الگوی سومِ فلانی، الگوی سوم بهمانی!

مهدی تکلّو

3 ماه قبل

الگوی سومِ فلانی، الگوی سوم بهمانی!

قرائت‌های متعددی از الگوی سوم وجود دارد که می‌توان نشان داد چطور حتی در مبانی هم اشتراک ندارند؛ چه برسد به این که بعضاً در صورت‌بندی کاملاً متناقض می‌نمایند.

قضاوت در مورد اینکه پروژه‌ی الگوی سوم چقدر پیش رفته و موفقیت‌آمیز بوده سخت نیست. تنها به این بستگی دارد که ما چه توقع و چه چشم‌اندازی از آن در نظر داشته باشیم. واقعیت این است امروز زن مسلمان ایرانی در یک قضاوت عمومی، نه منطق شرقی را پذیرفته و نه حاضر است خود را با معیارهای الگوی غربی وفق بدهد. زن ایرانی کج‌دارومریز پیش می‌رود و در این حرکت فطری هم خاطره‌ای که از زن مسلمان در ذهن دارد و هم تبار فرهنگ ایرانی که پشتیبان اوست اثرگذار و سهیم است. می‌توانیم راجع به این که این حرکت چقدر افت‌وخیز داشته هم گفتگو کنیم. اما به‌هرحال من این حرکت را نوعی حرکت طبیعی می‌دانم؛ حرکتی که در دل تاریخ گذشته‌ای داشته و به آینده‌ای هرچند کلی و مبهم پیش می‌رود. اما دست‌کم آن چه که برای من مفروض است این است که هنوز آن‌طور که بایدوشاید در این فقره «پروژه‌ی الگوی سوم» مبنا و ملاک نیست. 

یعنی این‌گونه نیست که مؤلفه‌ها، قواعد و جهان‌بینی حاکم بر الگوی سوم مبنای حرکت‌ها و سیاست‌گذاری‌ها واقع شده و امروز ما از منظر گفتمانی چتر موسع و قدرتمندی از الگوی سوم ببینیم. من در تجربه‌های شخصی بسیاری خانم‌ها را دیده‌ام که یا کاملاً بی‌اطلاع از الگوی سوم هستند یا از ابهامات و گرفتاری‌های پیرامون آن کاملاً خسته و رهایش کرده‌اند. خب من به‌خوبی می‌توانم این خستگی را درک کنم و با آن همدل باشم. تصور کنید هر لیل و نهار از هر گوشه کناری و در هر کوی و برزنی دارند راجع به هویت تو صحبت می‌کنند و دست آخر جز مشتی گزاره‌های تکراری، کلی‌گویانه، شعاری و مهم‌تر از همه متناقض چیزی نصیبت نمی‌شود؛ لذا به نظرم گره‌های جدی سر راه این پروژه قرار دارد و مانع از به‌رسمیت‌شناخته‌شدن و امتدادیافتن آن است.

سخت نیست اگر بخواهیم تمام قرائت‌های موجود از الگوی سوم را یکبار برای همیشه کنار هم فهرست کنیم. من این کار را پیش‌ازاین انجام داده‌ام و از یک شگفتی با شما صحبت می‌کنم. قرائت‌های متعددی از الگوی سوم وجود دارد که می‌توان نشان داد چطور حتی در مبانی هم اشتراک ندارند؛ چه برسد به این که بعضاً در صورت‌بندی کاملاً متناقض می‌نمایند. نام همه‌ی آنها الگوی سوم است؛ اما هرکدام گویا از یک جهان دیگر آمده‌اند؛ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا و َقُلُوبُهُمْ شَتَّی؛ این وضعیت توضیح زمینه‌های مشکلی است که بالاتر گفتم؛ این که چرا احساس می‌کنم الگوی سوم زن به‌درستی مبنای جامعه‌پردازی و ساختارسازی قرار نگرفته و در ساحت گفتمان هم‌صدای نازکی از آن به گوش می‌رسد که چندان مناسب عرض‌اندام در فضای منازعات گفتمانی نیست. هم مبدأها بسیار متنوع است و هم‌افق‌ها مشترک نیست و الا شاید باید امروز ما در نسبت با وضعیت زنان و امتداد نقش‌آفرینی‌های آنان، خیلی پیش از این‌ها می‌بودیم. 

الگوی سوم یک صورت‌بندی نظری از یک تجربه‌ی تاریخی و نظری مربوط به گذشته‌ی زن ایرانی بود و ما قرار نبود از چیزی نو صحبت کنیم و چرخی را از ابتدا اختراع کنیم. قرار بود این صورت‌بندی نظری حرکت زن ایرانی را شتاب داده و برای به رسمیت شناخته‌شدنش مساعدت کند. اما این تشتت در آراء که ناشی از تشتت در مبانی و روش‌شناسی است، به نظر سنگ اولی است که پیش پای این حرکت قرار گرفته است.

این تشتت آراء از چیست؟ واقعیت این است که ما امروز با الگوی سوم زن که حاصل اجتهاد و تجربه‌ی شناختی رهبری است مواجه نیستیم. بلکه امروز حتی با صراحت هم نمی‌توانیم ادعا کنیم الگوی سوم محصولی از دستگاه فکری امام و رهبری و تجربه‌ی انقلاب اسلامی است! ما شاهد الگوی سوم‌های متعددی هستیم که برای باز کردن این کلاف سردرگم، بهتر است آن‌ها این‌گونه نام‌گذاری کنیم: الگوی سوم آقای فلانی و الگوی سوم خانم بهمانی. کسانی که واژگان را از ادبیات رهبری گرفته‌اند، اما محتوای آن را از طریق اجتهاد شخصی تأمین کرده‌اند؛ بدون پایبندی به این چارچوب و مبانی، قرائت خود را از «زن در اسلام» با نام الگوی سوم زن عرضه نموده و مدعی آن شده‌اند. درحالی‌که وقتی مبانی و دستگاه اجتهادی مستقل از تلاش فکری و مبانی اندیشگی خاص انقلاب اسلامی استخراج شود لازم است که ادبیات آن هم مستقلانه انتخاب شود. الگوی سوم یک پروژه اجتماعی بود و بنا بود از آن ثمراتی در حرکت کلان انقلاب اسلامی به دست آید.

آخرین مطالب

نظرات (20)

اکبری

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ

نغمه

نظر دوم

اکبری

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ

اخبار مرتبط