یادداشت های اختصاصی

ماجده صفرپناه

1 ماه قبل

سبک زندگی شهدا، از ایده‌آل تا واقعیت

هرکسی که حتی کمی با شهدا مأنوس باشد و فضایل اخلاقی آنها را شنیده باشد، سعی می‌کند آنان را الگوی خویش قرار دهد. شهدا همیشه برای همه، مقدس، محترم و باارزش بوده‌اند. آنهایی که از کرامات‌شان شنیده‌ایم، آنهایی که به اخراجی معروف بودند و درنهایت عاقبت بخیر شدند.

به گمان بسیاری رمان‌ها و زندگینامه شهدا معمولا مورد علاقه افرادی است که ارادت خاصی به شهدا دارند؛ اما این گمان همیشه درست نیست. برخی کتب به خصوص در سبک عاشقانه، مورد توجه کسانی است که گاه شناخت چندان عمیقی هم از شهدا ندارند. تعداد بسیار زیادی از این کتاب‌ها، به قلم یا بنابر روایت همسر شهید یا به کمک همسر و مادر شهید نوشته شده است. از این رو، همسران نویسنده شهدا مسئولیت سنگین‌تری در جامعه پیدا می‌کنند.


شخصیت داستانی شهید، شخصیتی کامل و ایده‌آل؟

اگر شما یک دختر مجردی باشید که برخی از کتب داستانی عاشقانه شهدا را مطالعه کرده‌اید. به احتمال زیاد، این انگاره‌ها از ذهن شما عبور می‌کنند: «شهید و همسرش چه زندگی آرمانی و بی‌نقصی داشته‌اند»، «شهید چه مرد ایده‌آل، کامل و عاشقی بود». اگر شما در این حین خواستگارانی داشته باشید، قاعدتا تحت تاثیر این کتب، معیارهای انتخاب همسر خود را براساس اخلاق و رفتار کاملی که از شهید در داستان خوانده‌اید، قرار می‌دهید. درنهایت اگر هر کدام از خواستگاران شما، دارای یک عیب باشد و مانند شخصیت شهید داستان، مرد کامل و رمانتیک نباشد، جواب رد خواهد گرفت و مشخص نیست که این چرخه تا کجا ادامه خواهد یافت!

این مثال، یکی از ابتلائات کتاب‌های داستانی عاشقانه شهداست که برخی از دختران سرزمینم دچار آن شدند. به طور قطع، داستان‌های عاشقانه شهدا و همسرانشان، از مهم‌ترین نقاط تاریخ معاصر و روایت‌های اصیل سبک زندگی مومنانه محسوب می‌شوند. در سبک رمان‌های عاشقانه، بسیار جذاب هستند و نمی‌شود به طور کل از ادبیات داستانی حذف کرد؛ اما بحث اینجاست که تا چه اندازه دراین داستان‌ها اغراق صورت می‌گیرد؟ تا چه اندازه ورود به مکالمات خصوصی عاشقانه شهدا و همسرانشان می‌تواند مطلوب باشد؟ شاید تا آنجایی که از خواندنش دچار اندک شرمی نشویم. مانند دیالوگی که می‌گوید: زمان عقد که انگشت عسلی را در دهانت گذاشتم (انگشتم به زبانت برخورد کرد)، متوجه شدم که زبان داری، پس حرف بزن.


شهدا از میان مردم بودند

یک شهید حتی اگر قبل از شهادت، شهیدانه زندگی کرده باشد و خصوصیات رفتاری و اخلاقی بسیار خوبی داشته باشد، آیا نمی‌توانسته دچار اندک خطایی شود؟ آیا تصمیمات غلط و قضاوت اشتباهی در زندگی خود نداشته است؟ زندگینامه‌ای بر اساس واقعیت نوشته می‌شود که از تمامی زوایا و ابعاد به شخصیت فرد اصلی داستان بپردازد. آیا پرداختن یک بعدی به زندگی و رفتار عاشقانه و مطلوب قهرمان داستان، آن قهرمان را از مردم وصله‌ای جدا و دست‌نیافتنی نمی‌کند؟ شهدای قهرمان ما در دل همین مردم عادی رشد کرده و پرورش یافته‌اند، پس نباید با دیدن چند خطا، خودمان یا اطرافیان یا حتی همسر آینده را برای شهیدانه زیستن، دور از انتظار ببینیم.

گفتگویی با نسرین باقرزاده، همسر شهید بهمن باقری و راوی کتاب «ساجی» خواندم که می‌گفت: «مثلا ما تنها خانواده رزمنده‌ای بودیم که نوار شهرام ناظری گوش می‌کردیم.» به نظر می‌رسد روایت این داستان‌ها جذابیتی بیشتر از آن دارد که ما بخواهیم شهدا را یکسری موجوداتی معصوم با مقامات الهی دست نیافتنی نشان بدهیم. همسر شهید بهمن باقری در ادامه نیز نکته‌ای قابل تامل گفتند: «گاه برخی از همسران شهید روایت می‌کنند که روزی که همسرشان از خانه بیرون می‌رفت می‌دانستند که قرار است شهید شود و دیگر برنگردد و اینها برای من اصلاً این‌طور نیست و اتفاقاً ما روزی که ایشان از خانه رفتند بیرون برای عملیات با هم دعوا کردیم چون به من قول داده بود من را بهشت آباد ببرد و زده بود زیر قولش».

این صحبت‌ها نشان می‌دهد که برخی همسران شهدا به غیرواقعی بودن داستان‌های مطرح شده از شهدا معترض هستند و در بعضی از کتاب‌ها سعی شده تا از تمامی زوایا به زندگی شهید پرداخته شود.


همسران و مادران شهدا فقط همسر و مادر شهید نیستند

نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که همسران و مادران شهدا در کتاب‌های زندگینامه شهیدان چه نقشی را ایفا کرده‌اند؟ آیا صرف همسر یا مادر شهید بودن باید حائز اهمیت باشد یا از زوایای دیگری باید به زندگی آنها پرداخت؟

یک زمانی هست که مادر یا همسر شهید، خانه‌دار هستند و وظیفه تربیتی، صبر و مقاومت که بسیار حیاتی و مهم هستند را در خانواده بر عهده دارند، که باید این نقاط قوت و مثبت رفتاری یک زن به درستی در داستان‌ها تاکید و توصیف شود. اما زمان دیگری هم هست که آن مادر یا همسر به طور مستقل شخصیت تاثیرگذاری در جنگ بوده است. یک شخصیت زن به تنهایی توانسته در پشتیبانی از رزمندگان اسلام، مفید واقع شود؛ چه بسا که از اینگونه زنان در جنگ دفاع مقدس کم نداشتیم.

به عنوان مثال کتاب «تنها گریه کن» روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان می‌خوانیم که چگونه یک زن قبل از انقلاب در تظاهرات شرکت می‌کند، به مبارزان انقلابی در خانه‌شان پناه می‌دهد، اعلامیه‌های امام را پخش می‌کند و بعد از انقلاب نیز وارد بسیج می‌شود، با جهاد سازندگی همکاری می‌کند و خانه‌شان را تبدیل به پاتوق جهادگرها می‌کند. این زن انقلابی در زمان جنگ نیز همسر و فرزندش را راهی جبهه کرده و خودش در حمایت و پشتیبانی از رزمندگان کم نمی‌گذارد.


شهدا چگونه تصویری را می‌خواهند؟

در نهایت می‌توان گفت توجه به اعتقادات، باورها و خط مشی یک شهید بسیار مهم است؛ اینکه آن شهید دوست داشته و دارد که مردم به خصوص جوانان، زمانی که داستانی از زندگی او را مطالعه می‌کنند، چگونه تصویری از شهید را در ذهن خود ایجاد کنند، صرفا با داستان‌های عاشقانه و گاها خصوصی او و همسرش، احساسی شوند یا آن داستان، در کنار معرفی عشق واقعی، آموزنده و مفید باشد و مخاطب دچار درک معرفت عمیق شهیدانه زیستن هم بشود.


