همسران و مادران شهدا در کتابهای زندگینامه شهیدان چه نقشی را ایفا کردهاند؟ آیا صرف همسر یا مادر شهید بودن باید حائز اهمیت باشد یا از زوایای دیگری باید به زندگی آنها پرداخت؟
هرکسی که حتی کمی با شهدا مأنوس باشد و فضایل اخلاقی آنها را شنیده باشد، سعی میکند آنان را الگوی خویش قرار دهد. شهدا همیشه برای همه، مقدس، محترم و باارزش بودهاند. آنهایی که از کراماتشان شنیدهایم، آنهایی که به اخراجی معروف بودند و درنهایت عاقبت بخیر شدند.
به گمان بسیاری رمانها و زندگینامه شهدا معمولا مورد علاقه افرادی است که ارادت خاصی به شهدا دارند؛ اما این گمان همیشه درست نیست. برخی کتب به خصوص در سبک عاشقانه، مورد توجه کسانی است که گاه شناخت چندان عمیقی هم از شهدا ندارند. تعداد بسیار زیادی از این کتابها، به قلم یا بنابر روایت همسر شهید یا به کمک همسر و مادر شهید نوشته شده است. از این رو، همسران نویسنده شهدا مسئولیت سنگینتری در جامعه پیدا میکنند.
شخصیت داستانی شهید، شخصیتی کامل و ایدهآل؟
اگر شما یک دختر مجردی باشید که برخی از کتب داستانی عاشقانه شهدا را مطالعه کردهاید. به احتمال زیاد، این انگارهها از ذهن شما عبور میکنند: «شهید و همسرش چه زندگی آرمانی و بینقصی داشتهاند»، «شهید چه مرد ایدهآل، کامل و عاشقی بود». اگر شما در این حین خواستگارانی داشته باشید، قاعدتا تحت تاثیر این کتب، معیارهای انتخاب همسر خود را براساس اخلاق و رفتار کاملی که از شهید در داستان خواندهاید، قرار میدهید. درنهایت اگر هر کدام از خواستگاران شما، دارای یک عیب باشد و مانند شخصیت شهید داستان، مرد کامل و رمانتیک نباشد، جواب رد خواهد گرفت و مشخص نیست که این چرخه تا کجا ادامه خواهد یافت!
این مثال، یکی از ابتلائات کتابهای داستانی عاشقانه شهداست که برخی از دختران سرزمینم دچار آن شدند. به طور قطع، داستانهای عاشقانه شهدا و همسرانشان، از مهمترین نقاط تاریخ معاصر و روایتهای اصیل سبک زندگی مومنانه محسوب میشوند. در سبک رمانهای عاشقانه، بسیار جذاب هستند و نمیشود به طور کل از ادبیات داستانی حذف کرد؛ اما بحث اینجاست که تا چه اندازه دراین داستانها اغراق صورت میگیرد؟ تا چه اندازه ورود به مکالمات خصوصی عاشقانه شهدا و همسرانشان میتواند مطلوب باشد؟ شاید تا آنجایی که از خواندنش دچار اندک شرمی نشویم. مانند دیالوگی که میگوید: زمان عقد که انگشت عسلی را در دهانت گذاشتم (انگشتم به زبانت برخورد کرد)، متوجه شدم که زبان داری، پس حرف بزن.
شهدا از میان مردم بودند
یک شهید حتی اگر قبل از شهادت، شهیدانه زندگی کرده باشد و خصوصیات رفتاری و اخلاقی بسیار خوبی داشته باشد، آیا نمیتوانسته دچار اندک خطایی شود؟ آیا تصمیمات غلط و قضاوت اشتباهی در زندگی خود نداشته است؟ زندگینامهای بر اساس واقعیت نوشته میشود که از تمامی زوایا و ابعاد به شخصیت فرد اصلی داستان بپردازد. آیا پرداختن یک بعدی به زندگی و رفتار عاشقانه و مطلوب قهرمان داستان، آن قهرمان را از مردم وصلهای جدا و دستنیافتنی نمیکند؟ شهدای قهرمان ما در دل همین مردم عادی رشد کرده و پرورش یافتهاند، پس نباید با دیدن چند خطا، خودمان یا اطرافیان یا حتی همسر آینده را برای شهیدانه زیستن، دور از انتظار ببینیم.
