نوشته های خاطره عاشوری

خاطره عاشوری

8 ماه قبل

«مبینا»؛ «کیمیا» نیست!

چند روزی است که جنجالی‌ترین و پرفشارترین هجمه‌های رسانه‌ای علیه دختر ۱۹ ساله‌ی برنزی کشور «مبینا نعمت‌زاده» ایجاد شده است. فشارهایی که پشت پرده‌ی آن از حضور گروه‌های کینه‌توز و سیاسی‌کار خبر می‌دهد. درست در زمانی که همین موج سیاسی کارانه درصدد ساختن چهره‌ای ضد زن از جمهوری اسلامی و ورزش این کشور در مواجهه با زنان ورزشکار با علم‌کردن «کیمیا علیزاده» و مطالبه‌ی بازگرداندن او هستند؛ در نقطه‌ی مقابل با حرکت‌ مذبوحانه خود تخریب بی‌امان «مبینا نعمت‌زاده» را در دستور کار قرار داده‌اند. این شگرد تکراری در مواجهه‌ای که چهار سال گذشته کیمیا علیزاده و ناهید کیانی با یکدیگر داشتند اجرا شد و ناهید کیانی در مصاحبه‌ای که پس از کسب مدال نقره المپیک فرانسه داشت؛ از فشارهای تخریبی که علیه او و به نام حمایت از کیمیا علیزاده‌ پناهنده شده به کشور دیگر به راه افتاد پرده برداشت.  

 حال همان هدف و سناریو این بار با شدت بیشتر علیه مبینا نعمت‌زاده در دستور کار قرار گرفته شده است. مبینایی که تنها ۱۹ سال دارد و تنها یک درخواست ساده برای قبولی در دانشگاه داشت نه بیشتر. اما جالب است که پرسش و پاسخ ساده‌ای که با خبرنگار داشت چنین دست مایه سیاسی کاری رسانه‌ای شده است. سابقه‌‌ی کوتاه حرفه‌ای مبینا بیانگر پرواضح این امر است که او هرگز حقی را ناحق نکرده و به درجه ای که استحقاق اکتساب آن را داشته دست پیدا کرده است. حال چه می‌شود که به یکباره موجی چنین بی رحمانه او را مورد تمسخر و تحقیر با چهره‌ای حق به جانب قرار می‌دهد؟! چون او شفاف و صادقانه از اعتقادات مذهبی اش گفت؟! چون گفته بود از پدرش خواسته بود قبل از مسابقات به کربلا برود و برایش دعا کند؟! چون گفته بود عهد بسته با امام زمان مدالش را به ملتش و حضرت بقیه الله تقدیم کند؟! چون سه بار به قرعه‌اش که با ورزشکار رژیم صهیونسیتی افتاد «نه» گفت و از مبارزه انصراف داد و هرگز از انصراف با این رژیم پشیمان نیست چون پشتیبانی از مردم مظلوم فلسطین بود؟! 

 بله اینها جرم‌ کمی نیستند. دختری ۱۹ ساله از نسل دهه هشتادی تمام تلاشی که برای بی اعتقاد نشان دادن دهه هشتادی‌ها نسبت به اسلام و ائمه اطهار کرده بودند را برهم زد. او به تنهایی انقلابی رقم زد در میان تصاویری که شورش ز.ز.آ از دختران دهه هشتادی نمایان کرده بود. او حجابش را بر سرچوب آویزان نکرده؛ بر پرچم کشورش که به لااله الا الله مزین است سجده کرد و پایبندی خود به اسلام، ایران و نظام جمهوری اسلامی را به عنوان دختر قهرمان دهه هشتادی ایرانی نمایش داد. او در راستای اتحاد بیش از پیش مردمش قدم برداشته. 

 خط تخریب او به این علت در دستور کار قرار گرفته است. وظیفه یک به یک آحاد ملت حمایت از جوانان لایق کشورشان است. این با عدم همراهی با موج تخریب‌گر رسانه‌ای که قصد به انزوا کشیدن مبینا نعمت‌زاده و سایر جوانان لایق و متعهد به ایران اسلامی را دارند محقق می‌شود. اگر مقابل خط تخریب علیه مبینا نعمت‌زاده نایستیم این خط علیه دیگر جوانان شایسته ایرانی نیز پیگیری خواهد شد و نتیجه‌ای جز افسردگی، انزوا و ناامیدی جوانان وطن را نخواهد داشت. 

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

8 ماه قبل

ناله‌ی عشق است و آتش میزند

در دوران هشت سال دفاع مقدس که جنگ مستقیم رژیم بعث و حامیان جهانی او از جمله آمریکا با کشورمان ایران بود، جنگ روایت‌ها با رسانه‌های دیداری، شنیداری و مکتوب پیش می‌رفت؛ از رادیو عراق تا تلویزیون مخصوص منافقین و روزنامه‌های خارج از کشور همگی تلاش داشتند تا از جمهوری اسلامی و ملت ایران چهره‌ای ضعیف، در آستانه فروپاشی و در نهایت بازنده نمایان سازند. در این رویارویی اما ظرفیت‌های رسانه‌ای داخل کشور اگرچه در سطوح دیداری، شنیداری و مکتوب با ظرفیت‌های دشمنان برابری نمی‌کرد و بسیار کمتر بود اما بازوان دیگری در این نبرد روایت‌ها وارد شدند و توانستند توازن قدرتِ نسبتا خوبی را ایجاد کنند.

