نوشته های تیم تحریریه

تیم تحریریه

8 ماه قبل

روسیاهی‌اش ماند برای شیطان

در چند روز گذشته خبری مبنی بر اعلام رای دادگاه عالی اُنتاریو در رابطه با هواپیمای اوکراینی که در دی ماه ۱۳۹۸ سقوط کرد منتشر شد. این درحالی بود که فشارهای رسانه‌ای، جنگ روانی تمام عیاری را علیه جمهوری اسلامی ایران رقم زده بود و سبب شده بود تا اصابت دو موشک به هواپیمای مسافربری اوکراین توسط پدافند هوایی سپاه را امری عامدانه جلوه دهند. 

در این ماجرا کشور اوکراین نیز با رسانه‌های امپریالیستی و وابسته به سرویس های جاسوسی بیگانه چون بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و بعدترها اینترنشنال تمام قد تلاش کردند تا حقیقت واقعه دردناک رخ داده از جعبه سیاه هواپیمای اوکراینی خارج نشود. در این راستا تکنیک‌های رسانه‌ای مختلفی را برای قبولاندن دروغ پردازی هایشان در اذهان عمومی ملت ایران و جامعه جهانی، به عنوان حقیقت به کار بردند اما در نهایت پس از گذشت ۵ سال حقیقت آشکار شد.

«دیوان عالی انتاریو» کانادا، خطوط هوایی بین‌المللی اوکراین (UIA) را به دلیل «اهمال کاری» مسوول حادثه سقوط پرواز شماره ۷۵۲ دانست و حکم داد که این شرکت هواپیمایی از نظر قانونی مسئول پرداخت غرامت کامل به خانواده‌های قربانیان این سانحه است.

در این حکم امده است که چند ساعت قبل از پروازهواپیمای اوکراینی از تهران، ایران حملات موشکی بالستیک خود به یک پایگاه امریکا در عراق را در تلافی ترور چند روز پیش یکی از ژنرال های ارشد خود انجام داده بود. در این حکم آمده است که شرکت هواپیمایی اوکراینی باید می دانست که تهران منتظر پاسخ احتمالی امریکا است. قصور خلبان این هواپیما و انحراف از مسیر اصلی اش، بی توجهی به اخطارهای برج مراقبت و پدافند هوایی کشور نیز که از جعبه سیاه هواپیما یافت شد بخش دیگری از ابعاد پنهان حقیقت سقوط دلخراش هواپیمای اوکراینی بود.» 

در این چند روز پس از اعلام رای دادگاه عالی اُنتاریو اما واکنش های برخی از فعالان رسانه‌‌ای شبکه‌های معاند نیز جالب توجه بوده است. برای مثال سالومه سید نیا در صفحه اینستاگرام خود چنین استوری کرد؛ «حامد اسماعیلیون را باید شیاد قرن معرفی کرد.» حامد اسماعیلیون که همسر و فرزندش را در حادثه دلخراش هواپیمای اوکراینی از دست داد، پس از این حادثه با سوء استفاده از خون همسر و فرزندش تلاش بسیاری در ایجاد آشوب ها در جمهوری اسلامی و با قصد برهم زدن امنیت و اعتلای جمهوری اسلامی کرد. او به سرعت تبدیل به یکی از سران اپوزیسیون شد و این رشد ناگهانی او به دلیل استفاده ابزاری و کاسب گونه‌ی او از همسر و فرزندش بوده است. رفتارهای اسماعیلیون از این جهت کاسب‌گونه تلقی می‌شود که او هیچ تلاشی در روشن شدن ابعاد ماجرا نکرد بلکه با غبارآلود نمودن فضا علیه جمهوری اسلامی، پله‌های رشد و ترقی خود را در اپوزیسیون طی کرد و شریک مهره‌های سیاست باز و رسانه کار گردید.

