«به گزارش خبرگزاری ایبیسی پژوهشی در مورد نارضایتی زنان از بدن خود و توجه به رسانههای اجتماعی انجام شد. در این پژوهش مشخص شد زمانی که زنان در معرض محتواهایی غیر از بدن ایدهآل همچون اشیا و مناظر قرار بگیرند، نارضایتیشان از بدن خود کاهش مییابد! دکتر فوردالی در این خصوص میگوید: تصاویر خنثی به زنان جوان مجال کمتری برای قیاس ظاهر و بدن خود با دیگران را میدهد.»
تأثیرگذاری تصاویر بر ذهن مخاطب به صورت فعل و یا افعالی بروز و ظهور مییابد. زمانی که رسانهها به طور متعدد اندام زنانه را متناسب با استانداردهای زیبایی باربیگونه منتشر میکنند و تحسین مخاطبین را برای این سبک اندامی برمیانگیزند، ناخودگاه تمامی زنانی را که در معرض این بمبارانهای تصویری ایدهآلگرایانه قرار گرفتهاند، وا میدارند که با استفاده از خودارزیابی به دنبال تطبیق خود با ایدهآلهای مطلوب ارائه شده باشند. ایدهآلهایی که بسیاری از اوقات با گریم و یا حقههای سینمایی به زیبایی مسحور کننده و تحسین برانگیز رسیدهاند و در زندگی حقیقیشان اصلا آن زیبایی فیک را ندارند!
لذا بسیاری از زنانی که این ایدهآلهای اندامی را ندارند و یا به آن دست پیدا نمیکنند در افسردگی، اضطراب و ناراحتی خود را غرق کرده و بدین ترتیب به عزت نفسشان آسیب جدی وارد میکنند.
میتوان از این پدیده به عنوان جنگ روانی پسامدرنیته علیه زنان نام برد زیرا آسیبهای وارده به آرامش فکری و جسمی زنان را خدشه دار نموده است و آنان را از مقام انسانی در مسیر کمال به شیوارهای در جهت دیده شدن تبدیل کرده است!