این بازوان برخواسته از دل مردم و هنر بودند. به عبارت دیگر هنرمندان مبتکری که آثارشان بازوان کمکی رسانه‌های ما در هشت سال دفاع مقدس بودند و افکار عمومی مردم را در جهت حق و حقیقت و آرمان انقلاب پیش می‌بردند، تلفیقی آشکار از مردم و هنر بودند. هنرمندانی چون آهنگران، شهید مرتضی آوینی، کویتی پور، محمد گلریز، حمید سبزواری، احمدعلی راغب، هوشنگ کامکار و گروه‌های سرودی چون گروه سرود «آباده» که شعرخوانی معروف «مادر برام قصه بگو» آن هنوز هم برای ملت‌مان خاطره‌انگیز است، بازوان قدرتمندی در بازگو کردن روایت اصیل از جهاد، شهادت، دفاع از ملت، غیرت دینی و ملی بودند.

اکنون با گذشت حدود ۳۵ سال از اتمام دفاع هشت‌ساله و با توجه به شرایط ناامنی که دشمنان کشورمان، در رأس آنها اسرائیل و آمریکا قرار دارند، نیاز است که بنابر فرمایش رهبری معظم «جهاد تبیین» را به طور جدی پیگیری نماییم تا قدرت رسانه‌ای دشمن نتواند ما را با شگردهای رسانه‌ای خود متهم به جنگ‌افروزی و تجاوزگری نماید.  

در این راستا نیاز است تا به مانند هشت سال دفاع مقدس، هنرمندانی از جنس مردم، آرمان‌ها و دغدغه‌های آنان، باتوجه به ظرفیت‌های عظیم هنری موجود در حال حاضر ورود کرده و با هنرمندی تمام به تبیین دفاع از کشور در مواجهه با دشمن خصوصا دشمن اسرائیلی بپردازد. لازم است تا هنرمندان با مسئولیت پذیری بالا، اعوان و انصار رسانه‌ای دشمن را که در صدد کاشت تخم نفاق، ترس و بی‌اعتمادی مردم به مسئولان در جامعه هستند را در رسیدن به اهدافشان ناکام گذارند.

این امر مهم اتفاق نخواهد افتاد مگر با ورود مخلصانه هنرمندان اعم از شعرا، آهنگسازان، ترانه سراها، نقاشان، طنزپردازان، تدوین‌گران، اهالی تئاتر و سینما، اهالی پویانمایی و گروه‌های سرود. 

هنر ابزاری است که اگر نیت مخلصانه و در جهت نصرت دین خدا و مردم توسط هنرمند به تولید برسد، چنان نوش داروی موثر بر جان و روح مردم می‌نشیند که آنان را از هزاران ترس، بی اعتمادی و نفرت نسبت به ملت خود مصون می‌دارد. از آنجایی که هنر با قلب انسان‌ها و وجدان های سلیم سر و کار دارد و از آنجا که زن به واسطه‌ی استعداد خدادادی درونی اش قابلیت پروراندن احساسات نهفته در قلوب و جهت‌دهی به آنها را دارد می‌توان گفت زنان با استفاده از ابزار هنر می‌توانند اثرگذاری بیشتر و ماندگارتری در جهاد تبیین ایفا کنند. با بررسی ظرفیت‌های مختلف هنری کشور می‌توانیم مشاهده کنیم که زنان بسیاری به این ظرفیت ها ورود کرده‌اند. زنانی که عالمانه، فعالانه و مسئولانه هنر خود را در جهت تربیت انسان‌ها به کار می‌برند. نیاز است این ظرفیت‌ها در این برهه برای دفاع از جمهوری اسلامی ایران این حرم امن ایمانی بسیج شود.

باید دقت داشت این نوش داروی هنر جهادتبیین به موقع به دست مردم برسد لذا نیاز است تا هنرمندان در تولید آثار هنری در راستای جهاد تبیین دفاع مقدسی که در جریان است تعجیل نمایند.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

10 ماه قبل

بازنده مفتضح!

در حالی که ۱۷۸ روز از حملات ددمنشانه رژیم اشغالگر قدس به نوار غزه می‌گذرد و خبرهای رسیده از بیمارستان شفا حاکی از عقب نشینی ارتش این رژیم اشغالگر از بیمارستان شفا است اما کمیته اضطرار غزه از خطر تک تیراندازان صهیونیستی که در اطراف بیمارستان شفا برای افزایش آمار شهدا و مجروحان فلسطینی، کمین کرده‌اند به مردم غزه در رابطه با نزدیک شدن به بیمارستان شفا هشدار می‌دهند.

در این روزهای منتهی به روز جهانی قدس که به ابتکار امام خمینی (ره) برای آزادی فلسطین عزیز از اشغالگران صهیونیست نامگذاری و در جهان فراگیر شد، مردم جهان در تدارک حضور پر شور جهانی در حمایت از فلسطین و مردم غزه با محکومیت جنایات آشکار اسرائیل علیه مردم بی دفاع غزه است. 

در فضای محکومیت‌های جهانی مردم دنیا علیه رژیم آپارتاید اسرائیل و فشارهای مجامع بین‌المللی به حکام حامی اسرائیل خاصتا آمریکا، محکومیت رژیم اشغالگر قدس در دادگاه لاهه و آشکار شدن نسل کشی این رژیم در غزه؛ شکست‌های پی‌در‌پی ارتش اسرائیل که از ارتش های قدرتمند جهان خطاب می‌شد در میدان جنگ نظامی با حماس سبب شده است که رژیم اشغالگر دست به اعمال ناجوانمردانه و برخواسته از عصبانیت بزند. اخبار واصله از امروز غزه بیانگر آن بودند که ارتش رژیم صهیونیستی با یورش به منطقه تل السبع واقع در جنوب فلسطین اشغالی، خواهر اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را دستگیر کرده و به مکان نامعلومی منتقل کردند. علت این دستگیری به دلیل اعلام همبستگی وی با حماس عنوان شده است.