با وجود گذشت چند روز از اعلام رای دادگاه عالی اُنتاریو مبنی بر قصور شرکت هواپیمایی اوکراین و قصور خلبان این هواپیما، اسماعیلیون هیچ اعلام خشم، انزجار و حتی شکایت و مصاحبه‌ای علیه شرکت هواپیمایی اوکراینی و خلبان آن پرواز نداشته است و کماکان جمهوری اسلامی ایران را آماج حملات خود قرار می‌دهد البته باتوجه به مواضع فعالان رسانه‌ای اوپوزیسیون در این مدت کوتاه نسبت به اسماعیلیون مشخص است چرایی بی توجهی و سکوت او به ابعاد جدید و جدی سقوط هواپیمای اوکراینی. در هر حال برای مسافران از دست رفته این هواپیما طلب مغفرت و برای بازماندگان داغ دیده‌ی آنان از خداوند طلب صبر و آرامش داریم


جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

10 ماه قبل

کدام تبعیض؟!

اخیرا مرکز تحلیل اجتماعی «متا» نظرسنجی را با موضوع مشارکت در انتخابات مجلس منتشر کرده که با طرح این سوال که «در چه صورت نظر خود را تغییر داده و رأی مي‌دهيد؟» جویای نظر مخاطبان شده است. بر طبق داده‌های این نظرسنجی 44 درصد از شرکت‌کنندگان «کاهش تبعیض‌های موجود علیه زنان و دفاع از حقوق آن‌ها توسط مجلس» را به عنوان تنها دلیلی عنوان کرده‌اند که ممکن است نظرشان را تغییر دهد. اما در این میان پرسش‌هایی در رابطه با نتیجه‌ی به دست آمده قابل طرح و بررسی است. سؤالاتی که یافتن پاسخ آنها نقش زیادی در تبیین دقیق نتیجه‌ی به دست آمده خواهد داشت. به عبارتی این داده‌های خام نیاز به پیوست تحلیلی با توجه به جامعه‌ی آماری دارد. اینکه جامعه‌ی آماری از بین چه کسانی بوده است؟ این افراد تا چه حد تحت تأثیر القای رسانه‌ها و افکار فمنیستی بوده‌اند؟ تعریف آن‌ها از تبعیض بر مبنای کدام پارادایم فکری و چارچوب نظری بوده است؟ آیا تعریف آنها از تبعیض با لحاظ جنسیت متفاوت زن و مرد بوده یا همانند فمنیست‌ها تبعیض را با حذف جنسیت معنا کرده‌اند؟ چراکه در نگرش لیبرال فمنیستی عدالت به معنای برابری گرفته شده و بر همین اساس نقطه‌ی مقابل عدالت را تبعیض قلمداد می‌کنند. بر همین مبنا جنسیت نمی‌تواند عاملی برای تفاوت قائل شدن در برخورداری از حقوق، فرصت‌ها و امکانات باشد. 

بنابراین اگر مبنای تعریف تبعیض در این نظرسنجی همان مبنای لیبرال فمنیستی باشد، مانور دادن بر نتیجه‌ی به دست آمده تنها می‌تواند کارکرد بین‌المللی داشته باشد و ایران را در مظان زن ستیزی قرار دهد. چرا که واژه‌ی برابری و مساوات در اسناد بین الملل و ادبیات حقوقی و اجتماعی مدرن به معنای تشابه زن و مرد، بدون در نظر گرفتن تفاوت‌های جنسیتی آمده است. ماده‌ی اول «كنوانسيون رفع كليه اشكال تبعيض عليه زنان» که یک کنوانسیون بین‌المللی با نگاهی کاملا فمنیستی است، به تعریف تبعیض علیه زنان پرداخته و تبعیض را هرگونه تمایز، استثناء یا محدودیت بر اساس جنسیت تلقی کرده است. این در حالی است که در ادبیات اندیشمندان اسلامی چون علامه و شهید مطهری برابری به معنای تناسب و تعادل حقوقی است با توجه به تفاوت توانایی و استعدادهای طبیعی. به عنوان نمونه علامه طباطبایی به عنوان یک فیلسوف و مفسر اسلامی ذیل آیه ۲۲۸ بقره به صراحت بیان می‌کنند مساوات یا برابری در اندیشه‌ی دینی معنایی جز رعایت تناسب ندارد و نباید با مفهوم تشابه و یکسان بودن یکی گرفته شود.