گفتگویی با نسرین باقرزاده، همسر شهید بهمن باقری و راوی کتاب «ساجی» خواندم که میگفت: «مثلا ما تنها خانواده رزمندهای بودیم که نوار شهرام ناظری گوش میکردیم.» به نظر میرسد روایت این داستانها جذابیتی بیشتر از آن دارد که ما بخواهیم شهدا را یکسری موجوداتی معصوم با مقامات الهی دست نیافتنی نشان بدهیم. همسر شهید بهمن باقری در ادامه نیز نکتهای قابل تامل گفتند: «گاه برخی از همسران شهید روایت میکنند که روزی که همسرشان از خانه بیرون میرفت میدانستند که قرار است شهید شود و دیگر برنگردد و اینها برای من اصلاً اینطور نیست و اتفاقاً ما روزی که ایشان از خانه رفتند بیرون برای عملیات با هم دعوا کردیم چون به من قول داده بود من را بهشت آباد ببرد و زده بود زیر قولش».
این صحبتها نشان میدهد که برخی همسران شهدا به غیرواقعی بودن داستانهای مطرح شده از شهدا معترض هستند و در بعضی از کتابها سعی شده تا از تمامی زوایا به زندگی شهید پرداخته شود.
همسران و مادران شهدا فقط همسر و مادر شهید نیستند
نکته دیگری که باید به آن اشاره شود این است که همسران و مادران شهدا در کتابهای زندگینامه شهیدان چه نقشی را ایفا کردهاند؟ آیا صرف همسر یا مادر شهید بودن باید حائز اهمیت باشد یا از زوایای دیگری باید به زندگی آنها پرداخت؟
یک زمانی هست که مادر یا همسر شهید، خانهدار هستند و وظیفه تربیتی، صبر و مقاومت که بسیار حیاتی و مهم هستند را در خانواده بر عهده دارند، که باید این نقاط قوت و مثبت رفتاری یک زن به درستی در داستانها تاکید و توصیف شود. اما زمان دیگری هم هست که آن مادر یا همسر به طور مستقل شخصیت تاثیرگذاری در جنگ بوده است. یک شخصیت زن به تنهایی توانسته در پشتیبانی از رزمندگان اسلام، مفید واقع شود؛ چه بسا که از اینگونه زنان در جنگ دفاع مقدس کم نداشتیم.
به عنوان مثال کتاب «تنها گریه کن» روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان میخوانیم که چگونه یک زن قبل از انقلاب در تظاهرات شرکت میکند، به مبارزان انقلابی در خانهشان پناه میدهد، اعلامیههای امام را پخش میکند و بعد از انقلاب نیز وارد بسیج میشود، با جهاد سازندگی همکاری میکند و خانهشان را تبدیل به پاتوق جهادگرها میکند. این زن انقلابی در زمان جنگ نیز همسر و فرزندش را راهی جبهه کرده و خودش در حمایت و پشتیبانی از رزمندگان کم نمیگذارد.
شهدا چگونه تصویری را میخواهند؟
در نهایت میتوان گفت توجه به اعتقادات، باورها و خط مشی یک شهید بسیار مهم است؛ اینکه آن شهید دوست داشته و دارد که مردم به خصوص جوانان، زمانی که داستانی از زندگی او را مطالعه میکنند، چگونه تصویری از شهید را در ذهن خود ایجاد کنند، صرفا با داستانهای عاشقانه و گاها خصوصی او و همسرش، احساسی شوند یا آن داستان، در کنار معرفی عشق واقعی، آموزنده و مفید باشد و مخاطب دچار درک معرفت عمیق شهیدانه زیستن هم بشود.