در طول حملات اخیر رژیم اشغالگر قدس به غزه نیز نوه‌ی اسماعیل هنیه، روی همام اسماعیل هنیه در یکی از حملات هوایی رخ داده اشغالگران قدس به شهادت رسید.

حملات هدفمند به اعضای خانواده سران حماس و دستگیری آنان خود اقرار واضحی است که این رژیم به شکست مفتضحانه‌‌ی متحمل شده از مقاومت اسلامی دچار شده است. این حملات و دستگیری ‌های گسترده در راستای ایجاد عملیات روانی از داخل خانواده مبارزان فعال فلسطینی چون اسماعیل هنیه است که منافع اسرائیل را تهدید کرده است، طراحی و اجرا می‌شود. مقصود این عملیات روانی اعمال فشار از جانب خانواده، همان نهادی است که در فرهنگ اسلامی کانون علقه خالصانه و مودت اصیل را میان اعضای خانواده ایجاد می‌کند و قابلیت نفوذ اعضای خانواده بر یکدیگر را در تصمیم گیری‌ها، پیمایش راه و مقصودی و یا ترک تصمیمی را ایجاد می‌کند. دستگیری و قتل عام زنان خانواده اعضای اصلی حماس دقیقا در راستای جبران شکست‌های پی‌در‌پی اشغالگران قدس بوده است. اشغالگران قدس غافل از این هستند که زنان فلسطینی علیرغم آگاهی از شنود مکالمات روزمره خود و همچنین عواقب جانی و آبرویی حمایت از حماس و آرمان فلسطین از حماس و فلسطین حمایت میکنند همانگونه که زنان بسیاری چون خواهر اسماعیل هنیه، این را می‌دانست و از آرمان فلسطین حمایت کرد! این خانواده های مبارز به نور ایمان قلب هایشان زینت گرفته است و متزلزل نخواهند شد ان‌شاءالله.

در پایان باید گفت که رژیم اشغالگر قدس غافل از آن است که امت اسلامی خانواده‌ای بزرگ است. فلسطین پاره‌ای از تن این خانواده است و به یاری خدا خانواده بزرگ اسلام اراده کرده است تا در برابر خونخواران مستکبر از او دفاع کند. آزادی قدس شریف نزدیک است ان شاءالله.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

10 ماه قبل

آبروی بر باد رفته کمیسیون مقام زن

حدود ۱۲۵ روز از شروع طوفان الاقصی و تجاوزات وحشیانه‌ی رژیم صهیونیستی و پشتیبانان امریکایی_انگلیسی‌اش می‌گذرد. در این مدت تمام مردم فلسطین متحمل هزینه‌های فراوانی شدند اما به جرئت می‌توان گفت زنان بیشترین آسیب را متحمل شده‌اند. اگر زن باشی، اگر در جغرافیای غزه ساکن شده باشی، اگر نژادت فلسطینی الاصل باشد، اگر مسیحی و مسلمان باشی در این ۱۲۵ روز یا جزء ۲ مادری خواهی بود که در هر ساعت به وسیله‌ی حملات سنگین رژیم صهیونیستی به شهادت می‌رسی؛ یا جز مادرانی که هر ساعت کودکان خود را در کفن خونین و برای آخرین بار به آغوش می‌کشند. یا جزء دختران جوانی که با هزاران آرزو و در اوج جوانی به خاک سرد گور سپرده می‌شوند و یا از زنانی خواهی بود که رژیم منحوس صهیونیستی او را به اسارت و آزارگری‌های جنسی خود خواهد کشید.

زن فلسطینی ساکن غزه که باشی علیرغم تمام خشونت‌هایی که در برابر دیدگان بشریت متحمل می‌شوی هیچ جایی برایت در ۸ مارس (روز جهانی زن) و ۲۵ نوامبر (روز رفع خشونت علیه زنان) وجود ندارد! به راستی چرا کمیسیون مقام زن که خود را محفل حقوق بشری در حمایت از زنان می‌داند حتی به خود زحمت نداده تا رژیم صهیونیستی، این جنایتکار حرفه‌ای در اعمال زور و خشونت به بشریت و خاصتا به زنان را از این کمسیون اخراج کند؟ به قول خالد بیدون، چرا هیچ فمینیست ذی نفوذی موضع ضد صهیونیستی به دفاع از زنان غزه نگرفته است؟! جالب است بدانید عقبه‌ی ارادت فمینیسم به رژیم صهیونیستی را باید در ارادت سیمون دوبووار، این مادر جریانات فمینیسم متأخر دانست. بیانکا لمبلین در اواخر کتاب خاطرات خود «رابطه‌ی ننگین» از مواجهه‌ی خود با سیمون دوبووار پیرامون مسئله‌ی فلسطین می‌نویسد.

