لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ
بر کسی پوشیده نیست که قرار بوده و هست، که زنان تحت شعار زن زندگی آزادی نقشی کلیدی ایفا کنند، ولی جایگاه زنان در این عرصه کجاست؟ چه چیزی قامت زنان را برازندهی این ردا کرده است؟!
بر کسی پوشیده نیست که قرار بوده و هست، که زنان تحت شعار زن زندگی آزادی نقشی کلیدی ایفا کنند، ولی جایگاه زنان در این عرصه کجاست؟ چه چیزی قامت زنان را برازندهی این ردا کرده است؟!
اساسا قامت زنان بستر مناسبی برای هرگونه تاخت و تاز است. برای رسوایی رجال سیاسی یا برانگیختن غیرت مردان یا احساساتی کردن جوانان و نوجوانان یا خواهرانههایی که از عواطفی پاک سرچشمه میگیرد و با نمودهایی چون اشک و آه بروز میکنند تا احساس ترحم را غلیان دهد، در تمام اینها زنان هستند که قربانی میشوند!
ابژگی زنان در قالبهایی که گفته شد و فراتر از این در شعار #زن_زندگی_آزادی موج میزند.
زنان را جلو میفرستند با این توهم که لیدر هستند، غافل از اینکه در جنگ خیابانی هر چه از زنان و کودکان بیشتری کشته شود آتش احساسات شعلهورتر میشود!
زنان را در حال کتک خوردن سوژهی دوربین خود میکنند و دعوت به شرف و ناموس، گویی فراموش کردهاند که قرار بود این زنان ناموس کسی نباشند و غیرتی در حمایت از ایشان به جوش نیاید!
زنان را به اسم آزادی تشویق به لخت شدن میکنند تا دسترسی خود را به حریم ایشان رایگان کنند!
زنان را داغدار فرزندانشان میکنند تا از شیون و قلب چاک چاکشان قند در دل آب کنند و اشک تمساح بریزند و انکار کنند که همینها بودند و هستند که مادری را بیارزش نشان میدادند و مادرانگی را مانع شکوفایی زن!
زنان را در مقابل هم قرار میدهند تا خواهرانگیها و آرامش زیستن در کنار یکدیگر را به نفرتی تبدیل کنند که میتواند در قاموس زنانه انتها نداشته باشد!
اینها زنان را برای ساختن و زندگی و آزادی نمیخواهند. زنان را محملی برای حرکت سریعتر خود به سمت ویرانی و مرگ و اسارت میخواهند.
اما چه میشود که زنان تن به این ویرانی میدهند؟!
به نظر میرسد یکی از مهمترین علل آن، گرفتار شدن بخشی از جامعهی زنان ایرانی به تزلزل یا بحران هویت است.
این ارزشمندیهاست که هویت را قوام میبخشد و شخصیت را شکل میدهد. به نظر میرسد درصد قابل توجهی از زنان ما بخصوص نسلهای جوانتر دچار بحران هویت شدهاند!
آنجایی که هنجارهای رسمی ارزشهایی را به عنوان ارزشهای متعالی معرفی میکند ولی متناسب با آن، از معرفی و تحقق نمونهها و مصادیق واقعی در دنیای امروز غفلت میکند، سبب میشود این هنجارها در سطح انتزاعی باقی بماند و زنانی که مخاطب این هنجارها هستند در بهترین حالت بخاطر تعصب دینی و باور به ماورا از هنجارهای رسمی تبعیت میکنند.
اما همان درصد قابل توجه نسل جوانتر که به علل مختلف باورهای دینی برایشان کمتر درونی شده، نمیتوانند فقط در سطح انتزاع باقی بمانند و به دنبال نمونههای محسوس و قابل دسترسی از زنان موفق برای الگوگیری میگردند.
از طرفی هنجارهای غیر رسمی با ذائقهسازی رسانهای و فرهنگی نمونههای متعددی را به عنوان الگویی سهل الوصول برای جوانترها معرفی میکنند و همین موقعیت زنان را در معرض تزلزل ارزشها و انتخاب محسوسات به جای معقولات قرار میدهد.
البته پدیدههای انسانی از عوامل مختلفی متاثر میشوند و در اینجا سعی شد به یکی از این وجوه نگاه شود.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ
نظر دوم
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