 نتیجه اینکه اتکاء به این نظرسنجی بدون تحلیل دقیق داده‌های آن می‌تواند کشوری را که در موضوع زن طلبکار است پشت میز محاکمه و انفعال بکشاند. البته نکته‌ی حائز اهمیت در این نظرسنجی که می‌تواند به مثابه هشداری برای جامعه باشد، این است که می‌بایست در جهت اصلاح این باورها که معمولا تحت تأثیر فضای رسانه‌ای شکل می‌گیرد اقدام درخور نمود و اندیشه‌ها را از افکار فمنیستی پیراسته کرد. علامه طباطبایی چه زیبا فرموده است: «همواره فقدان مجريانى كه قوانين اسلام را اجرا كنند و نبود مبلغانى كه روح احكام را به مردم برسانند، نفس احكام دينى را از آن‌ها ستانده است.» بازگشت به احکام اسلام بر مبنای اصل زوجیت و نگاه تفاوت‌محور راه حل اساسی این چالش‌ها است تا منجر به ملائمت دو جنس گردد و در این مسیر به فرموده‌ی رهبر انقلاب نباید از دشمن ترسید. 

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

10 ماه قبل

اقتدار مردان را دریابیم

امروز در عصر رسانه به سر می‌بریم. اذهان به امتداد شبکه‌های اجتماعی تبدیل شده‌ یا در حال الگوگیری از سریال‌های شبکه‌ی خانگی و فیلم‌های سینمایی و محصور تبلیغات رسانه‌ای هستند و ما شاهد فرهنگ‌سازی غلط در راستای تضعیف جایگاه مرد و پدر در خانواده و همچنین بازنمایی نادرستی از چهره‌ی مردان هستیم. به عنوان مثال مدتی قبل تبلیغی از رسانه‌ی ملی پخش شد که در آن زن با لحن طلبکارانه در مقابل پسر بزرگ خانواده به همسرش می‌گفت: «نمی‌شد یخچال بزرگتر بخری؟» مرد که با ایما و اشاره تلاش می‌کرد به زن بفهماند رعایت حالش را مقابل فرزندش بکند، می‌گفت: «می‌دونی که پول نداریم!» زن با حالتی متکبرانه پاسخ می‌داد: «این شد دلیل؟» این سیاست‌‌های تبلیغی سرمایه‌سالارانه علاوه بر اینکه مروج مصرف‌گرایی‌اند، ذبح‌کننده‌ی اخلاق و مدارای زنانه در محیط خانواده هستند که در نهایت منجر به درهم شکستن اقتدار مردانه می‌شوند. چنین راهبردی با آموزه‌های دینی ما نیز کاملا در تضاد است. امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در وصف حضرت فاطمه(س) فرمودند: «خدا می‌داند که فاطمه در تمام مدت زندگی ... از من برای خود چیزی نخواست، مبادا که من نتوانم آن را فراهم کنم و شرمنده شوم.» بر مبنای این سیره زن و مرد می‌بایست در شرایط سخت زندگی حامی یکدیگر باشند. زن بیش از توان مرد توقع نداشته باشد.

چندی پیش نیز به منظور معرفی یک جعبه بیسکوییت، پیامی بازرگانی از رسانه‌ی ملی پخش شد که در آن شاهد بازنمایی چهره‌ای حیوانی از مردان بودیم. دراین تبلیغ، مردی همچون خرس گرسنه با شکستن در وارد خانه می‌شد، با رفتاری درنده خویانه غذا می‌خورد. در پاره‌ای از تبلیغات نیز شاهد جابجایی نقش زن و مرد در خانواده هستیم؛ زن شاغل و مرد خانه‌دار. این در حالی است که بر طبق آیه‌ی «الرجال قوامون علی النساء» و به فرموده‌ی رهبر انقلاب: «مرد باید برود کار کند. معیشتِ خانواده به عهده‌ی اوست.» ایشان در جای دیگری می‌فرمایند: «بعضی از مسلک‌های غلط که مخصوص زنها هم نیست ـ مردها هم گاهی همان مسلک‌ها را دنبال می‌کنند ـ دنبال این هستند که بگویند: نه! بیاییم اجناس این ترازو (نقش‌های زن و مرد) را جابه‌جا کنیم. گاهی اتفاق می‌افتد مرد در خانه نقش زن را پیدا می‌کند. زن حاکم مطلق می‌شود و به مرد دستور می‌دهد این کار را بکن، آن کار را نکن. مرد هم دست بسته تسلیم است. خب چنین مردی دیگر نمی‌تواند تکیه‌گاه زن باشد. زن یک تکیه گاه خوب را دوست می‌دارد.»