لمبلین چنین اذعان می‌کند که بارها با سیمون دوبووار بحث‌های جدی در رابطه با اشغالگری قدس توسط اسرائیل داشته و آنان را به دلیل غصب سرزمین فلسطین و جنایات علیه فلسطینیان محکوم می‌کرد درحالی که دوبووار به شدت از موضع گیری‌های لمبلین علیه اسرائیل به خشم می‌آمد و او را سرزنش می‌کرد! دوبووار حتی در برهه‌ای سارتر را نیز از اعلام موضع مخالف رژیم صهیونیستی باز می‌داشت و با سارتر نیز بحث‌های زیادی در این رابطه داشت. از آنجایی که دوبووار مادر نحله‌های فمینیستی متاخر محسوب می‌شود می‌توان چنین گفت که برخی از علل موضع بی‌تفاوتی فمینیست‌ها در نسبت با زنان فلسطینی از افکار و رفتار مادر معنوی آنان نشات می‌گیرد. به دنبال این رویکرد انفعال ننگین کمیسیون مقام زن را در نسبت با جنایات دامنه‌دار، وقیحانه و کینه توزانه‌ی اسرائیل علیه زنان فلسطینی را شاهدیم! کاش حال که روزهایی را به روز جهانی زنان نام‌گذاری کرده‌اند شاهد حذف آشکار بخشی از زنان این جهان از دستور کار گرامی‌داشت جهانی سازمان ملل و کمیسیون‌های آن نباشیم.

به امید آزادی قدس شریف و ملت نجیب، مظلوم اما مقتدر فلسطین خصوصا زنان باایمان آن.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

11 ماه قبل

فمینیست عزیز، چرا ساکت هستید؟!

"خالد بیدون، استاد حقوق دانشگاه آریزونا در توئیتی به ساکت بودن فمینیست‌های غربی در برابر جنایاتی که صهیونیست‌ها علیه زنان غزه اعمال می‌کنند واکنش نشان داد. او در این توئیت نوشت: چرا فمینیست‌های غربی در مورد حقوق زنان در ایران بسیار پر هیاهو هستند اما در مورد قتل عام کودکان، دختران و زنان غزه ساکتند؟"

آقای خالد بیدون سوالی پرسیدند که پاسخ آن به عقبه‌ی فمینیست‌های غربی خاصتا "سیمون دوبووار" مادر فمینیسم متاخر و مواجهه‌ی او با جمهوری اسلامی باز می‌گردد. در واپسین ماه‌های پیروزی انقلاب اسلامی برخوردهای زاویه‌دار و رادیکال مابانه‌ی سیمون دوبووار در مقابله با اسلام، حجاب و انتخاب زنان ایرانی به وضوح قابل مشاهده بود. او که در بازه زمانی پیروزی انقلاب اسلامی رئیس کمیته بین‌المللی حقوق زنان بود چند نماینده را برای دیدار با امام خمینی(ره) راهی ایران نمود. حضرت امام دیدار با آنان را مشروط بر رعایت حجاب پذیرفتند اما برخی از آن نمایندگان این شرط را نپذیرفتند و اصرار به دیدار داشتند، سیمون دوبووار نیز به تمام آنان تاکید کرد که هیچکدام روسری سر نکنند و به دیدار اصرار کنند لذا دیدار لغو شد. در این حین سیمون دوبووار با استفاده از ابزار تبلیغاتی، حجاب و قانون حجاب را مایه‌ی زورگویی جمهوری اسلامی بر زنان قلمداد کرد.

می‌توان چنین گفت که نقطه‌ی مقابله غرب و ابزارهای رسانه‌ای با جمهوری اسلامی با عنوان حقوق زنان و حجاب سیاسی از کنش ریاکارانه‌ی سیمون دوبوواری رقم خورد که علیرغم آنکه تلاش می‌کرد مشروعیت جمهوری اسلامی را با علم حجاب اجباری زیر سوال ببرد، اما خود به تمام زنان فرستاده‌اش حتی آن‌ها که پوشش سر را رعایت کرده بودند تا با امام خمینی(ره) دیدار کنند زورگویانه و آمرانه به عدم پذیرش روسری و اصرار به دیدار با امام خمینی(ره) با همان شمایل بی‌حجاب تاکید کرده بود!

پارادوکس‌های رفتاری دوبووار در مقابل حقوق زنان و عدم زورگویی به آنان در عین آنکه خودش به زنان زیادی همچون زنان تیم فرستاده‌اش زور می‌گفت به طور مکرر مشهود بوده است. پارادوکس‌های موضعی و رفتاری برای هر شخصی ممکن است گاهی دیده شود اما در فمینست‌ها خصوصا فمینیست‌های متاخر که فرزندان فکری سیمون دوبووار هستند در نسبت با زنان و حقوق آنان دیده شده و دیده می‌شود؛ همانطور که امروزه شاهد سکوت مرگبار فمینیستها در قبال ظلم‌های عدیده‌ای که نسبت به زنان غزه میشود هستیم.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

12 ماه قبل

بنت‌الهدی صدر نمونه‌ی حقیقی از جنبش زنان مسلمان

طی ماه‌های گذشته و حوادثی که پیرامون‌ غائله‌ی زن، زندگی، آزادی رخ داد عده‌ای از جامعه شناسان و فعالان فرهنگی، هنری و حوزه‌ی زنان مدعی بودند که این غائله جنبشی زنانه است. ادعایی که پشتوانه‌ی علمی و مستند مِن‌باب آن ارائه نگردید و حتی در راستای غبارآلود نمودن سبقه‌ی تاریخی جنبش زنان مسلمان در جغرافیای گسترده‌ی اسلام که ایران نیز در این جغرافیا میگنجد، مورد گفت و گو قرار گرفت!