جزئیات بیشتر

فاطمه قاسمی

1 ماه قبل

نور و حماسه

 شهیده بنت الهدی زنی که نه صرفاً یک مبارز سیاسی یا یک فعال فرهنگی؛ بلکه فراتر از این تعاریف، زنی جریان‌ساز در مسیر انقلاب اسلامی بود. زنی که در کشاکش سنت و استکبار با جامعه خود روشنایی را به میدان آورد و تک به تک زنان را به عظمت انقلاب اسلامی دعوت نمود.

در آغاز این یادداشت به منظور آشنایی مختصر با ایشان، بنابر سنت آشنای روایتگری، از سال تولد بنت الهدی آغاز میکنیم؛

شهیده بنت الهدی که نام اصلی او سیده آمنه صدر بود سال ۱۹۳۷، در شهر مقدس کاظمین به دنیا آمد و از همان ابتدا نزد مادر و سپس در کنار برادر بزرگوارش، سید محمدباقر صدر، راه علم و آگاهی را پیش گرفت. بنت‌الهدی در دوره خود برخلاف دیگر زنان که اغلب از یادگیری دروس حوزوی به ویژه فقه و اصول محروم بودند، دروس حوزوی و بخش‌های عظیمی از دروس فقه و اصول را توسط دو برادرش و سپس نزد علمای وقت فرا گرفت و به درجه اجتهاد رسید. با این حال او تنها یک دانش‌آموخته و مجتهد نبود؛ بنت‌الهدی، زنی بود که مرزهای رایج را شکست، تفکر را به حرکت درآورد و به یکی از تأثیرگذارترین زنان شیعه در تاریخ معاصر بدل شد.

می‌توان گفت او به‌خوبی درک کرده بود که اگر می‌خواهد تغییری عمیق در باورهای جامعه ایجاد کند، باید بنیان یک تفکر را پی‌ریزی کند؛ تفکری که همه ارکان جامعه را در برگیرد. پس به هر عرصه‌ای که می‌توانست تأثیر بگذارد، قدم گذاشت و با دقت و استراتژی ویژه خود، ساختاری هماهنگ از آموزش، فرهنگ، سیاست و مقاومت را بنا نهاد.


بانوی بصیرت؛ در پهنه فرهنگ و بیداری

شهیده بنت الهدی در گام اول، آموزش را که مهم‌ترین رکن نظام یک جامعه است، هدف فعالیت خود قرار داد. او مدارس الزهراء را تأسیس نمود. این مدارس متمایز از مدارس معمول بودند بدین جهت که فقط مراکزی برای تحصیل نبودند؛ بلکه مراکزی برای پرورش نسل جدیدی از زنان آگاه و مومن بودند. در این راستا در چارچوب آموزش و پرورش مدارس الزهراء، علاوه بر دروس معمول، مفاهیمی عمیق و هویت‌بخش اسلامی را گنجاند و از معلمانی بهره برد که خود الگوهای عملی این آموزه‌ها بودند. در کنار مدیریت و تدریس، از برقراری ارتباط صمیمانه با دختران کوچک، جوانان و زنان خانه دار غافل نبود. این امر به گونه ای بود که بنت الهدی شخصا در عبادات دختران دانش آموز حضور می‌یافت. از طرف دیگر با تشکیل جلسات خصوصی و عمومی، تلاش داشت زنان تحصیل کرده و خانه‌دار را با نقش و مسئولیت‌هایشان آشنا کند و برنامه‌های آموزشی مجزا از یکدیگر متناسب با موقعیت‌های اجتماعی زنان داشت.

ایشان اما تنها به آموزش که یکی از جنبه‌های اعتلای فرهنگ و باور جامعه است اکتفا نکرد. شهیده صدر قلم و رسانه را به سلاحی برای آگاهی‌بخشی تبدیل کرد. جهاد او با نوشتن مقالات تربیتی_اجتماعی در نشریه «الاضواء» در قالب داستان‌هایی با پیام‌های اجتماعی و دینی، ذهن‌های مخاطبان خود را به چالش می‌کشید. درحقیقت شهیده بنت الهدی رسانه را یک ابزار قدرت می‌دانست و از آن برای مقابله با تفکرات غرب‌گرایانه و سیاست‌های سرکوبگرانه رژیم بعث استفاده می‌کرد. داستان‌ها و سروده‌های هوشمندانه‌ی او تنها یک روایت معمول نبودند، بلکه تلنگری برای بیداری جامعه بودند.


از کلام و قیام تا سازماندهی مقاومت

بنت الهدی تنها به ابعاد فرهنگی و آموزشی بسنده نکرد. در دورانی که زنان از فعالیت‌های سیاسی کنار گذاشته می‌شدند، شهیده صدر جسورانه پا به میدان سیاست گذاشت. او یکی از پیشگامان نهضت اسلامی عراق بود و همگام با برادرش، سید محمدباقر صدر، با شجاعت و درایتی کم‌نظیر پیش رفت. در زمان دستگیری سید محمدباقر توسط رژیم بعث، او بود که با سخنرانی‌های پرشور، مردم را به قیام فراخواند و رژیم بعث عراق را مجبور به آزادی محمدباقر صدر نمود.

سیده آمنه صدر ثابت کرد که سیاست، عرصه‌ای نیست که زنان از آن کنار گذاشته شوند، بلکه حضور آن‌ها می‌تواند نقطه عطف تحولات باشد. با نگاه کلی به اقدامات سیاسی سیده آمنه صدر می‌توان چنین گفت که او هوشمندانه شبکه‌های مقاومت را سازمان‌دهی میکرد‌. او گروه‌هایی از زنان آگاه را گرد هم آورد تا پیام انقلاب را گسترش دهند و در شرایطی که جاسوسان رژیم، به‌دنبال سرکوب هر حرکت مخالف بودند، فعالیت‌های سیاسی را در پهنه‌ی فرهنگی حرکت می‌داد. این نشان از درایت و هوش سرشار زنی بود که نه‌ فقط شجاعت داشت، بلکه مدیری مدبر بود.


زنان، مبارزه از خانه تا میدان

می‌توان چنین گفت هدف شهیده صدر، تنها یک مبارزه و یا آموزش و فرهنگ سازی نبود. او به دنبال ایجاد یک جریان فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جهت ایستادگی در برابر کفر و استکبار بود. سرانجام، حکومت بعث که از تأثیر عمیق تفکر اسلام ناب، بر روح جامعه عراق به وحشت افتاده بود، او و برادرش را در سال ۱۹۸۰ دستگیر کرد. پس از سه روز از این دستگیری توامان با شکنجه های بسیار، سرانجام سیده آمنه و سید محمد باقر صدر توسط رژیم بعث به شهادت رسیدند.

بنت‌الهدی، تنها یک نام در تاریخ نیست. او یک الگوی جامع برای تمام زنان مسلمان در موقعیت های اجتماعی متفاوت است. او صرفا تعلق به یک قشر خاص از زنان ندارد. در روزگاری که حکومت بعث و برخی تفکرات سنتی، زنان را از فعالیت‌های اجتماعی منع می‌کردند، بنت‌الهدی به عنوان یک زن مسلمان در ابعاد مختلف اجتماعی نقش‌آفرینی کرد و ماندگار شد. او هم معلمی آگاه بود که نسل جدید را تربیت می‌کرد، هم نویسنده‌ای تأثیرگذار بود که با قلمش روشنگری می‌کرد، هم فعال اجتماعی که در جامعه حضور داشت، و هم مبارزی که تا پای جان بر سر عقایدش ایستاد. همین جامعیت الگویی او را الگوی فراگیری برای تمام زنان در رده‌های سنی مختلف و موقعیت‌های گوناگون تبدیل کرده است.