در سینمای خانگی اوضاع بدتر از این است. مردان عموما یا هوس‌بازند یا طماع. فیلم برادران لیلا که در عریان‌ترین شکل ممکن با ارائه‌ی تصویری به غایت چرک از مفهوم پدر و بی‌عرضگی برادر، حمایت و قوامیت مردانه را به بدترین شکل ممکن لگدمال کرد. در حالی‌که جایگاه پدر در نظام الهی، با مفهوم مقدس «ولایت» عجین گشته است. در کتاب اهل بیتی‌ها در رابطه با جایگاه پدر می‌خوانیم: «پدر در نظام تکوینی خانواده، واسطه‌ی رساندن رزق خدای سبحان به بندگان خودش می‌شود؛ از این رو در نظام تشریع خانواده، به او ولایت داده‌اند و اهل خانواده را نسبت به پدر واجب‌النفقه قرار داده‌اند. همین پدر در خانواده مظهر اسمای الهی است؛ به گونه‌ای که مظهر خالقیت، قدرت، متانت، رازقیت و ...در نزد فرزندان است.» غفلت در بازنمایی چهره‌ی مرد در رسانه را حتی در تدوین لایحه‌ی ارتقاء امنیت زنان نیز شاهدیم. در ماده‌ی 10 این لایحه که سازمان صدا و سیما در راستاي آگاهی بخشی و ارتقاي فرهنگ عمومی مکلف به اموری چند گانه شده، آمده: «تهیه، تنظیم و اجراي شاخص‌هاي عملیاتی در راستاي حفظ منزلت زنان و مادران و تکریم و حفظ امنیت آنها و تحکیم خانواده و ترویج نقش موثر زن در خانواده سالم به تفکیک در رسانه ملی و شبکه خانگی و نظارت بر آنها» اما هیچ تکلیفی متوجه این سازمان در جهت ترویج نقش موثر مرد در خانواده نشده است. حفظ اقتدار مرد، یکی از عوامل افزایش امنیت زنان است. همان‌طوری که زن به محبت نیاز دارد تا بتواند روحیه‌ی شادابش را حفظ کند، مرد نیز نیازمند اقتدار است. 

در سال 1954 شبکه تلویزیونی سی بی اس آمریکا، در برنامه‌ي «پدر بهتر از همه می‌داند»، بر نقش موثر پدر در خانواده تأکیـد می‌کرد. به مرور زمان و با شروع فعالیت مخرب فمنیست‌ها خصوصا رادیکال‌ها، این جایگاه تضعیف شد و اثرات مخرب آن در جامعه‌ی غربی نمود یافت که تبعاتی چون افزایش انحراف و جرایم فرزندان را به دنبال داشته است.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

10 ماه قبل

این نسل باید بماند

بحران جمعیت، بحرانی نیست که یک شبه ایجاد شده باشد. بل‌که طی یک فرایند میان مدت، نقشه‌ی تحدید نسل طرح‌ ریزی و گام به گام به پیش برده شد تا جایی‌که امروزکشور از نظر جمعیت در لبه‌‎ی پرتگاه قرار گرفته است. رهبر انقلاب نیز بارها به انحاء مختلف نسبت به خطر کاهش جمعیت هشدار داده‌‌اند. به عنوان مثال در دیدار اخیرشان با ائمه‌ی جمعه فرمودند: «مسئله‌ی زاد و ولد یا مسئله‌ی جوانی جمعیّت که یک مسئله‌ی حیاتی است. افرادی از دشمنان ملّت ایران نشسته‌اند در یک گوشه‌ای از دنیا، برنامه‌ریزی کرده‌اند که نگذارند جمعیّت ایران افزایش پیدا کند.» هنوز جوهر این کلامشان خشک نشده، یکی از خبرگزاری‌های رسمی کشور با استناد به تک مقاله‌ای انتشار یافته در یورونیوز، گزارشی با این تیتر « چرا فرزندان خانواده‌‎های پرجمعیت سلامت روانی بدتری دارند؟» را منتشر می‌کند. نسخه‌ای تاریخ مصرف گذشته که سال‌ها بخشی از مردم با اعتماد به همین نسخه‌های روانشناسان غربی مسیر تک‌فرزندی را برگزیدند. 