سیده آمنه صدر معروف به "شهیده بنت الهدی" خواهر شهید سید محمدباقر صدر یکی از چهره‌های شاخص و جهانی جنبش زنان مسلمان بوده است که در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به همراه برادرش آیت الله محمدباقرصدر به دست رژیم غاصب بعث و به دستور مستقیم صدام به شهادت رسیدند.

علت شهادت بنت‌الهدی صدر نسبت نسبی او با خاندان صدر خصوصا خواهری آیت الله محمدباقر صدر نبوده است، بلکه حرکتی که بنت الهدی با قلم و نشست‌های علمی_معرفتی خود برگزار می‌نمود، در میانه‌ی تشکیل جنبش اسلامی بود که رنگ و بوی زنانه داشت و در همسویی انقلاب اسلامی، مبارزه با استعمار و استبداد در جریان بود.

زمانی حرکتی به عنوان جنبش قلمداد می‌شود که اولا در ذیل نظام فکری مشخصی بگنجد، ثانیا علت ایجاد آن، هدف یا اهداف آن و راهبردهای آن مشخص و مورد قبول تمامی عناصر تشکیل دهنده‌ی آن باشد، ثالثا جوشندگی و قابلیت هدایت از درون را داشته باشد نه آنکه از عوامل بیرونی و اجانب خط و جهت تغذیه نماید. اینجاست که تفاوت حرکت شهیده بنت الهدی صدر با غائله‌ی اخیر که بی‌ریشه‌‌ و بی غایتی در آن عنصر ملموسی است مشخص می‌شود. اگر صرفا برای جنبش مولفه‌ی تحول اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی توسط گروهی را در نظر بگیریم همانند برخی جامعه‌شناسان آنگاه بسیاری از حرکت‌هایی همچون سرکوبگری رضا پالانی در حادثه‌ی آذر ۱۳۰۰ و نابودی حکومت جنگل میرزاکوچک خان نیز جنبش تعریف می‌شود چون این حرکت تحول سیاسی و اجتماعی گسترده در کشور را پدیدار نمود که به تغییر حکومت کشور منجر شد!

شهیده بنت الهدی صدر با منظومه‌ی فکری اسلام ناب و در جهت ایجاد تمدن اسلامی بی وابستگی به قدرت‌های استعمارگر زنان مسلمان را با مفاهیم اسلامی به واسطه‌ی کتاب‌های علمی و رمان‌هایش آشنا می‌نمود، سبک زندگی خود را منطبق با اندیشه‌های روی کاغذآمده‌اش می‌نمود آنقدر که شهید چمران و بانو امینه وهاب زاده (معروف به شکارچی تانک در دفاع مقدس) از تربیت شدگان مکتبش بودند! 

اثرگذار بودن فعالیت‌های بنت‌الهدی صدر آنجایی برای حکومت بعث و شخص صدام ملموس گردید که بنت الهدی پس از دستگیری برادرش آیت الله محمدباقر صدر به نجف و حرم امیرالمومنین رفت، سخنرانی نمود و به همراه جمعیت تربیت‌شده‌ی خود خبر را به گوش مردم مسلمان سایر شهرهای عراق، ایران، لبنان و بحرین رساند. در نتیجه‌ی تظاهرات انجام شده، فشارهای سیاسی به حکومت بعث وارد شد که منجر به آزادی آیت الله محمدباقر صدر و حبس خانگی ایشان گردید؛ اگرچه صدام با خوی خونخواری خود نتوانست این شکست مفتضحانه را تحمل کند و در نهایت پس از شکنجه‌های فراوان این خواهر و برادر آنان را به طرز وحشیانه در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ به شهادت رساند.

به عبارت دیگر؛ پس از پیروزی انقلاب صدام برای آنکه بتواند تجاوزگری خود را به تمامیت ارضی ایران آغاز کند، ابتدا باید از جنبش اسلامیِ شکل گرفته در عراق به سردمداری آیت الله محمدباقر صدر و بنت‌الهدی صدر عبور می‌نمود که سرانجام این کار با قلع و قمع نمودن جنبش و شهادت رهبران آن انجام گردید. 


یاد تمام شهیدان خصوصا شهیدان محمد‌باقر و بنت الهدی صدر گرامی باد.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

1 سال قبل

زنان مبارز علیه رژیم طاغوت

هرساله، در ایام‌الله دهه‌ی مبارک فجر مطالب، خاطرات، حکایات، تصاویر، فیلم‌ها و سرودهای فراوانی منتشر می‌شوند که زنان و مردان به اشکال مختلف در آنها یک حرف مشترک دارند و آن شکست رژیم طاغوتی پهلوی است. در این میان اگرچه زنان نیز در خطوط مقدماتی به طور پیشتازانه به مبارزه علیه رژیم پهلوی به میدان آمدند اما می‌توان تفاوت در سبک و سیاق‌های فکری_ مبارزاتی آنان را در دهه چهل و پنجاه هجری شمسی مورد تامل قرار داد.