 زنی که خانه‌دار است، می‌تواند از بعد تربیتی بنت‌الهدی الهام بگیرد و از طریق پرورش نسل آگاه یا برگزاری جلسات خانگی برای آگاهی‌بخشی، نقشی مؤثر در جامعه ایفا کند. زنی که در عرصه تحصیل و علم فعالیت می‌کند، می‌تواند از نقش او به‌عنوان معلم، نویسنده و متفکری تأثیرگذار درس بگیرد و در مسیر آگاهی‌بخشی گام بردارد. دختری که دانش آموز است و در عنفوان نوجوانی است می‌تواند از تلاش هدفمند بنت‌الهدی برای آموختن مباحث علمی و معرفتی درس بگیرد. زنان فعال در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی نیز می‌توانند از شجاعت و ایستادگی بنت‌الهدی در برابر استبداد و نابرابری الهام بگیرند چراکه شهیده بنت‌الهدی به همه آن‌ها نشان داد اگر کسی هدفمند و استوار در راه حق قدم بردارد، در هر موقعیت و نقش اجتماعی هیچ حد و مرزی برای تأثیرگذاری او وجود نخواهد داشت.

جزئیات بیشتر

فائزه آقامحمدی

2 ماه قبل

زن در امتداد انقلاب اسلامی

رسالت پیشگامانه زنان در مسیر انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ نه تنها ساختار سیاسی و اقتصادی کشور را دگرگون کرد، بلکه تحولی عمیق در جایگاه اجتماعی و فرهنگی زنان ایجاد نمود. دوازده فروردین ۱۳۵۸، به عنوان نقطه عطفی در تاریخ ایران، فرصتی بی‌نظیر برای زنان فراهم آورد تا از حاشیه جامعه به متن تحولات اجتماعی سیاسی وارد شوند.

حضور پررنگ زنان در مبارزات انقلابی، از راهپیمایی‌ها تا سازماندهی اعتراضات، نشان داد که آنان نه تنها همراه مردان، بلکه پیشگامان تغییر و تحول جامعه حتی بعد از انقلاب اسلامی بوده‌اند. این تحول چنان عمیق بود که امام خمینی(ره) از آن به تحول الهی یاد کردند و تأکید نمودند: زن ایرانی امروز، دیگر آن موجود منفعل گذشته نیست؛ او مظهر مقاومت و آگاهی است.

 با این حال، تحولات پس از انقلاب، چالش‌ها و فرصت‌های متعددی را برای زنان به همراه داشت. این یادداشت با بررسی نقش زنان در انقلاب، تحولات قانونی و اجتماعی پس از آن، و تحلیل چالش‌ها و دستاوردهایشان، تلاش می‌کند تصویری جامع از مسیر پیچیده زنان در امتداد انقلاب اسلامی ارائه دهد. 


از خانه تا میدان؛ زنانی که تاریخ‌ساز شدند

انقلاب اسلامی ایران، با محوریت احیای ارزش‌های اسلامی، زنان را از حصار سنت‌های تحمیلی رژیم پهلوی رهانید و به آنان هویتی نوین بخشید. پیش از انقلاب، حکومت پهلوی اگرچه به ظاهر تلاش می‌کرد تا جایگاه زن ایرانی را ارتقا بخشد اما در واقعیت زنان در چنگال سیاست‌های غرب‌گرایانه رژیم پهلوی، به ابزاری برای اشاعه فرهنگ غربی و ابتذال تبدیل شده بودند. در حقیقت زن ایرانی دیگر زن متعلق به تمدن ایرانی و اسلامی خود نبود بلکه نسخه‌ی کپی رایت شده‌ای از زن غربی بود.

اما با شعله‌ور شدن انقلاب، زنان مسلمان با الهام از الگوهایی چون حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س)، از خانه‌ها به میدان آمدند و با حضوری آگاهانه، نقشی تعیین‌کننده در سرنگونی رژیم طاغوت ایفا کردند. در حقیقت به اعتقاد بسیاری اگر زنان ایرانی مشوق و پشتیبان مردان نبودند، هیچ کدام از حرکت‌های بزرگ انقلاب شکل نمی‌گرفت و انقلاب اسلامی هم به پیروزی نمی‌رسید. این صرفا یک ادعا و شعار نبود بلکه گواهی تاریخی از انقلاب ۵۷ بود. زنان نه تنها در تظاهرات دوشادوش مردان حرکت می‌کردند، بلکه با ایثار جان و مال، برای حمایت از مستضعفان، ثابت کردند که تحقق انقلاب اسلامی بدون حضور آنان ناممکن است. امام خمینی(ره) در این باره فرمودند: ما نهضت خود را مدیون زن‌ها می‌دانیم... آنان در صفوف جلو بودند و مردان را به میدان کشاندند.

با پیروزی انقلاب و نفی فرهنگ غربی، بانوان از ابزار ابتذال به کنشگران عفاف و آگاهی تبدیل شدند. امروز شاهدیم چگونه زنان ایرانی همزمان در چندین جبهه پیشرو هستند. در دانشگاه‌ها که سهم زنان از تحصیلات عالی به مرز ۷۰ درصد رسیده، در آزمایشگاه‌های علمی که زنان محقق در حوزه‌های هسته‌ای و نانو پیشتازند، در عرصه‌های فرهنگی که نویسندگان و هنرمندان زن، روایت‌گر هویت اسلامی‌ ایرانی شده‌اند. این‌ها همه نشان از آن دارد که انقلاب اسلامی توانسته است الگویی بیافریند که در آن زن مسلمان هم می‌تواند مادر باشد، هم دانشمند، هم هنرمند و هم مدافع ارزش‌های زن ایرانی. مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای همواره بر این نقش تأکید کرده‌اند: زن مسلمان ایرانی ثابت کرد که می‌تواند هم مظهر عفاف باشد و هم پیشگام مبارزه؛ این همان الگوی زن تراز اسلام است. 


زنان ایرانی به مثابه پاسداران انقلاب

نقش زنان در دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی اغلب نادیده گرفته می‌شود. آنان در دفاع مقدس نه فقط در پشت جبهه، که در خط مقدم به عنوان پرستار، امدادگر و حتی رزمنده حاضر شدند.

علاوه بر جنگ، در دوران تهاجم فرهنگی نیز زنان ایرانی به‌عنوان مدافعان فرهنگی، به مقابله با تهاجمات فرهنگی غربی برخاستند. هم زخمی شدند و هم جنگیدند. تمام تلاش‌شان حفظ ارزش‌های اسلامی و ایرانی بود. نشان دادند که می‌توان هم مدرن بود و هم متعهد به اصول دینی. این امر آنقدر برای سیاستگذاران فرهنگی دنیای غرب دردناک بود که آنان را واداشت تا برای زمین‌گیر نمودن زنان اصیل ایرانی، فتنه‌ای با نام «چهارشنبه‌های سفید» توسط زنانی خود فروخته به سردمداری مصی علی‌نژاد راه بیاندازند! چه داستان آشنایی، تاریخ مجدد تکرار شد. زمانی که کودتاچیان آمریکایی علیه دولت مصدق که برخلاف طبع استعمارگر پیر و جوان (انگلیس و آمریکا) رفتار می‌کرد، پری بلنده نیز یکی از عوامل کودتاچی برانداز دولت مصدق بود. تو که بعدها به دلیل خوش خدمتی اش به استعمارگران «خانم رئیس» شهرنو، شهر روسپیان گردید.

خلاصه‌ی امر اینکه امروز نیز جنگ فرهنگی و چالش‌های اجتماعی محل جذابی است میان زن اصیل ایرانی و زن خود فروخته‌‌ای به نام مصی علی‌نژاد و هواخواهانش!