اگرچه استناد به منابع غربی در رابطه با فرزندآوری به علت فرهنگ متفاوت آنها یک اشتباه راهبردی است، اما مقالاتی نیز وجود دارد که به معایب تک فرزندی اشاره کرده‌اند. در برخی از این مقالات از عشق خفه‌کننده‌ی والدین نسبت به تک فرزند صحبت به میان آمده تا حدی که برخی از افراد بالغی که خود تک فرزند بوده‌اند اذعان کرده‌اند که دوست دارند در آینده بیش از یک فرزند داشته باشند تا این حد از فشار و وابستگی شدید را تجربه نکنند. از سویی دیگر همین کشورهایی که امروز علوم انسانیشان، رساله‌ی عملیه‌مان شده، برای درمان بحران جمعیتی که دامنشان را گرفته رو به سیاست فرزندخواندگی آورده‌اند. ایلان کاپور در کتاب «فعالیت‌های انسان‌دوستانه‌ی سلبریتی‌ها» می‌نویسد: «جولی را بیش از همه برای نقش مادری و فرزند‌خواندگانی از کشورهای مختلف می‌شناسند...که با سروصدا و تبلیغات فراوان کودکانی از کامبوج، اتیوپی و ویتنام را به فرزندی پذیرفته است.» 

فعالیت‌هایی که سبب افزایش فرزندخواندگی کودکان آفریقایی در آمریکا می‌شود. مدونا سلبریتی دیگر آمریکایی با انجام اقداماتی شبیه آنجلینا جولی، دختری به نام مرسی از مالاوی را به فرزندخواندگی می‌پذیرد. برون‌داد این دست اقدامات جولی و مدونا به استناد گزارش وال‌استریت ژورنال، افزایش فرزندخواندگی بین‌المللی به وسیله آمریکایی‌ها با الگوگیری از این سلبریتی‌ها بوده است. به اذعان ایلان کاپور، فرزند‌خواندگی‌های بین‌المللی مدونا و جولی سبب تشویق دیگران به این امر و در نهایت خدمت به کشور آمریکا می‌شود؛ چرا که «نرخ زاد و ولد افت کرده و فرزندخواندگی فراملی کمک می‌کند این چشم‌انداز آخرالزمانی تسکین یابد و در عین حال خانواده یک آجر سازنده مهم اجتماعی-ملی شود.» از سویی کشورهای غربی با ارائه مشوق‌های مالیاتی به فرزندخواندگی به فکر درمان بحران جمعیتی و تأمین نیروی کار برای اقتصاد استثماری سرمایه‌‌سالار خود هستند.

اما مایی که بهره‌مند از مکتب غنی اسلام و فرهنگ اصیل ایرانی هستیم می‌بایست از این ورطه رخت خود را بیرون کشیم. پیامبر (ص) می‌فرمایند: «چه چیزی مؤمن را از داشتن خانواده مانع می‌شود؟ شاید خدا به او فرزندی دهد که زمین را با [گفتن] لااله الاالله سنگین سازد.» به عبارتی حفظ هر نسلی بر روی زمین ارزشمند نیست. طبق فرموده‌ی آیت‌الله جوادی آملی «حفظ نسل واجب است. انسان بايد بماند، خليفهٴ خداست، ذات اقدس الهي انسان را مثل مَلَک قرار نداده، اين چنين نيست که هر کسي بيايد و برود و نسل منقرض بشود. اين ﴿إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً﴾ جمله‌ی اسميه است و مفيد استمرار، اين «جاعل» صفت مشبهه است به وزن اسم فاعل؛ يعني من دائما ميخواهم در زمين خليفه داشته باشم.»

