شرکت مشاوره مدیریت مک کینزی در هشتمین مطالعهی خودگزارشی از پیشرفت زنان در شرکتهای بزرگ ارائه کرد. طبق این گزارش زنان در آیندهی شرکتهای بزرگ ایالات متحده آمریکا، به ندرت در پستهای مدیریتی زنان حضور دارند و زنانی که در این پستها ظاهر میشوند برای ابقا در جایگاه مدیریتی میبایست روحیهی جنگندهی مضاعفی داشته باشند.
این گزارش بیانگر یک شکست آشکار است، شکستی که بیانگر این مهم میباشد که سیاستهای برابریخواهانهی فمینیسم که در جهت نجات زنان از فرودستی ارائه شده است، نتوانسته سبب برقراری برابری زنان و مردان در سمتهای ارشد شرکتهای مهم گردد، بلکه بار مضاعفی را بر زنان تحمیل کرده است تا در راستای ابقا در مقامات ارشد خود به تغییر آشکار و عمیق شخصیتی خود دچار شوند.
در این راستا زنان میبایست زیر بار فشارهای جنسیتی قرار گیرند، فشارهایی که در سیاستهای برابری خواهانه به رسمیت شناخته نمیشوند اما در ظاهر امر شاهد به رسمیت شناخته شدن آنان و صیقل زنان آمریکایی در ذیل این فشارها هستیم. صیقلی که لطافت روحی و روانی آنان را یا زمخت و سرسخت مینماید و یا آنان را وادار میکند تا دست بشویند از رویای مدیریت ارشد و به جایگاه نازل ولو در صورت دارا بودن استعداد بسنده نمایند.
حقیقت آن است که جریان فمینیسم اگرچه درپی نجات زن از نابرابری در انسانیت و فرودستی اوست اما خود با نظریه پردازیها و راهکارهایش زن را موجود فرودستی دانسته و برای نجات او از شرایط نابرابر، مردوارگی را الگوی مطلوب او عنوان مینماید. این درحالی است که منتهای این راه، مجدد ختم به نابرابری و فرودستی زنان میگردد، به ماننده آنچه در خبر پیش رو عنوان گردید.