 در پس این چالش‌ها و جنگ فرهنگی جاری اما؛ امروز بانوی اصیل ایرانی در عرصه‌های علمی و فناوری همچنان به‌عنوان پاسداران پیشرفت و دستاوردهای انقلاب اسلامی شناخته می‌شود. حضور زنان در حوزه‌های مختلف علمی، اجتماعی و اقتصادی نشان از آن دارد که انقلاب اسلامی توانسته است ظرفیت‌های عظیم زنان را به فعلیت برساند و از آن‌ها به عنوان پاسداران علمی کشور بهره‌برداری کند.

آیت‌الله خامنه‌ای در این زمینه تصریح کرده‌اند: پیشرفت زنان در علوم نوین، نشانه بلوغ جامعه در تحقق عدالت جنسیتی است. همچنین، نقش زنان در دفاع مقدس، از پرستاری تا حضور در خط مقدم، الگویی بی‌بدیل از ایثار را ترسیم کرد. 


 چالش‌ها و فرصت‌های امروزین

زنان ایرانی علی‌رغم دستاوردها، با چالش‌هایی مانند نگاه‌های سنتی در تصدی پست‌های مدیریتی و تبلیغات فمنیستی و تهاجم فرهنگی رسانه‌های معاند مواجه‌اند. با این حال، فرصت‌های نوینی نیز در حال شکل‌گیری است: حضور زنان در عرصه‌های علمی پیشرفته (مانند فناوری هسته‌ای) و افزایش مشارکت سیاسی (مانند شوراهای شهر و روستا)، گواه پویایی آنان در حفظ ارزش‌های انقلاب است. آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید برتقویت هویت اسلامی ایرانی زن، خواستار توازن میان مسئولیت‌های خانوادگی و اجتماعی شده‌اند: زن ایرانی باید هم در علم بدرخشد، هم هویت اسلامی خود را چون نگینی حفظ کند.

زن ایرانی در امتداد انقلاب اسلامی، مسیری پرچالش اما سرشار از پیروزی‌های معنوی و مادی را پیموده است. از یک سو، انقلاب به زنان هویتی مبتنی بر عفاف، آگاهی و مقاومت بخشید و از سوی دیگر، آنان با حضور در تمام عرصه‌ها، ثابت کردند که می‌توانند همراه اسلام و پیشرو در مدرنیته باشند.

امروز، زنان ایران با تکیه بر دستاوردهای چهار دهه گذشته، همچنان در خط مقدم تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی گام برمی‌دارند. همان‌گونه که آیت‌الله خامنه‌ای فرموده‌اند: زن ایرانی امروز، پرچمدار تمدن نوین اسلامی است؛ تمدنی که کرامت زن، محور پیشرفت آن است. این مسیر پرچالش اما سرشار از عزت و پیشرفت، نشان می‌دهد که زنان نه تنها همراه انقلاب بوده‌اند، بلکه نگهبانان آینده آن در برابر هرگونه آسیب‌پذیری هستند.

جزئیات بیشتر

زهرا ملکوتی پور

2 ماه قبل

قسم به زن و زیتون

غزه، این قطعه کوچک از سرزمین فلسطین، سال‌هاست که به نمادی جهانی از مقاومت تبدیل شده است. در این میان، زنان غزه با ایستادگی بی‌نظیر خود، نه تنها در برابر اشغال اسرائیل مقاومت کرده‌اند، بلکه با حفظ زندگی، فرهنگ و هویت ملی، الگویی از پایداری را به جهانیان ارائه داده‌اند. آنان در شرایطی که محاصره و بمباران‌های مداوم، زندگی را به چالشی سخت تبدیل کرده، با خلاقیت و امید، به مبارزه برای آزادی ادامه می‌دهند. زنان فلسطینی آفریننده صمودند. مفهوم صمود مفهومی عمیق است؛ مفهومی با بروز چندگانه از مقاومتی که فقط کار زنان است. حال صمود چیست؟ 


فلسفه مقاومت زنان غزه

صمود، که به معنای پایداری و استقامت در برابر فشارهای بی‌پایان است، به‌وضوح در زندگی روزمره و اقدامات زنان غزه تجلی می‌یابد. مقاومت زنان غزه تنها یک واکنش فیزیکی به اشغال نیست، بلکه فلسفه‌ای عمیق و ریشه‌دار دارد که بر پایه کرامت، آزادی و عدالت بنا شده است. این فلسفه از یک سو بر حفظ هویت ملی و فرهنگی تأکید دارد و از سوی دیگر، بر مبارزه برای حقوق انسانی و عدالت اجتماعی استوار است. زنان غزه با مقاومت خود، نشان می‌دهند که حتی در سخت‌ترین شرایط نیز می‌توان به زندگی ادامه داد و برای آینده‌ای بهتر مبارزه کرد.

فلسفه مقاومت زنان غزه، بر مبارزه برای عدالت و آزادی استوار است. آنان با ایستادگی در برابر اشغال و ظلم، نشان می‌دهند که آزادی و عدالت، حقوق اساسی هر انسانی است و با حضور در خط مقدم اعتراضات و سازماندهی جنبش‌های مقاومت، به جهانیان یادآوری می‌کنند که مبارزه برای آزادی، هرگز پایان نمی‌یابد. 


تو باید زنده بمانی

یکی از ابعاد مهم فلسفه مقاومت زنان غزه، حفظ هویت ملی و فرهنگی است. در شرایطی که اشغال و محاصره رژیم غاصب اسرائیل تلاش می‌کند تا هویت فلسطینی را از بین ببرد، زنان غزه با آموزش کودکان، حفظ سنت‌ها و انتقال فرهنگ به نسل‌های آینده، به مبارزه خود ادامه می‌دهند. آنان با این کار، نه تنها هویت ملی را زنده نگه می‌دارند، بلکه به جهانیان نشان می‌دهند که فرهنگ و تاریخ فلسطین، هرگز از بین نخواهد رفت.

زنان در شرایط و قحطی و محاصره اقتصادی، دارویی و غذایی که غذا و دارو کمیاب است و خانه‌ها در اثر بمباران‌ها ویران می‌شوند، همچنان به زندگی ادامه می‌دهند. این زنان با دست‌های خالی، اما با قلبی پر از امید، نه تنها در خط مقدم اعتراضات و مقاومت در برابر تخلیه خانه‌ها دیده می‌شوند، بلکه در حفظ سنت‌های فرهنگی و آموزش نسل‌های آینده فعال هستند. آنها با ایجاد مدارس خانگی و آموزش کودکان، ثابت کرده‌اند که در این شرایط هم باید زنده‌ماند و نسل بعد را به ادامه راه مبارزه ترغیب کرد.


صمود نام کوهی است که زن فلسطینی آن را ساخته

در شرایط جنگی زنان فلسطینی به آرام نمودن اوضاع ناآرام خانواده و جامعه پرالتهاب خود می پردازند. آنان در شرایطی که آب و برق به‌ندرت در دسترس است، با روش‌های خلاقانه به نیازهای خانواده‌های خود پاسخ می‌دهند. آنان با استفاده از منابع محدود، غذا تهیه می‌کنند، خانه‌های ویران‌شده را بازسازی می‌کنند و حتی در میان بمباران‌ها، به کودکان خود احساس امنیت می‌بخشند. این زنان با صبر و استقامت، نشان می‌دهند که صمود تنها یک واژه نیست، بلکه یک شیوه زندگی است.