بسیاری از جامعه‌شناسان و تاریخ‌دانان، دو دهه‌ی چهل و پنجاه شمسی را به انسداد سیاسی در جهت برون‌رفت از مشکلات و اختلافات به‌وجود آمده میان دولت و مردم می‌دانستند؛ بر این اساس مبارزات سیاسی خصوصا مبارزات سیاسی زنان نقش جدی به خود گرفت. دو ایدئولوژی اصلی که بر علیه رژیم پهلوی فعالیت سازماندهی شده اما تفاوت داشتند شامل ایدئولوژی اسلامی و ایدئولوژی چپ مارکسیستی بودند. تمام سطوح مبارزاتی علیه رژیم شاهنشاهی لزوما به پخش اعلامیه، کتاب و جلسات ختم نمی‌شدند بلکه انشعاباتی از گروه‌ها و به تبع اعضای‌شان که زنان را نیز شامل می‌شود مسلح و چریک بودند. این گروه‌ها عبارتند از: 

۱. سازمان‌های چریک فدایی خلق (معروف به فدائیان مارکسیست)

۲. سازمان مجاهدین خلق ایران (معروف به مجاهدین اسلامی)

۳.مجاهدین مارکسیست

۴.گروه‌های کوچک محلی اسلامی

۵. گروه های کوچک محلی مارکسیستی.

حضور پررنگ زنان در مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رقم خورد و این در لایه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و چریکی در گروه‌های مختلف به ظهور نشسته بود. از زنان شاعر و نویسنده‌ای چون سیمین دانشور، طاهره صفارزاده، سیمین بهبهانی بودند؛ زنان چریک وابسته به گروه‌های چپ مارکسیستی ویدا حاجبی تبریزی، اشرف دهقانی، سیمین صالحی، رقیه دانشگری بودند و زنان اسلام‌گرا نیز مرضیه حدیدچی دباغ، اعظم طالقانی، امینه وهاب‌زاده را شامل می‌شدند. این برهه زمانی سبب شد تا زن نقش پررنگی در کاربست جریانات مبارزاتی ضد رژیم پهلوی یابد و اینبار به عنوان عضو فعال در انقلاب باشد. اما جالب است بدانید که رفتار گروه‌های چپ مارکسیستی به زن تفاوت زیادی با رفتار و مواضع اسلام‌گرایان داشت. برای نمونه قواعد نامعلوم، سلیقه‌ای و بعضا خلاف عقل و شرع گروه‌های چپ مارکسیستی نسبت به زن سبب بروز انحرافاتی در هویت زنانه و مبارزات گردیده بود، به عنوان مثال ازدواج‌های تحمیلی، طلاق‌های تحمیلی، سقط جنین‌های تحمیلی که در سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به زنان تحمیل می‌شد، این درحالی بود که زنان مبارز در جبهه‌ی اسلام‌گرا تکلیف تحمیلی در ازدواج، طلاق زنان نداشتند.

با پا گرفتن هرچه بیشتر آتش مبارزات ضد رژیم پهلوی زنان بیشتری در صفوف مبارزات سیاسی وارد شدند به قدری که آنان نیز پس از دستگیری و شکنجه به مجازات‌هایی همچون حبس ابد (فاطمه سعیدی اولین زن حبس ابدی ۱۳۵۲)، اعدام (چریک منیژه اشرف زاده کرمانی ۱۳۵۴). این مجازات طبق اوامر همایونی، در راستای برابری جنسیت انجام شدند. یعنی زنان و مردان مبارز به طور برابر شکنجه و اعدام می‌شدند. تکثر چهره‌ی مبارزاتی زنان علیه رژیم پهلوی بیش از آنچه مرقوم گردید، است و این یادداشت ورقی کوتاه از این مبارزات بود‌، به امید پرداخت بیشتر به زنان مبارز تاریخ انقلاب.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

1 سال قبل

چگونه ابژگی میتواند تاریخ یک مملکت را دگرگون کند؟!

برخلاف آنکه جهان‌بینی اومانیسم برمبنای انسان‌محوری است و افق‌های فکری، حقوقی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و... غرب بر این مبنا نهاده شده است اما آنچه تا امروز، قرن ۲۱ ام میلادی، از سیاست‌های اومانیستی حاکم در غرب و شرق نظام سرمایه‌داری تفهم می شود این است که در تفکر اومانیسم حتی انسان نیز محوریتی ندارد و آنچه محور و معیار سنجش است "شهوت" است. این شهوت در راستای هرچه فربه‌تر شدن خواهش‌های نفسانی در انسان پیش می‌رود هرچند اگر افراطی و خودخواهانه باشد و سبب ایجاد آسیب برای یک انسان، چند انسان (نهاد خانواده) و یا یک ملت و تمدن گردد.

در این راستا نگاهی همراه با تامل به تاریخ کشورمان در زمان پهلوی دوم بیاندازیم؛ دوره‌ای که نظام حاکم بر کشور تحت امر نظام سرمایه‌داری به فرماندهی انگلیس و آمریکا بود. محوریت این پرداخت کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شمسی نه به واسطه‌ی آیزنهاور بلکه به واسطه‌ی تحریک شهوت نفسانی و پروبال دادن به آن در مردان اوباش به سرکردگی شعبان بی‌مخ و زنان روسپی به سردستگی پری بلنده رقم خورد. 

وقتی سیر مبارزات مردم و برخی رجال سیاسی به رهبری مرجعیت، آیت الله کاشانی در راستای ملی نمودن صنعت نفت در اسفند سال ۱۳۲۹ به ثمر رسید، قدرت رژیم پهلوی متزلزل گردید و کشور در آستانه‌ی تغییر نظام حکومتی از شاهنشاهی به جمهوریت بود تا استقلال ملی به طور کامل اعاده گردد، این پری بلنده ملقب به خانم رییس، سردسته‌ی زنان روسپی شهرنو (محله‌ی زنان بدکاره‌ی تهران) بود که همراه با زیر دستانش همقدم با الواط مست و خراب به سرکردگی شعبان بی‌مخ شدند، چماق به دست و عربده کشان ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شیشه‌ی مغازه‌ها را می‌شکستند و مردم را می‌ترساندند، بر تانک‌ها و جیپ‌ها سوار می‌شدند، فریادکشان راه کودتا را هموار میکردند و خود را تحت عنوان مردم حامی شاه و طالب آزادی! نمایان می کردند.