علامه با استناد به فتوایی از مرحوم بحرالعلوم و اهمیت اهتمام به حفظ نسل توحیدی می‌فرماید: «جامعه اي که....علي و اولاد علي را ميپذيرد، اينها هستند که نسلشان دارد منقرض ميشود، بر شما واجب است که امکانات را فراهم بکنيد.» این فتوا به وضوح تکلیف سنگینی را در بحث حفظ نسل و افزایش جمعیت هم متوجه مسوولان می‌کند و هم آحاد مردم. نسل ملتی باید حفظ شود که دشمنان کمر به قطع نسلش بسته‌اند؛ نسلی که به فرموده‌ی رهبر انقلاب : «با این‌همه امکانات مادّی و منابع و موقعیّت راهبردی جغرافیایی و مانند این حرفها، با این جمعیّت بااستعدادی که کشور ما دارد، حالا مثلا ۱۵۰ میلیون یا ۲۰۰ میلیون هم جمعیّت داشته باشد! این یک خطر بزرگی است برایشان، [لذا برنامه دارند که] باید جلوی این گرفته بشود. آن نیروی انسانیِ پیشرانی که کشور را پیش می‌برد کیست؟ جوان‌ها. اگر چنانچه این کم بشود و کشور تبدیل بشود به یک کشور پیر، دیگر پیشرفتی ندارد؛ این نقشه‌ی دشمنان است.».

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

11 ماه قبل

پشت به زین یا زین به پشت

این موضوع خارج از فضای رسانه‌ای از جهات متعددی قابل نقد و بررسی است. اولین سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که اولویت این مطالبه تا چه حد است و چند درصد از جامعه‌ی زنان را به خود اختصاص می‌دهد؟ به فرض برطرف شدن موانع قانونی موتورسواری زنان تا چه اندازه به تبعات اجتماعی این تصمیم اندیشیده شده است؟ با توجه به این سخن رهبر انقلاب که «حق کرامت الهی زن، بالاترین حقوق زن است» آیا در جامعه‌ای که از نظر ساختارهای اقتصادی گرفتار سیاست‌های نئولیبرالی و سرمایه‌داری است، بسترسازی برای پیک موتوری شدن زنان، می‌تواند تکریم زن محسوب شود یا به نفع لیبرال‌های سرمایه‌دار است؟ مگر نه این است که جریان سرمایه‌داری ید طولایی در ساخت نقش‌های کاذب اجتماعی برای زنان دارد و آنها را به سمت کالا شدن سوق می‌دهد. آیا پذیرش این موضوع، زنان را به پیک‌های ارزان‌قیمت رستوران‌ها، فست‌فودها و اسنپ موتوری بدل نمی‎کند؟ آیا چنین شغلی مناسب ویژگی‌های جسمی و روحی زن است یا آنها را به پادوهای زیردست مردان تبدیل می‌کند؟ موقعیتی که بر طبق بیانات رهبر انقلاب حالت تکبر زن در برابر نامحرم را از بین برده و تسلط مردانه بر او را به دنبال خواهد داشت.

ممکن است با این توجیه که «بخشی از زنان این شغل را پذیرفته‌اند، پس باید بستر را فراهم کرد» مواجهه شویم. اما در جواب به این توجیه، باید گفت کدام سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی زنان را به این وادی کشانده است؟ آیا بهتر نیست پای صحبت این زنان نشست و با طرح‌های اقتصادی صحیح و کارآفرینی درست آنها را به سمت بسترهایی هدایت کرد که هم کرامت آنها را حفظ کند و هم امنیتشان را؟ اما فارغ از بحث اشتغال، باید به این موضوع از منظر شرعی و فقهی هم نگریست؛ البته نه فقه فردی که فقه اجتماعی. وقتی نظام اسلامی در مواجهه با تکثرهای اجتماعی با ناسازگاری بین امیال و خواسته‌های مردم و احکام شرعی مواجهه می‌شود، فقه نظام چه پاسخی برای آن دارد؟ آیا برای تصویب این قانون هیچ پیوست تحلیلی در نظر گرفته شده است که با توجه به بستر کنونی جامعه که در خدمت کشف حجاب است، این قانون قرار است تکمیل‌کننده‌ی کدام پازل و پیش‌برنده‌ی اهداف کدام جریان فرهنگی باشد؟ این سوال وقتی جدی‌تر می‌شود که نیم نگاهی به تاریخ موج اول جنبش فمنیسم داشته باشیم. 