صمود زنان غزه تنها به زندگی روزمره محدود نمی‌شود؛ آنان در خط مقدم مبارزه نیز حضور دارند و غزه با عنصر زندگی، مبارزه خود را پیش می‌برد. این زنان به دلیل نقش بی‌بدیل خود در مبارزه با اشغالگری اسرائیل، به نماد مقاومت تبدیل شده‌اند. آنان نه تنها در خط مقدم اعتراضات حضور دارند، بلکه با سازماندهی اعتصابات، مقاومت در برابر تخلیه خانه‌ها و حفظ سنت‌های فرهنگی مشغول هستند. زنانی مانند میسا عبدالهادی، مونا الکرد، فاطمه برناوی و عاهد تمیمی با ایستادگی خود در برابر اشغال، به نمادهایی جهانی از مقاومت تبدیل شده‌اند. آنان نشان داده‌اند که صمود، سبکی از زیست شرافتمندانه ‌ای است که ظلم پذیری را ننگ می‌داند و بر این اساس به امید دستیابی به آینده‌ای عادلانه و آزاد از اشغال بیگانه مبارزه می‌کنند.

زنان غزه تنها به فلسطین محدود نمی‌شود؛ آنان الهام‌بخش بسیاری از جوامع تحت ستم در سراسر جهان هستند. مقاومت آنان در برابر ظلم و بی‌عدالتی، نشان می‌دهد که روح انسان حتی در سخت‌ترین شرایط نیز شکست‌ناپذیر است. صمود آنان یادآوری می‌کند که مبارزه برای آزادی و عدالت، هرگز پایان نمی‌یابد و نسل‌های آینده با الهام از این مقاومت، راه آنان را ادامه خواهند داد.

این زنان با حفظ فرهنگ و هویت ملی، نسل‌های آینده را برای ادامه راه مبارزه آماده کرده‌ و نشان دادند که صمود تنها به معنای زنده‌ماندن نیست، بلکه به معنای حفظ کرامت و مبارزه برای آزادی و عدالت است و در این مسیر باید استوار بود.

صمود زنان غزه نمادی از قدرت روح انسان در برابر چالش‌هاست. آنان با ایستادگی خود، نه تنها زندگی را در شرایط سخت حفظ کرده‌اند، بلکه به جهانیان نشان داده‌اند که امید و مقاومت، تنها سلاح ایستادگی در برابر ظلمی آپارتاید است.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

2 ماه قبل

«مبینا»؛ «کیمیا» نیست!

چند روزی است که جنجالی‌ترین و پرفشارترین هجمه‌های رسانه‌ای علیه دختر ۱۹ ساله‌ی برنزی کشور «مبینا نعمت‌زاده» ایجاد شده است. فشارهایی که پشت پرده‌ی آن از حضور گروه‌های کینه‌توز و سیاسی‌کار خبر می‌دهد. درست در زمانی که همین موج سیاسی کارانه درصدد ساختن چهره‌ای ضد زن از جمهوری اسلامی و ورزش این کشور در مواجهه با زنان ورزشکار با علم‌کردن «کیمیا علیزاده» و مطالبه‌ی بازگرداندن او هستند؛ در نقطه‌ی مقابل با حرکت‌ مذبوحانه خود تخریب بی‌امان «مبینا نعمت‌زاده» را در دستور کار قرار داده‌اند. این شگرد تکراری در مواجهه‌ای که چهار سال گذشته کیمیا علیزاده و ناهید کیانی با یکدیگر داشتند اجرا شد و ناهید کیانی در مصاحبه‌ای که پس از کسب مدال نقره المپیک فرانسه داشت؛ از فشارهای تخریبی که علیه او و به نام حمایت از کیمیا علیزاده‌ پناهنده شده به کشور دیگر به راه افتاد پرده برداشت.  

 حال همان هدف و سناریو این بار با شدت بیشتر علیه مبینا نعمت‌زاده در دستور کار قرار گرفته شده است. مبینایی که تنها ۱۹ سال دارد و تنها یک درخواست ساده برای قبولی در دانشگاه داشت نه بیشتر. اما جالب است که پرسش و پاسخ ساده‌ای که با خبرنگار داشت چنین دست مایه سیاسی کاری رسانه‌ای شده است. سابقه‌‌ی کوتاه حرفه‌ای مبینا بیانگر پرواضح این امر است که او هرگز حقی را ناحق نکرده و به درجه ای که استحقاق اکتساب آن را داشته دست پیدا کرده است. حال چه می‌شود که به یکباره موجی چنین بی رحمانه او را مورد تمسخر و تحقیر با چهره‌ای حق به جانب قرار می‌دهد؟! چون او شفاف و صادقانه از اعتقادات مذهبی اش گفت؟! چون گفته بود از پدرش خواسته بود قبل از مسابقات به کربلا برود و برایش دعا کند؟! چون گفته بود عهد بسته با امام زمان مدالش را به ملتش و حضرت بقیه الله تقدیم کند؟! چون سه بار به قرعه‌اش که با ورزشکار رژیم صهیونسیتی افتاد «نه» گفت و از مبارزه انصراف داد و هرگز از انصراف با این رژیم پشیمان نیست چون پشتیبانی از مردم مظلوم فلسطین بود؟! 

 بله اینها جرم‌ کمی نیستند. دختری ۱۹ ساله از نسل دهه هشتادی تمام تلاشی که برای بی اعتقاد نشان دادن دهه هشتادی‌ها نسبت به اسلام و ائمه اطهار کرده بودند را برهم زد. او به تنهایی انقلابی رقم زد در میان تصاویری که شورش ز.ز.آ از دختران دهه هشتادی نمایان کرده بود. او حجابش را بر سرچوب آویزان نکرده؛ بر پرچم کشورش که به لااله الا الله مزین است سجده کرد و پایبندی خود به اسلام، ایران و نظام جمهوری اسلامی را به عنوان دختر قهرمان دهه هشتادی ایرانی نمایش داد. او در راستای اتحاد بیش از پیش مردمش قدم برداشته. 

 خط تخریب او به این علت در دستور کار قرار گرفته است. وظیفه یک به یک آحاد ملت حمایت از جوانان لایق کشورشان است. این با عدم همراهی با موج تخریب‌گر رسانه‌ای که قصد به انزوا کشیدن مبینا نعمت‌زاده و سایر جوانان لایق و متعهد به ایران اسلامی را دارند محقق می‌شود. اگر مقابل خط تخریب علیه مبینا نعمت‌زاده نایستیم این خط علیه دیگر جوانان شایسته ایرانی نیز پیگیری خواهد شد و نتیجه‌ای جز افسردگی، انزوا و ناامیدی جوانان وطن را نخواهد داشت. 

جزئیات بیشتر

مریم اردویی

2 ماه قبل

دختر اول ابتکاری دیگر از ابتکار

فرست لیدی یا بانوی اول، عنوانی است که معمولا در عالم سیاست در غرب و به ویژه آمریکا به زنان رییس جمهور اطلاق می‌شود. عنوانی که شاید در نظر اول جذاب و قابل توجه باشد. حتی شاید اینگونه تصور شود که قرار گرفتن زن ذیل این عنوان ارج نهادن به شخصیت و هویت زن است. اما اگر بخواهیم قدری عمیق‌تر به این عنوان بنگریم باید نگاهی به الهیات مسیحیت داشته باشیم و نگاهی که بر مبنای چنین باوری در غرب عمق پیدا کرده و ریشه دوانده است. بر مبنای این الهیات زن آفریده شده از دنده‌ی چپ مرد ، تنها طفیلی وجود او است و اگر مرد نباشد، زن نیز هستی و وجودی نخواهد داشت. همان باوری که زن را جنس دوم و فروتر از مرد قلمداد می‌کند.