نه تنها طمع پول بلکه طمع عیاشی با روسپی‌های شهرنو پای شعبان بی‌مخ و الواط حلقه به گوشش را به میدان باز کرد. روسپیانی که همچون ملکه اعتضادی به دلیل زیبایی ظاهری طمع برخی افسران گارد شاهنشاهی را نیز برافروخته بودند و آنان را در صف براندازان دولت مصدق قرار دادند.

غائله‌ی کودتاچیان ۲۸ مرداد آموخت که ابژه نمودن زن و ابزارشدگی بدن زنانه فقط منحصر در چهاردیواری‌های شهر نو نمی‌ماند، آتش برانگیختگی شهوت تنها دامان زنان روسپی خانه‌ها را نمی‌سوزاند بلکه در تمام کشور همچون بیماری همه‌گیری به یک‌باره پخش می‌شود و سرنوشت مملکتی را سیاه می‌کند. 

دیگر نکته آن‌که هرگاه کشور گامی در جهت کسب استقلال خود برداشت که دست استعمار را از بهره‌وری از کشور کوتاه می‌کرد، شاهد اتحاد اوباش و تن‌فروشان به واسطه‌ی غرب بودیم. اتحادی که گرم کننده‌ی آتش آن زنان تن فروشی چون پری بلنده و ملکه اعتضادی بودند. ثمره‌ی این آتش عقب‌گرد نه، بلکه عقب‌گرد به عقب آنچه قبلا بود می‌باشد و استعمارگر را درنده‌خوی‌تر از گذشته به غارت اموال، نوامیس و شرافت ملت وا می‌دارد.

حال سوالی که لازم است از مخاطب این سطور پرسید این است؛ آیا در ایران ۱۴۰۱ نیز آنچه در ابتدای روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ رخ داد در حال وقوع است؟!

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

1 سال قبل

ام‌البنین استراتژیست جهانی برای تمام قرن‌ها

روز اولی که پا در خانه‌ی امیرالمومنین(ع) گذاشت و خانم خانه شد، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بیمار بودند و در بستر بیماری خوابیده بودند. مادری‌اش از همان روز شروع شد، پرستاری‌شان کرد آن هم مادرانه وَ مشتاقانه بازگشت سلامتی‌شان را به تماشا نشست. انس و الفت مادرانه‌اش با فرزندان حضرت زهرا(س) با ادبی که ریشه در شرافت خانوادگی فاطمه کلابیه داشت به چندین صورت در طی دوران زندگی مشترکش با امیرالمومنین(ع) نمود پیدا کرد.

اولین آن درخواستی بود از شوهر خود، امیرمومنان تا زین پس به نام ام‌البنین خوانده شود نه با نام فاطمه تا کودکان فاطمه شهیده(س) به یاد جفاهایی که در طفولیت‌شان، امت به مادرشان نمود نیفتند و پژمرده‌خاطر نگردند؛ گویی دل ام‌البنین بند شده بود به دل کودکان فاطمه شهیده(س)، طاقت پریشان‌حالی‌شان را نداشت حتی با یک اسم.

محبت بر فرزندان فاطمه(س) را بر فرزندان خودش مقدم می‌شمرد. 

شاید سوالی ذهن شما را نیز به خود مشغول کرده باشد؛ چه شد که محبت بسیار ام‌البنین به فرزندان فاطمه شهیده(س) سبب نشد تا پسرانش به برادران و خواهرانشان همچون برادران یوسف، حسادت ورزند؟! آنچه فهم من از کندوکاو روایت‌های مکتوب از ام‌البنین به آن رسیده این است که او برای پسران خود تبیین کرده بود که حب به فرزندان فاطمه(س) فریضه‌ی دینی است آنقدر که خداوند در قرآن به آن دستور داده است

" قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى". گویی ام‌البنین خود آموزگار عشق و دلدادگی به اهل بیت(ع) بود و شیوه‌ی دلدادگی را به پسرانش عباس، عبدالله، جعفر و عثمان را هم در مقام عمل و هم در مقام ایمان آموخت. 

شجاعت ام‌البنین به گونه‌ای بود که در خفقان ایجاد شده پس از عاشورا به دست بنی‌امیه و مروان لعنة الله علیهم اجمعین که شیعیان تفتیش عقاید می‌شدند و سرخی خون‌شان سپیدی شمشیر مروانی‌ها را رنگین می‌نمود، بی‌واهمه در قبرستان بقیع تمثال چهار قبر به نشانه‌ی قبور پسرانش را ساخته بود و شروع به روضه‌خوانی می‌کرد. او حتی در مبارزه‌ی تبلیغی‌اش برای انتقال روایت عاشورا، شهادت مظلومانه‌ی اباعبدالله(ع) و یارانش از رویکرد روضه‌خوانی حضرت زهرا(س) پیروی میکرد و حق را مطالبه می‌کرد، بدون آنکه از شهادت فرزندانش شکایتی داشته باشد! ام‌البنین حتی از بلاغت اشعارش نیز برای دفاع از مظلومیت اهل بیت(ع) فرو نگذاشت آنگاه که مردم به او از بابت سوگ پسرانش تسلیت می‌گفتند، میفرمود:

«تَدْعُوِنِّى وَیكِ ام الْبَنِین تُذَكِّرنِى بِلُیوثِ الْعَرِینِ

كانَتْ بَنُونَ لِى اُدْعى بِهِمْ وَالْیوْمَ اَصْبَحْتُ وَلا مِنْ بَنِینِ»

یعنى اى زنان مدینه! دیگر مرا ام‌البنین نخوانید و مادر شیران شكارى ندانید. مرا فرزندانى بود كه به سبب آنها ام‌البنینم مى‌گفتند، ولى اكنون دیگر براى من فرزندى نمانده است و همه را از دست داده ام.