روزنامه گاردین در مقاله‌ای با عنوان «چگونه دوچرخه به نماد آزادی زنان تبدیل شد» می‌نویسد: «صد سال پیش، آلیس هاوکینز، به عنوان یکی از فمنیست‌های طرفدار حق رأی زنان، در اطراف شهر لستر انگلستان، سوار بر دوچرخه اقدام به تبلیغ جنبش حقوق زنان کرد. او به عنوان اولین بانویی که در این شهر جوراب شلواری پوشید، خشم عمومی را برانگیخت. در طول مبارزه برای به دست آوردن حق رای، دوچرخه نه تنها به یک ابزار، بلکه نمادی برای رهایی زنان تبدیل شد.» در واقع دوچرخه از یک سو ابزاری برای تغییر پوشش و رهایی زنان از لباس‌های بلند آن زمان بود و از سویی دیگر نمادی برای آزادی بیشتر. در ادامه‌ی همین مقاله نقل قولی از سوزان بی آنتونی، رهبر حقوق مدنی آمریکا در سال 1896آمده که می‌‌گوید: «من فکر می کنم [دوچرخه] بیش از هر چیز دیگری در دنیا برای رهایی زنان موثر بوده است. هر بار که زنی را با دوچرخه می‌بینم خوشحال می‌شوم. وقتی زن سوار بر دوچرخه می‌شود، به او احساس اعتماد به نفس و استقلال دست می‌دهد و به دوردست‌ها می‌رود. تصویری از زنانگی بی بند و بار و رها»

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

1 سال قبل

موضع‌گیری خوب است؛ اما یک سوزن هم به خودمان بزنیم!

فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی و معاونت امور زنان ریاست جمهوری در واکنش به تعلیق جمهوری اسلامی از کمیسیون مقام زن، موضع‌گیری کرده و آن را به درستی سیاسی نامیدند.

پیرو یادداشت منتشره از رسانه تخصصی عصر زنان پیرامون کارشکنی و سیاسی‌کاری‌های سازمان ملل، به‌نظر می‌رسد بیان برخی نکات و انتقادات پیرامون خلأهای تصمیم‌سازی‌ در حوزه زنان از سوی متولیان این حوزه که در دو دهه اخیر در مجلس شورای اسلامی و دولت مسئولیت‌ داشتند، قابل ذکر باشد.

۱. به‌نظر می‌رسد خروجی جلسات و انتصابات متولیان در مسئولیت‌های مرتبط با حوزه‌ی زنان، بدون توجه به استنباط دقیق مسائل زنان در کشور انجام گرفته است و این مسئله منجر به اقدامات غیر راهبردی گردیده و نشان می‌دهد که نیازهای حوزه‌ی زنان در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و آموزشی به‌درستی درک نشده است. همچنین بررسی اقدامات انجام گرفته و پایش خلأهای این حوزه، نشان‌گر این‌ است که سیاست‌گذاری صحیحی متناسب با مسائل زن و خانواده در راستای اهداف جمهوری اسلامی و نظریات رهبر انقلاب و حل دغدغه‌های زنان تدبیر نشده است.

۲. به نظر می‌رسد فاصله‌ی موجود میان مسئولان با نهاد علم، خاصه در حوزه‌ی مطالعات زنان و عدم استفاده از ظرفیت نخبگانی برای درک مسائل زنان و ارائه‌ی راهکار و سیاست‌گذاری متناسب با آن مسائل، سبب گردید تا میان مسئولین این حوزه با جامعه‌ی زنان و مسائل حقیقی آنان فاصله افتاده و زخم‌های موجود در مسائل زنان و خانواده، فضا را برای دشمن استعمارگر و هم‌پیمانانش فراهم نماید تا کشور را به انزوای سیاسی بکشانند.

۳. می‌طلبد تا متولیان حوزه‌ی زنان، نسبت به رویکردهای اتخاذ شده‌ در مواجهه با جامعه‌ی زنان، مسئله‌‌شناسی و راهکاریابی، استفاده از ظرفیت‌های نخبگانی دانشگاه‌ها و پژوهشگران حوزه‌ی مطالعات زنان، بازنگری جدی داشته باشند تا مشکلات و مطالبات حقیقی این بخش از جامعه‌ دستمایه‌ی مناسبی برای سوءاستفاده‌های نهادهای بین المللی علیه کشورمان نگردد.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

1 سال قبل

زن که بود، که هست و قرار است چه کسی باشد؟!