بر اساس چنین باوری است که در غرب هنگامی‌که زن به ازدواج مرد درمی‌آید، هویت اجتماعی‌اش ذیل هویت مرد معنا پیدا می‌کند. به عنوان مثال هیلاری کلینتون، میشل اوباما و...با نام خانوادگی همسرانشان شناخته و معرفی می‌شوند. عنوان فرست لیدی نیز دقیقا بر همین اساس به زن داده می‌شود. زنی که از خود هویتی مستقل ندارد و با مطرح و مشهور شدن همسرش او نیز مطرح می‌شود. اما وقتی به اسلام و نگاهش به زن رجوع می‌کنیم، درمی‌یابیم که چنین عناوینی به هیچ عنوان محلی از اعراب ندارند. به عنوان مثال آیات ۲۸ تا ۳۲ سوره احزاب که مفادی را در رابطه با همسران پیامبر (ص) بیان می‌کند به وضوح دست رد به چنین اوهام و تصوراتی می‌زند. حتی در این آیات خداوند خطاب به همسران پیامبر (ص) می‌فرماید که اگر ذره‌ای دل در گرو متاع دنیا دارند و یا تصور می‌کنند که قرار است از قبل همسر پیامبر بودن به نان و نوایی برسند، راهشان را از پیامبر جدا کنند و با سراح جمیل که همان طلاق توافقی است از زندگی شخص اول حکومت خارج شوند.  

همچنین در تفسیر آیه‌ی ۲۹ احزاب علامه طباطبایی می‌فرماید: «چنين نيست كه صرف همسرى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) اجر عظيم داشته باشد، و خدا براى هر كس كه همسر آن جناب شود كرامتى و حرمتى قائل باشد، بلكه كرامت و احترام براى همسرى توام با احسان و تقوى است.» در آیه‌ی ۳۲ که خطاب به همسران پیامبر (ص) می‌فرماید:« يانساء النبى لستن كاحد من النساء ان اتقيتن» بعد از آنكه علو مقام، و رفعت منزلت همسران رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بيان نموده، اين علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده، و فرموده كه فضيلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) نيست، بلكه به خاطر تقوى است.

نکته‌ی دیگری که در این آیات به زنان رسول خدا (ص) یادآور می‌شود این است که قرار گرفتن در چنین جایگاهی مسوولیت بیشتری به دنبال دارد و همین مسوولیت این زنان را موظف می‌کند تا نسبت به مراعات تکالیف الهی دقت و تلاش بیشتری داشته باشند، چراکه چنین جایگاهی آنها را در معرض دید و کنترل بیشتر مردم قرار داده است فلذا باید نسبت به اعمال و رفتارشان مراقبت بیشتری به خرج دهند. نتیجه اینکه بر مبنای نگاه اسلام هویت زن ذیل هویت مرد معنا نمی‌شود و این تلاش‌ها و اعمال خود او است که هویت و سرنوشتش را رقم می‌زند و تنها تفاوت چنین زنانی با دیگر زنان جامعه تکلیف سنگین‌تر و مسوولیت بیشتر است که بالتبع این مسوولیت ثواب و عذابشان مضاعف خواهد بود.تمام آنچه گفته شد برای دختر اول بودن که ابتکاری نوین از خانم ابتکار بود نیز قابل تسری دادن است.


جزئیات بیشتر

الهه سادات شفیعی

2 ماه قبل

به نام زنان یا برای زنان؟!

نگاهی به فضای انتخابات ریاست جمهوری دولت چهاردهم

پرداختن به مسائل زنان، در این دوران، امری فراگیر شده و کم‌تر کسی آن را، دست‌کم در مقام ادعا و شعار، کم‌اهمیت تلقی می‌کند؛ آن‌چه در موقعیتی مانند انتخابات ریاست‌جمهوری اهمیت فزاینده‌ای پیدا می‌کند. در این میان، باید نقادانه با رویکردهای مختلف مواجه شویم تا بتوانیم سره را از ناسره تشخیص دهیم و رویکردهای نمایشی، کاریکاتوری، تقلیل‌گرا و... را بازشناسی نماییم و گرفتار آسیب‌های ناشی از آن نشویم.

رویکرد نمایشی مانند این‌که توجه به زنان را با شاخص تعداد مدیران ارشد زن بسنجیم و واگذاری تعدادی کرسی به زنان در سطوح عالی مدیریت کشور را، نشان از اهتمام به امور زنان القا کنیم! تو‌گویی، مسائل جامعه زنان با چنین اقدامی، حل و فصل می‌شود...

رویکرد کاریکاتوری مانند این‌که دغدغه‌های بخشی از جامعه زنان را که از قضا فراگیری چندانی ندارد، هرچند در حد خود واجد اهمیت باشد، اولویت و محوریت ببخشیم و با تمرکز بر آن و طرح شعارها و وعده‌هایی در راستای تحقق این دغدغه‌ها، خود را حامی زنان معرفی کنیم! مانند رفتن زنان به ورزشگاه، موتورسواری زنان و...

رویکرد تقلیل‌گرا، مانند این‌که بکوشیم پیچیدگی‌های مسایل زنان در عرصه‌های مختلف، به‌عنوان مثال در زمینه نقش مادری و تزاحم آن با بهره بردن از فرصت تحصیل، فعالیت‌های اجتماعی، ورزش، تفریح و... را به دغدغه اقتصادی کاهش دهیم و بخواهیم این دغدغه را با برخی مشوق‌های مالی برای خانواده یا برای خود زنان حل و فصل نماییم! در مقابل، مواجهه صادقانه و مسئولانه با مسائل زنان را می‌توان واجد سه ویژگی اساسی دانست:

اول. رویکردی که به مسائل زنان نگاه ابزاری ندارد تا بخواهد با مواجهه نمایشی، برخی اقدامات تبلیغاتی و محدود را به‌مثابه اهتمام اساسی در این زمینه معرفی کند و از این طریق به‌دنبال جلب محبوبیت یا گسترش سبد رای خود در میان برخی اقشار باشد؛ به‌عنوان مثال، حضور یا عدم حضور تعدادی از زنان در کرسی‌های مدیریت ارشد نمی‌تواند جایگزین گسترش زمینه رشد فراگیر برای عموم زنان در عرصه‌های مختلفی که استعداد و آمادگی حضور و بالندگی دارند باشد...

دوم. رویکردی که مسائل زنان را در سطوح و ابعاد مختلف آن می‌نگرد و سعی نمی‌کند با برجسته نمودن برخی مسائل جنجالی، به تحریک احساسات در لایه‌های پرهیجان جامعه دامن بزند؛ بلکه با نظر به فراگیری مسأله در میان اقشار مختلف، ضریب اثرگذاری در منافع عمومی و کمک به پیشرفت کشور، به اولویت‌بندی مسائل می‌پردازد. با این نگاه، امکان حضور زنان در ورزشگاه، به‌عنوان یک مطالبه از سوی بخشی از جامعه نادیده گرفته نمی‌شود و مورد توجه قرار می‌گیرد، اما ضریب اهمیت آن بر امور فراگیری مانند چالش‌های پیش‌ روی مادران، در عرصه تحصیلات، اشتغال، فعالیت‌های اجتماعی و... یا چالش‌هایی که زنان سرپرست خانوار و یا زنانی که تجرد قطعی بر ایشان تحمیل شده با آن مواجه هستند، پیشی نمی‌گیرد!

سوم. رویکردی که از منظری باهم‌نگرانه، لایه‌ها و ابعاد مختلف مسائل را می‌بیند و آن را به برخی لایه‌ها و ابعاد فرونمی‌کاهد... به‌عنوان نمونه، مسائل زنان در عرصه جمع نمودن میان نقش مادری و نقش‌های دیگر در زندگی شخصی و اجتماعی، تنها با چالش اقتصادی مواجه نیست تا بتوان آن را با برخی مشوق‌های اقتصادی چاره‌ نمود؛ بلکه در این میان، چالش‌های دیگری در سطح ساختارها، سیاست‌های کلان، قوانین و رویه‌های جاری، چالش‌هایی در سطح مسائل فرهنگی جامعه و... نیز تأثیرگذار است که باید در نظر گرفته شود.

