«حجم تبلیغات همجنسگرایی و تشویق مردم غرب به واسطهی رسانههایش به این انحراف اخلاقی، گستردگی قابل ملاحظهای یافته است به طوری که برخی از فعالان مجازی آمریکایی لب به اعتراض گشودهاند و به بیسابقگی تبلیغاتی چنین روند ضد اخلاقی اذعان کردهاند.»
ترویج و فراهم نمودن بستری برای رویکرد ضدفرهنگی و ضداخلاقی همجنسگرایی در غرب به صورت یک مکانیسم یکپارچه درحال پیادهسازی است. روبنای این بسترسازی رسانهها و انواع تبلیغات بصری میباشند که مخاطبین گستردهای از گروههای خردسال و کودکان تا بزرگسالان را در بر میگیرند. اما برای ترویج همجنسگرایی که در مخالفت با فطرت انسانی است، همانگونه که شاهد اعلام تعجب و اعتراض از اقشار فرهیختهی جامعهی غربی در نسبت با تبلیغات سرسامآور همجنسگرایی هستیم نیاز به سرهمآوری مبانی نظری در جهت تسهیل القاء بد، قبیح و زشت نبودن همجنسگرایی است لذا غرب به واسطهی تولید الهیات همجنسگرایی و به خدمت گرفتن برخی مبلغان دینی مسیحی در حال پیش بردن پروژهی گسترش و عادیسازی همجنسگرایی میباشد!
جالب آنکه این روش در روند انقلاب جنسی که حدود ۱۹۷۰ در غرب به وقوع پیوست نیز پیادهسازی شد، آنجا که نظریهپردازانی چون "شولامیت فایرستون" ازدواج و نهاد خانواده را مایهی انقیاد و عدم رشد زن معرفی کردند و به او در جهت تامین نیازهای جنسی و عاطفیاش توصیه به داشتن روابط نامشروع به عنوان جایگزینی مطلوب برای ازدواج شرعی نمودند. در نهایت با ایجاد کمپانیهای سینمایی در جهت تولید فیلمهای پورن، صنعت سینما شاهد افزایش روسپیانی در قامت پورن استار بود. زنانی که خود سالها پس از خروج از صنعت پورن، اعتراف به اسارت در بند شهوات مردان و پژمردگی خود مینمودند اگرچه این اعترافات نتوانستند سدی در جهت گردابی که زنان غرب در آن به اسارت گرفته شدهاند باشد، گردابی تحت عنوان خودشیانگاری.