امروز سالروز وفات زنی بود که نه فقط الگو و مربی برای چهارپسرش بلکه برای تمام زنانی که می‌خواهند دامان‌شان محل عروج مردان باشند نیز الگو بود. به راستی اگر ام‌البنین نبود جمله‌ی از دامان زن، مرد به معراج می‌رود کلیشه‌ای جلوه می‌نمود اما ام‌البنین آمد، زیست و رفت تا یک استراتژی زنانه و جهانی را برای تمام عالم و تمام قرون بنمایاند.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

1 سال قبل

کمیسیون مقام زن، یا کارزار جنگ سیاسی؟!

 کمیسیون مقام زن، سال ۱۹۴۶ میلادی در جهت تحقق برابری جنسیتی و پیشرفت زنان در جهان شکل گرفت. این کمیسیون ذیل شورای اقتصادی_اجتماعی سازمان ملل متحد در چهار حوزه‌ی سیاسی، اقتصادی، آموزش و بهداشت فعالیت می‌کند و فاصله‌ی جنسیتی gender gap موجود میان زنان و مردان در هریک از این چهار حوزه طی گزارشی توسط دولت‌های کشورهای عضو هرساله به این کمیسیون ارائه می گردند.

این گزارش ها در هر حوزه باهم مقایسه شده و ذیل گزارش‌های gender gap در سایت کمیسیون مقام زن قرار می‌گیرند. کشورهای عضو نیز بر اساس میزان کم بودن فاصله‌های جنسیتی‌شان در هر حوزه طبقه‌بندی می شوند.

طبق آخرین گزارش اعلام شده از شکاف جنسیتی که به سال ۲۰۲۲ میلادی مربوط است در بین ۱۴۶ کشور ارائه کننده‌ی گزارش، جمهوری اسلامی ایران در بخش های "آموزش" و "بهداشت" دارای عملکرد بهتری از کشورهایی چون چین، امارات متحده عربی، اردن و چند کشور دیگر دارد و نزدیک‌ترین حد به درجه‌ی مدنظر برابری در این دوحوزه را نیز دارد.

در طی سالیان متمادی جمهوری اسلامی در حالی گزارش‌های مربوطه به این چهار حوزه مورد بررسی را به این سازمان ارسال می‌کند که ارسال گزارش در این حوزه ها اختیاری است؛ اما در این حال محکوم به نقض حقوق زنان از جانب سازمان ملل متحد می‌گردد.

این درحالی است که برخی کشورها همچون باهاما، کرواسی، ونزوئلا، روسیه، عراق، سوریه، یمن و... گزارشی از آمار مورد نظر به این سازمان ارائه نمی‌دهند.

چیزی که قابل تأمل است این است که میزان کارکرد شاخص ها و آمارها و نحوه سنجش آن برای زنان کشورهای عضو محل تردید است، چراکه همزمان خبرگزاری‌های ایندیپدنت و گاردین و امثالهم خبر از افزایش خشونت های جنسی و هرچه ناامن تر شدن فضا برای زنان در کشورهای سوئد، دانمارک، انگلستان و دیگر کشورهای غربی می‌دهند. این درحالی‌ است کشورهای ذکر شده در جداول چهار حوزه‌ی مدنظر شکاف جنسیتی، سال ۲۰۲۲ در صدر جدول و به عنوان کشورهایی با کمترین میزان شکاف جنسیتی و بیشترین برابری جنسیتی معرفی شده‌اند.

حال سوالی که باید از سازمان ملل و خصوصا کمیسیون مقام زن در این سازمان پرسید این است؛ در نسبت با زنان آسیب دیده‌ای که قربانی انقیاد امیال جنسی مردانه و مردسالارانه در کشورشان شده‌اند، چه موضعی داشته‌اند؟!

آیا تا به حال شده است که ایالات متحده‌ی آمریکا را بابت انقیاد جنسی زنان در این کشور که به گونه‌های متفاوتی آن را نمایان می‌کنند، از کمیسیون مقام زن سازمان ملل تعلیق نمایند؟!

آیا تا به حال فرانسه را بابت آمار خیره کننده و رسمی افزایش قتل زنان در این کشور از کمیسیون مقام زن لغو حق رای نموده‌اند؟!

آیا رژیم اشغالگر قدس را بابت تجاوزات به زنان فلسطینی، قتل، زندانی و زخمی نمودن زنان فلسطینی از کمیسیون مقام زن اخراج می‌کنند؟!

امروز بیش از زمان های دیگر آشکار می‌شود که سازمان ملل و کمیسیون مقام زن، کارزاری در جهت پیشبرد جنگ افروزی های سیاسی_رسانه‌ای ایالات متحده ی آمریکاست و کارکردی در جهت دفاع از حقوق بشر و جایگاه زنان ندارد.

جزئیات بیشتر