درحالی که جنسیت مدتهاست به عنوان برساخت اجتماعی توسط نظریهپردازان نحلههای مختلف فمینیسم قلمداد میشود، اخباری از درگیری مردان و زنان بیولوژیکی که خود را دارای جنسیت مخالف خود میدانند به دلیل مورد خطاب قرارگرفتن با ضمیر متناسب با بیولوژیشان منتشر میشود.
نکتهی قابل توجه آن است که در برخی کشورهای غربی اگر مردم بر اساس ضمایر محاورهای که در گفتوگوی عادی رد و بدل میشوند و متعلق به جنسیت بیولوژیکی است، فرد ترنسجندری را خطاب کنند، متهم به ایجاد مزاحمت و توهین به حقوق شهروندی شده و به شکایت تهدید میشوند.
باگ بزرگ "آزادی" در نظام ایدئولوژی لیبرالیسم که عدم مشخص نمودن حد و حدود برای آزادی دیگران بود در مقام عمل و در زندگی روزمرهی کشورهای تحت سیطرهی نظام ایدئولوژی لیبرالیسم در صورتهایی چون برخورد شهروندان با افراد موسوم به ترنس قابل مشاهده است.
دور از انتظار نیست که در آیندهای نه چندان دور شاهد شکلگیری جنگ و درگیریهایی میان شهروندان معمولی و افراد موسوم به ترنس باشیم که به دلیل تعارضات ایجاد شده در حقوق شهروندی خود تحت عنوان "آزادی" ذیل نظام فکری لیبرالیسم به وقوع پیوسته است.
در این میان اما نباید از آسیبهایی که زنان از مردان بیولوژیک زننما میبینند غافل بود. آسیبهایی که در عرصههای مختلف اجتماعی، زندگی خانوادگی، ورزش، اشتغال و... بوجود آمده است و زنان محکوم به سنجیده شدن با مردانی شدهاند که طبق اصول آزادی لیبرالیسم در جنسیت زن جای گرفتهاند و چه بسا به واسطهی این زننماها از بسیاری از فعالیتهای اجتماعی باز بمانند همانند آنچه در ورزش زنان به وقوع پیوسته است و اعتراضات بسیاری از زنان ورزشکار را به دنبال داشته است.