در پایان توجه به این نکته ضرورت دارد که اهتمام به مسائل زنان، نباید منجر به این تلقی شود که این اهتمام مستلزم دامن زدن به شکاف جنسیتی با مردان و نادیده گرفتن اهمیت نهاد خانواده است؛ چراکه دامن گرفتن چنین شکاف و تضادهایی، منجر به نقض غرض خواهد شد و نه‌تنها ره‌آوردی برای زنان نخواهد داشت که زمینه را برای زیان‌های هرچه بیش‌تر ایشان فراهم می‌کند. تجربه جوامعی که اهتمام به امور زنان را از این رهگذر پیش گرفته‌ و به چالش با مردان و تضعیف نهاد خانواده دامن زده‌اند، می‌تواند در این موقعیت تاریخی حساس، چراغ راه ما باشد!


جزئیات بیشتر

زهرا ملکوتی پور

2 ماه قبل

آگاهی زنانه در تعیین سرنوشت

اصلاح شرایط زنان جامعه با مشارکت آگاهانه در انتخابات؛

اگر حضور گسترده مردم در انتخابات را نشانه ای از پشتوانه مردمی حکومت بدانیم آنگاه اهمیت شرکت در انتخابات روشن می گردد و فرد پیروز، بازگو کننده ذائقه سیاسی اکثریت مردم آن کشور است. در این بین مشارکت زنان در عرصه سیاسی، به عنوان نیمی از جمعیت کشور، حیاتی و تاثیر گذار است. حضور سیاسی زنان به دو شکل شرکت در انتخابات و داشتن کرسی در نهادها انجام می‌گردد و عدم حضور آنان در هر یک از این دو عرصه میتواند موجب مشارکت ناتمام گشته و مسیر رشد و توسعه را کند، کند. 

اگرچه حضور زنان در پای صندوق رأی فی نفسه مهم است اما آنچه بیشتر اهمیت می یابد مشارکت آگاهانه زنان در انتخابات می باشد. چرا که انتخاب بدون تامل و حضور تنها به عنوان یک تکلیف، نه تنها نمی تواند رفع کننده مشکلات موجود در حوزه زنان باشد که میتواند اثرات زیان باری را نیز بر جامعه زنان تحمیل کند. انتخاب فرد اصلح برای زنان دشوارتر است زیرا فردی را که انتخاب می کنند در کنار صلاحیت داشتن، لازم است دغدغه مند حوزه زنان هم باشد تا از حقوق و منافع زنان دفاع کرده و درصدد حل مشکلات آنها باشد. اگر فرد اصلح دغدغه مند انتخاب نشود، نه تنها گامی جهت بهبود شرایط زنان جامعه برداشته نمی‌شود بلکه آنان مجبور هستند چهار سال دیگر این اوضاع آشفته و نابسامان را تحمل کنند و در انتظار فرد دیگری جهت تغییرات رو به جلو بنشینند. نکته مهمی که وجود دارد، جریان های اطراف در روزهای انتخابات است. از دوستان و خانواده تا رسانه همگی تلاش دارند تا کاندیدایی را معرفی کنند و نظر شما را جلب کنند تا به آن فرد رای دهید. حفظ استقلال فکری و تفکر بر گفته ها و تحلیل تمامی اطلاعات کمک می‌کند تا خود فرد اصلح را بیابید و انتخاب کنید. 

عوامل مهمی ورای خانواده و دوستان نیز در مشارکت سیاسی بانوان تأثیرگذار هستند. یکی از آن عوامل، تجربه زیسته است. تجربه زیسته زنان کشور در میزان و درصد مشارکت و اهمیت آن تأثیرگذار است. تجربه زیسته زنانه به تجاربی گفته می‌شود که زنان جامعه طی قرن ها به دست آورده و دنیای زنانه آنها را ساخته است. دنیایی جدای از دنیای مردانه. در دنیای زنانه اهمیت یک کاندیدا ممکن است متفاوت از دید مردان باشد. مثلا ممکن است اهمیت به مسائل و معضلات فرهنگی برای زنان مهم باشد اما برای مردان مسائل اقتصادی دارای اهمیت باشد. تفاوت نگرش بسیار مهم است و اصلا نباید از آن غافل شد. تفاوت نگرش سیاسی در افراد مختلف متفاوت است و از بعد جنسیت فراتر می رود. دلیل اهمیت آنجاست که دیدگاه شما ممکن است حتی با دوستانتان هم متفاوت باشد. پس کاندید خوب و کارآمد هم در نظرتان متفاوت می‌شود. کاندیدی که صرفا شعار حوزه زنان می دهد از نظر یک نفر خوب است و از نظر شما خیر. زیرا متوجه شدید که هیچ یک از مشکلات واقعی را نمی‌داند و مسائل حاشیه ای چون ورزشگاه رفتن را به دست می گیرد و مسائل مهم را رها می کند. با تبلیغات زیاد هم رأی خوبی جمع می کند. تحلیل گفتارها و شعارها توسط خودتان بسیار مهم است تا فردی را انتخاب کنید تا از نظر شما فرد مناسب باشد. 

عدم انتخاب آگاهانه و درست، حق اعتراض به کم کاری و درست نرفتن مسیر را از زنان می گیرد. از فردی که دغدغه مند این حوزه نبوده و از نظر وی مسائل حوزه زنان از اهمیت پایینی برخوردار است نمی‌توان انتظار هدف گذاری برای نیمی از جمعیت کشور در این حوزه را مطالبه نمود. اما اگر فرد منتخب واقف به اهمیت پرداختن به حوزه زنان باشد، در صورت هرگونه کم کاری در این زمینه می‌توان پای میز پرسش و پاسخ با وی نشست.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

2 ماه قبل

روسیاهی‌اش ماند برای شیطان

در چند روز گذشته خبری مبنی بر اعلام رای دادگاه عالی اُنتاریو در رابطه با هواپیمای اوکراینی که در دی ماه ۱۳۹۸ سقوط کرد منتشر شد. این درحالی بود که فشارهای رسانه‌ای، جنگ روانی تمام عیاری را علیه جمهوری اسلامی ایران رقم زده بود و سبب شده بود تا اصابت دو موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین توسط پدافند هوایی سپاه را امری عامدانه جلوه دهند. 

در این ماجرا کشور اوکراین نیز با رسانه‌های امپریالیستی و وابسته به سرویس های جاسوسی بیگانه چون بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و بعدترها اینترنشنال تمام قد تلاش کردند تا حقیقت واقعه دردناک رخ داده از جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی خارج نشود. در این راستا تکنیک‌های رسانه‌ای مختلفی را برای قبولاندن دروغ پردازی هایشان در اذهان عمومی ملت ایران و جامعه جهانی، به عنوان حقیقت به کار بردند اما در نهایت پس از گذشت ۵ سال حقیقت آشکار شد.

«دیوان عالی انتاریو» کانادا، خطوط هوایی بین‌المللی اوکراین (UIA) را به دلیل «اهمال کاری» مسوول حادثه سقوط پرواز شماره ۷۵۲ دانست و حکم داد که این شرکت هواپیمایی از نظر قانونی مسئول پرداخت غرامت کامل به خانواده‌های قربانیان این سانحه است.

در این حکم امده است که چند ساعت قبل از پروازهواپیمای اوکراینی از تهران، ایران حملات موشکی بالستیک خود به یک پایگاه امریکا در عراق را در تلافی ترور چند روز پیش یکی از ژنرال های ارشد خود انجام داده بود. در این حکم آمده است که شرکت هواپیمایی اوکراینی باید می دانست که تهران منتظر پاسخ احتمالی امریکا است. قصور خلبان این هواپیما و انحراف از مسیر اصلی اش، بی توجهی به اخطارهای برج مراقبت و پدافند هوایی کشور نیز که از جعبه سیاه هواپیما یافت شد بخش دیگری از ابعاد پنهان حقیقت سقوط دلخراش هواپیمای اوکراینی بود.» 

