برای حسرت یک زندگی معمولی!
تحلیل خبر خارجی     3 ماه قبل
123 SHARE

«به گزارش دیلی میل بسیاری از زنان شاغل در ادارات، این رویا را داشتند که در ۶۶ سالگی وقتی به سن بازنشستگی می‌رسند به تفریح و زندگی کردن بپردازند. اما با وجود پس‌اندازهای خوبی که دارند، در زمان بازنشستگی خود تنها مدت اندکی می‌توانند به تفریح بپردازند و پس از آن به دلیل تمام شدن پس اندازشان مجدد به کار بازگشتند.»

آنچه در این گزارش بیش از همه‌ی مطالب ارائه شده جلوه می‌نماید عبارت «زندگی کردن» است. این گزارش تماما در حال تفسیر زندگی تأسف‌بار زن غربی است اما همین واژه نقطه‌ی عطف تفسیر می‌شود؛ «زندگی کردن»!

این واژه به چه دوره‌ای از زندگی زن غربی اطلاق می‌شود؟!‌ دوران بازنشستگی!! روشن است که فشار تحمیلی بر زنان ناشی از کارهای سختی که با زنانگی در تعارض است و هزینه‌های سنگین زندگی بر دوش آنها سبب شده تا آنان بخش زیادی از عمر خود را در مشقت و سختی کارکردن بگذرانند و آن را ذیل دوره‌ی «زندگی کردن» ندانند. چرا بار سنگین هزینه‌ها باید بر دوش زنان سوار شود؟! آیا سبک زندگی‌ای که تفکر غرب برای زنان رقم زده است علیرغم تمام اسناد و نهادهای تاسیس شده ذیل تحقق برابری جنسیتی، عدالت را برای زنان به ارمغان آورد؟!

از راهبردهای بسیاری از نحله‌های فمینیستی برای خروج زن از انقیاد نظام مردسالارانه، خروج از جنس دوم بودن، دستیابی به عدالت جنسیتی که به برابری میان زن و مرد خوانده می‌شد، ورود زنان به اجتماع و مشاغل مختلف بود. البته لازم به ذکر است که ورود به اجتماع را در گرو داشتن شغل و کسب و کار می‌دانستند. این اتفاق رخ داد اما آنقدر برای زن غربی سخت و گران تمام شده است که در بازه‌ی زمانی از عمر خود که شاغل است احساس زندگی کردن ندارد! آیا مردان غربی نیز اینگونه‌اند؟!

دو فرض برای این سوال محتمل است. فرض اول آن‌که بله، مردان غربی نیز مثل زنان غربی بازه‌ی زمانی اشتغال خود را بسیار پرفشار می‌دانند به گونه‌ای که معتقدند در آن زندگی نمی‌کنند و زندگی کردن را به پس از بازنشستگی موکول می‌کنند. فرض دوم آن است که مردان احساس زندگی نکردن را به‌نحوی که زنان در دوران اشتغال خود دارند ندارند و همه چیز برایشان قابل پذیرش است.

در هر دو فرض؛ به زنان ظلم شده است. در فرض دوم ظلم آشکار است اما در فرض اول علی‌رغم وجود برابری زن و مرد در حس «زندگی نکردن» در دوران اشتغال به دلیل فشارهای مضاعف کاری و مخارج زندگی، به نام برابری‌خواهی، عدالت جنسیتی و خروج از انقیاد زن را به سبک زندگی غلطی همگام با مرد وارد نموده‌است که خود نوعی انقیاد و بی عدالتی است. چه انقیادی بالاتر از آنکه انسان مجبور باشد برای گذران زندگی خود به طور آبرومندانه به فشارهای کاری تن دهد که زندگی کردن را نفهمد؟!


آخرین مطالب

اخبار مرتبط