زن در تفکر شرقی زنی بوده گوشه‌نشین که مامن او پستوی خانه بوده و با کنش اجتماعی بیگانه! زن در تفکر غربی زنی‌است که بیرون از خانه است، در جامعه است و هویتش را از کف جامعه می‌گیرد ولی با خانه بیگانه شده!

اما اکنون، تفکر #نه_شرقی_نه_غربی، زنی را به جهان معرفی کرده که نه تنها در جامعه حضور دارد بلکه در متن و مرکز قرار دارد و از طرفی خانه را از محور اولویت‌هایش خارج نکرده.

هم عفیف و پاک است هم در جامعه است و هم هویتش اصالت دارد و برساخته‌ی مدرنیت نشده.

ریشه دشمنی‌ها با ایران اسلامی همین است که زنی را به جهان معرفی کرده که نه مثل زن شرقی در حاشیه و پستو عزلت است و نه مثل زن غربی تنها به مثابه نیروی کار در اختیار جامعه است.

بلکه زنی است که هم #کنشگر است و هم برای رسیدن به جایگاه کنشگری نیازی به نمایش بدن و جاذبه‌های جنسی‌اش نمی‌بیند.

زن در این تفکر کالایی برای نظام سرمایه‌داری نیست.

اوست که هویت می‌بخشد؛ هم به خانه و هم به جامعه.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

1 سال قبل

ید واحده

هر چند سخن رهبری واضح و مبیّن است ولی توجه بیشتر به چند نکته در سخنان ایشان خالی از لطف نیست.

حمله به شاهچراغ تلنگری بود برای هر آنکه تا دیروز چشم‌هایش را بسته بود و گوش‌هایش را گرفته بود، تا اکنون ببیند و بشنود که به بهانه‌ی حجاب یا هر چیز دیگر، هم‌داستان شدن با افرادی که به پشتوانه‌ی دشمنان دیرینه‌ی ایران و اسلام حرکت می‌کنند، چه تبعاتی به همراه دارد.

اما دیگر خود را به بیراهه و نافهمی زدن راه به جایی نمی‌برد. آن‌کس که واقعا دلسوز ایران و ایرانی باشد با دست خودش هموطنانش را به منجلابی که دشمنان برایشان تدارک دیده‌اند نمی‌کشاند، مگر اینکه یا خائن به هم‌وطنانش باشد و یا غافل و جاهل.

اگر خائن باشد که وظیفه‌ی قوای سه‌گانه است که با بررسی و اقدام قاطع دست خیانتکارشان را کوتاه کنند و اگر غافل یا جاهل هستند وظیفه‌ی تک‌تک افراد ناظر به صحنه و آگاه و نهادهای تبلیغی و فرهنگی‌ست که تلاش کنند ایشان را از خواب غفلت بیدار کنند تا صف خود را از افراد خائن و معاندین جدا کنند.

قطعا در این صورت عاقبت امر ختم به خیر خواهد شد، چرا که ید الله مع الجماعه و این همان ید واحده است.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

1 سال قبل

مقدمه حجاب

پوشش و حجاب یکی از مهمترین رسانه‌های ارتباطی از سوی افراد است. حتی اگر امروزه سعی بشود تا این موضوع نادیده گرفته شود، نمی‌توان منکر این مساله شد که پوشش ناشی از اهداف استفاده‌کننده برای انتقال مفهوم است. همان‌طور که تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و موقعیت‌های خاص شغلی تغییر میکند. پس باید قبول کنیم که پوشش می‌تواند در موقعیت های گوناگون تغییر کند و کاربرد و تعریف خاصی داشته باشد. باید ناگزیر بپذیریم که همین پوشش و یا به نوعی همین لباس می‌تواند کارکردهای دیگری نیز داشته باشد و مفاهیم دیگری به ذهن منتقل کند. یکی از دلایل تعیین حدود پوشش ایجاد یک مرز برای استفاده‌کننده است تا خود را جزو افراد پایبند به قوانین و ارزشهای مشخص نشان دهند.

جزئیات بیشتر