«به گزارش خبری latestly.com در سال ۲۰۲۳، زن معلمی در دبیرستان نیکسا از ایالت میسوری آمریکا، در ازای دادن نمرات خوب به یک دانشآموز ۱۶ ساله تجاوز کرد. به گزارش خبرگزاری دیلی میل یک معلم زن به تازگی لب به اعتراف گشوده است که با دانشآموز ۱۶ سالهی خود در ماشین شخصی خودش رابطهی جنسی داشته است. خبرگزاری ABC newes گزارش داد که معلم زن۳۰ سالهی تربیت بدنی سابق WA اعتراف نمود که دختری را در این مدرسه مورد آزارهای جنسی خود قرار داده است.»
اخبار ارائه شده از تجاوزات جنسی معلمین زن که قربانیان دانشآموزان پسر و دختر بودهاند حکایت عجیب و نامعمولی در جوامع غربی نیست. نگاهی ساده و کلی به اخبار گزارش شده حول عنوان "Female Teacher Sex Offenders" به معنای «معلم زن مجرم جنسی» پرده از روی این پدیدهی تأسفبار بر میدارد.
پدیدهی تجاوز معلمان اعم از زن و مرد به دانشآموزان نمایانگر باطل بودن نظریهپردازیهای انجام شده حول «آزادی جنسی»، «حق برابری» و «حق تسلط بر بدن» است. نظریهی آزادی جنسی در راستای تأمین حقوق جنسی زنان و مردان ارائه گردید اما آیا اعطای آزادی بی هیچ چارچوب شرعی و قانونی تأمینکنندهی حقوق جنسی است؟! اگر پاسخ به این سوال مثبت است پس چرا شاهد تجاوزات متنوع میان زنان و مردان هستیم به طوری که حتی معلم شأن آموزشی خود و شأن آموزندگی دانش آموزش را برای تخلیهی نیاز جنسیاش لگدمال میکند؟!! آیا انسانی که حقوق جنسیاش تأمین شده است چنین رفتاری را از خود بروز میدهد؟!
برابری، در گعدهی تناقضنمای استاد و شاگرد آنقدر نبودش ملموس است که شاهد آن هستیم شاگرد یارای ایستادن در مقابل هوای نفس استادش را ندارد، به طوری که حریم جسمانیاش توسط استاد مورد هتک قرار میگیرد.
خلاصهی مطلب آنکه سرابی که به نام آزادی، حق تسلط بر بدن و احقاق حقوق جنسی زن از تفکرات غرب بر آمده است خود پای ثابت نقض آزادی انسان، عدم تسلط بر بدن و تضیع حقوق جنسی زنان و مردان شده است. تجاوز با عنوان آزادی وجههی قابل پذیرشی مییابد امادر حقیقت به سلب آزادی متجاوز و شخص مورد تجاوز میانجامد، متجاوز به امید تامین شدن نیاز جنسیاش زیر سایهی نظریات حقوق جنسی و لیبرالیسم دست به این امر میزند اما نه تنها نیازش مرتفع نمیشود بلکه افسار گسیخته نیز میگردد.