«به گزارش خبرگزاری phys.org با همهگیری ویروس کرونا و کمرنگ شدن مسئولیتهای کاری، زوجهای دوشغله تجربهای جدید از تقسیم کارهای خانگی را کسب کردند. این در حالی است که معمولاً مادران مجبور به ترک شغل خود یا کاهش ساعت کاری خود میشوند تا به کارهای خانه برسند، چون کلیشههای جنسیتی سهم زیادی از کارهای خانه را بر عهده زنان قرار داده است. زنان خانه سرایدار دیده میشوند و مردان تأمین کننده! این گزارش از نارضایتی زنان خانهدار و سرخوردگیشان از نابرابری تقسیم کار خانگی نیز حکایت میکند!»
بسیاری از کارشناسان حوزهی زن و خانواده بر این باور هستند که اساساً جنبش فمینیسم به نوعی دستپاچگی مبتلا گردید که در نتیجهی این دستپاچگی به انحراف کشید و نتوانست به آرمان خود یعنی «اعادهی حقوق تضییع شده زنان» دست پیدا کند. بر این اساس خود تبدیل به لبهی دیگر قیچی در ایجاد بسترهای ظلم به زنان شد.
شاهد این مدعا نیز گزارش خبری ذکر شده است. ایدهی برابری جنسیتی که از بحبوحهی قبل از وقوع انقلاب فرانسه توسط «اولَمپ دوگوژ»، مادر تمام نحلههای فمینیستی به گود مبارزات و مطالبات زنان وارد شد اگرچه در راستای وضعیت بهتر و بازپسگیری هویت انسانی زن به ادبیات مبارزات زنانه در غرب وارد شد اما دارای دستپاچگی محسوسی بوده است.
این ادبیات زن، مشغلههای خانگی زن، احساسات و عواطف زن، مدیریت امور خانواده و خانه با تمام ظرایف مادی و عاطفی که توسط زن به وقوع میپیوندد را پست و دونمایه شمرده است و درست در تایید هرآنچه طی تاریخ مشاجرات جنسیتی در غرب و در راستای پست خوانده شدن جنس زن به کار میرفت حرکت نموده است. لذا احساسات و عواطف زنانه را در تزاحم عقل و اندیشهورزی میخواندند، کارهای خانگی را در راستای غلبهی عاطفه بر عقل میدانستند و برای رهایی زن از آن خواستار ورود زنان به اشتغال ولو شغلهایی که در توان و در شأن زن نیستند شدند.
برابری در تقسیم کارخانگی را نیز در همین راستا علم نمودند. این روال نادرستِ مبتنی بر دستپاچگی را که ابتدائا در فهم مسئله حقیقی زنان و سپس اتخاذ راهبردی در جهت حل مسئله بوده است کماکان ادامه میدهند؛ به مانند آنچه در گزارش خبری مذکور آمده است. این امر سبب خستگی روحی و جسمی زن شده است، اما نه به دلیل بارهای مسئولیتی مضاعفی که بر دوش میکشد بلکه به دلیل مسئلهای بزرگتر و عمیقتر. این مسئله سردرگمی و گیجی زن غربی از چیستی زن بودن یا به عبارت بهتر از چیستی خودش است.
او در خارج از منزل کار میکند اما دستمزد برابر با مردان همردهی خود دریافت نمیکند، در اولویت تعدیل نیروهای کاری قرار دارد؛ در منزل نیز کارهای خانه را برایش به مانند سرایداری کردن پست و دونمایه معرفی نمودهاند. «آیا چنین زنانی حق ندارند دچار سردرگمی های هویتی شوند وقتی که نه مرد هستند و نه زن؟!»
به انحراف کشیدهشدن جریان فمینیسم دقیقاً از این نقطه آغاز میشود. دستپاچگی این جریان زن را کأنّه انسان اختهای نموده است که در سردرگمی هویتی دست و پا میزند. جالب است بدانید که سرریز این اختگی در زنان در سالهای اخیر به صورت افزایش میل دختران به تغییر جنسیت است. خبرگزاریهای مختلفی چون گاردین تحقیقاتی را منتشر کردهاند که از افزایش خیره کنندهی تغییر جنسیت در دختران خبر داده است.