اصلاح کند: «هیچ وقت فکر نمی‌کردم زنانی در این پوشش سیاه (black cover ) اینقدر بافرهنگ، عالم و شاد باشند. شما بانوان محجبه آرامشی دارید که من فقط در قدیسه‌ها سراغ دارم.» بله اینها همه جای امتنان و تشکر دارد.

اما پرسشی در اینجا قابل طرح است که وقتی صحبت از تأثیرگذاری می‌شود، ملاک تأثیر چیست؟ آیا در سنجیدن میزان تأثیر نسبت امکانات و دارایی‌ها با توان فرد هم سنجیده می‌شود؟ آیا ملاک‌ها صرفا مادی و به تعداد مقالات و دستاوردهای علمی، اقتصادی و پژوهشی محدود می‌شوند؟ مثلا زنی که در روستایی دور افتاده بخشی از بار تولید کشور را بر دوش گرفته و در زمانه‌ای که مصرف‌زدگی در حال بلعیدن تولیدات خانگی مادرها است، جایی در محاسبات دارد؟ آیا دختری که در میان یک جو ناسالم و محیط گناه‌آلود شجاعت تغییر دین یا سبک زندگی را داشته و در برابر ناپاکی‌ها قیام کرده، میزان اثرگذاریش بر محیط پیرامونی محلی از اعراب دارد؟ آیا زنی که دستاوردهای او انسان‌هایی والا در شرایطی سخت بوده، به عنوان زن اثرگذار شناخته می‌شود؟ آیا جای این نبود که از میان هفت بانویی که برتر شناخته شدند یک نفر بر اساس ملاک‌های معنوی بانوی برتر می‌شد؟ مگر حرف انقلاب رشد معنوی در کنار دستاوردهای مادی نبود؟

اینها و ده‌ها سوال از این دست را می‌توان مطرح کرد. خوب است الان که سنگ بنای چنین محفلی توسط زنان ایرانی بنا نهاده شده و به گفته‌ی خانم خزعلی «ایران اسلامی می تواند مستقل از نهادهای بین المللی محور هم‌اندیشی زنان تاثیرگذار جهان باشد.» به ملاک‌های دیگر اثرگذاری نیز اندیشیده و به جهان نشان داده شود که ملاک انقلاب اسلامی در کنار پیشرفت‌های مادی، دستاوردهای معنوی چون تولید انسان است.

جزئیات بیشتر