در این چند روز پس از اعلام رای دادگاه عالی اُنتاریو اما واکنش های برخی از فعالان رسانه‌‌ای شبکه‌های معاند نیز جالب توجه بوده است. برای مثال سالومه سید نیا در صفحه اینستاگرام خود چنین استوری کرد؛ «حامد اسماعیلیون را باید شیاد قرن معرفی کرد.» حامد اسماعیلیون که همسر و فرزندش را در حادثه دلخراش هواپیمای اوکراینی از دست داد، پس از این حادثه با سوء استفاده از خون همسر و فرزندش تلاش بسیاری در ایجاد آشوب ها در جمهوری اسلامی و با قصد برهم زدن امنیت و اعتلای جمهوری اسلامی کرد. او به سرعت تبدیل به یکی از سران اپوزیسیون شد و این رشد ناگهانی او به دلیل استفاده ابزاری و کاسب گونه‌ی او از همسر و فرزندش بوده است. رفتارهای اسماعیلیون از این جهت کاسب‌گونه تلقی می‌شود که او هیچ تلاشی در روشن شدن ابعاد ماجرا نکرد بلکه با غبارآلود نمودن فضا علیه جمهوری اسلامی، پله‌های رشد و ترقی خود را در اپوزیسیون طی کرد و شریک مهره‌های سیاست باز و رسانه کار گردید.

با وجود گذشت چند روز از اعلام رای دادگاه عالی اُنتاریو مبنی بر قصور شرکت هواپیمایی اوکراین و قصور خلبان این هواپیما، اسماعیلیون هیچ اعلام خشم، انزجار و حتی شکایت و مصاحبه‌ای علیه شرکت هواپیمایی اوکراینی و خلبان آن پرواز نداشته است و کماکان جمهوری اسلامی ایران را آماج حملات خود قرار می‌دهد البته باتوجه به مواضع فعالان رسانه‌ای اوپوزیسیون در این مدت کوتاه نسبت به اسماعیلیون مشخص است چرایی بی توجهی و سکوت او به ابعاد جدید و جدی سقوط هواپیمای اوکراینی. در هر حال برای مسافران از دست رفته این هواپیما طلب مغفرت و برای بازماندگان داغ دیده‌ی آنان از خداوند طلب صبر و آرامش داریم


جزئیات بیشتر

مریم اردویی

2 ماه قبل

مادری برای من مفهوم مقدسی نیست!

«خانواده برای من مفهومی مقدس نیست. هم چنین جایگاه مادر. اما بودن من و تو کنار هم برای رشد خودمون و بچه هامون جایگاه قابل احترامیه.» این جملات به ظاهر زیبا برگرفته از روایت‌نویسی‌های روزانه‌ی یک مادر مذهبی است. مادری که شاید هنگام چرخش قلم در به خط کردن این واژه‌ها نمی‌دانسته که ناخواسته در حال بازگو کردن گفته‌های آلوا میردال یکی از جامعه‌شناسان فمنیست سوئدی است. جمله‌ی ابتدایی این متن کوتاه دقیقا عنوان بیانیه‌ای است که متأثر از تفکرات ضد خانواده میردال در سال 1968 توسط انستیتویی در ملحدترین و فمنیستی‌ترین کشور یعنی سوئد صادر شد. در این بیانیه با عنوان «خانواده مقدس نیست» آمده: «می‌خواهم خانواده را دیگر ابزاری برای سرزندگی ندانم....در چنین جامعه‌ای خیلی خوب می‌توانیم بدون ازدواج به عنوان یک نهاد حقوقی به سر ببریم.» قداست‌زدایی از خانواده و به ویژه نقش مادری سیاستی است که توسط فمنیست‌های رادیکال دنبال می‌شود تا از نقش مادری ارزش‌زدایی و مادری را تبدیل به امری سکولار کرده و در نهایت به انواع همزیستی غیرشرعی برچسب خانواده بزنند.

در حالی‌که روایت «بهشت زیر پای مادران است» نقش مادر را نه تنها به امری مقدس که به حیات ابدی انسان گره می‌زند. مخاطب این روایت اگرچه فرزندانند اما با توجه به تأثیرات شگرف مادر در سرنوشت فرزندان می‌توان مردان را نیز مخاطب این روایت دانست. مردانی که در کلام وحی مخاطب این آیه هستند که: «قوا انفسکم و اهلیکم نارا» یعنی مردان مسئولند تا هم خودشان و هم اهل بیتشان را از آتش جهنم حفظ کنند و این نگهبانی قبل از انتخاب همسر آغاز می‌شود. پیامبر(ص) می‌فرمایند: «برای نطفه‌های خویش بهترین را انتخاب کنید؛ زیرا اخلاق فرزندان ریشه در اخلاق گذشتگان دارد.» راز این کلام پیامبر (ص) را باید در کنار آیه‌ی «حمله‌ و فصاله‌ ثلاثون‌ شهرا» فهمید. در این آیه خداوند به سی ماهی اشاره می‌کند که به‌صورت اختصاصی شامل دوران حمل و شیردهی می‌شود، که مادر با فرزند نفس‌به‌نفس همراه است.

آیت‌اللّه جوادی‌آملی در کتاب «زن در آینه‌ی جمال و جلال» با اشاره به همین دوران سی‌ماهه‌ی حمل و شیردهی بیان می‌کنند بخشی از مسئولیت‌های پرورشی به‌عهده‌ی مادر است که پدر از آن محروم است. مادری که در این سه ماه مسئولیت زندگی دو نفر را بر عهده دارد؛ خودش و فرزند شیرخوارش که به اعتقاد علامه این دوران دو تکلیف را بر دوش مادر می‌گذارد. چراکه «او موظف‌ است‌ به‌ کودک، شیر حلال‌ دهد و برای‌ همین‌ منظور خود نیز باید حلال‌ بخورد.» در حالی که «پدر تنها در اصل‌ نطفه موظف‌ است‌ که‌ حلال‌ بخورد.» اما این مسئولیت تنها در رابطه با غذای جسمانی نیست؛ بلکه «درمورد غذای‌ روحانی‌ نیز چنین‌ است؛ اگر مرد خاطره‌ی بد، خیال‌ و هوس‌ بدی‌ در سر بپروراند، خود را می‌سوزاند؛ خیال‌ گناه‌ و خاطره‌ی تلخ‌ در درون‌ مرد، علیه‌ خود اوست؛‌ اما خیال‌ باطل‌ و حرام‌ و اندیشه‌ی گناه‌ و خاطرات‌ تلخ‌ برای‌ زن‌ علیه‌ دو نفر خواهد بود.»

با توجه به آیه‌ی 12 سوره قصص که خداوند می‌فرماید: «و حرمنا علیه المراضع» می‌توان پا را فراتر گذاشت و گفت «طاغوت زیر پای مادران است». چراکه خداوند به‌صورت تکوینی شیر دیگر زنان را بر حضرت موسی(ع) حرام کرد تا زنی غیر از مادرش نتواند به او شیر دهد. تفسیر نمونه این آیه را اینگونه شرح می‌دهد: «او باید از شیر پاکی همچون مادرش تغذیه کند تا بتواند بر ضدناپاکی‌ها قیام کند و با ناپاکان بستیزد.» نقشی که روایات نیز بر سرنوشت‌ساز بودنش اینگونه صحه می‌گذارند: «وقتی در چهار ماهگی، ملکی برای دمیدن روح حاضر می‌شود از خداوند می‌پرسد قضا و قدر این کودک را چگونه بنویسم و خداوند پاسخ می‌دهد به ناصیه و پیشانی مادرش نگاه کن و همان‌گونه بنویس.»

تصویر:

مادر رهبر معظم انقلاب

مادر شهید سردار سلیمان

مادر شهید سیدحسن نصرالله

مادر شهید ابراهیم رئیسی

جزئیات بیشتر