چندی پیش خبری منتشر شد مبنی براینکه برخی مدارس ابتدایی در استرالیا، به دانشآموزان دختر تکلیفی دادهاند که درباره علامات جنسی مردانه از پدران خود پرس و جو کنند. البته این خبر با واکنشهای منفی زیادی از سوی والدین مواجه شد.
در نحوه مواجهه والدین و آموزشگران با امرجنسی و کودکان دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاهی که طبق مبانی سند ۲۰۳۰ امور جنسی را آموزش میدهد. دیدگاهی که طبق مبانی اسلامی، قائل به تربیت جنسی است.
غریزهی جنسی یکی از موهبتهای الهی است که بشر در جهت رسیدن به کمال انسانی و ازدیاد نسل از آن بهرهمند گردیده است، اما برای دستیابی به کمال انسانی نیاز است تا غریزهی جنسی در کنترل انسان قرار بگیرد. در سایهی کنترل غریزهی جنسی، ازدیاد نسل مشروع و مقبولی نیز در جامعه شکل میگیرد. آنچه این روزها سیاستهای جهان بینالملل به دنبال آن است دستیابی به این هدف مهم است اما دو دیدگاه جدی برای نیل به این هدف در تقابل با هم میباشند.
دیدگاهی که "آموزش جنسی" را متضمن سلامت جامعه میداند و در این راستا ذیل سند ۲۰۳۰ یونسکو به شرح جزئیات روابط جنسی به کودکان میپردازد، آنقدر که به ماننده مدرسهی ابتدایی در استرالیا به دختران دانشآموز تکلیف میدهد تا در مباحث نعوظ و انزال از پدر خود سوال بپرسند. به مانند چنین تکالیفی ذیل آموزش جنسی، در مدارس سایر کشورهای غربی همچون آمریکا، آلمان، کانادا، انگلیس نیز ارائه میشوند و این مسئله درحالی رخ میدهد که تعداد قابل توجهی از والدین ابراز ناراحتی و مخالفت خود را با سیاستهای آموزش جنسی به فرزندانشان اعلام کرده اند، نمونهی این اعتراضها انتشار خبر اعتراض والدین استرالیایی و انگلیسی به سیاست آموزش جنسی اجباری است.
دیدگاه اسلام در راستای رسیدن به کنترل غریزه جنسی "تربیت جنسی" میباشد. این دیدگاه معتقد است که اطلاعات جسمی، روانی، اجتماعی و دینی در مورد تفاوت های زنان و مردان به کودکان باید داده شود به گونهای که آنان پس از بلوغ آنچه در مسائل جنسی حلال و حرام می باشد را بشناسند، جنسیت خود را بپذیرند و آن را دوست بدارند و نحوهی تعاملات خود را طبق شرع تنظیم کنند.
آن چه از تجربه غرب در آموزش جنسی به کودکان دیده میشود، بنا بر گزارشهای یورو استات اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۷ آفریقای جنوبی، سوئد، آمریکا، انگلستان، ولز، فرانسه، آلمان و اسکاتلند بالاترین آمار تجاوز به زنان را دارند.
سوال اینجاست چرا آموزش جنسی نتوانسته محافظی برای زنان در مواجهه با تجاوز گردد؟!
شاید بتوان علت این امر را در میان تاکید بر بدنمندی آشکار در آموزش جنسی دانست. وقتی تمام تمرکز بر بدن باشد ناخودآگاه بدن زنانه و مردانه در قیاس باهم قرار میگیرند، قدرت بدنی مردانه در مقابل ضعف بدنی زنانه میتواند قدرت سلطه گری را بر مرد چیره سازد و زن را به طفیلی و شکاری مطلوب برای مرد تقلیل دهد و ذهن مرد را برای گرایش و اقدام به تجاوز با هر انگیزه ای مهیا سازد.
علیرغم تکاپوی غرب درمقولهی آموزش جنسی در جهت جلوگیری از تجاوز به کودکان خصوصا دختران، شاهد آن هستیم که به دلیل تمرکز صرف بر بدن زنانه و مردانه و سیر رابطهی جنسی، محوریت قائل شدن برای ارضاء جنسی درحالی که محور حصول کمال انسانی است و ارضاء جنسی در جهت نیل به این اصل است سبب بی توجهی به حقوق جنسی دختران و حق امنیت خاطر دردختران غربی شده است، لذا شاهد آن هستیم امر آموزش جنسی مشکلی بر مشکلات قبل اضافه کرده است.