یادداشت های اختصاصی

دکتر ابوالفضل اقبالی

6 ماه قبل

اخراج ایران از کمیسیون مقام زن

اگر به تاریخچه و سازوکار تشکیل نهادهای بین‌المللی از جمله سازمان ملل متحد پس از جنگ جهانی دوم بنگریم خواهیم یافت که اساسا این نهادهای بین‌المللی توسط قدرت‌های سیاسی-اقتصادی دنیا خلق شده‌اند تا استانداردهای مدنظر خودشان را بر مناسبات داخلی کشورها و جوامع دیگر اعمال کنند. یعنی یک نوع اهرم نظارتیِ معتبر و موجه برای پیگیری اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قدرت‌هایی از جمله آمریکا. لذا امروزه برای بسیاری از مردم جهان از جمله ایرانیان روشن است که نهادهایی چون سازمان ملل متحد، یونسکو، کمیسیون حقوق بشر، کمیسیون مقام زن و... نهادهای بی‌طرفی نیستند، بلکه نهادهایی ایدئولوژیک و دارای موضع‌اند، نهادهایی که فلسفه تاسیس آنها، اعمال قدرت نرم برای تحت فشار قرار دادن برخی کشورها در بزنگاه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بوده است.

کمیسیون مقام زن هم همین است، این کمیسیون با هدف گسترش ایده‌ی برابری جنسیتی با رویکردی کاملا فمنیسیتی (به معنای امریکایی خاص خودش) در فضای بین‌المللی ایجاد شد. به همین دلیل این کمیسیون از ابتدا رویکردش سیاسی و ایدئولوژیک بود و ذیل اراده و سایه‌ی سیاست‌های کشورهای غربی پیش می‌رفت. لذا وقتی موضوعات اجتماعی و فرهنگی ذیل اراده سیاست تعریف شوند، معلوم است که مسائل زنان به «بهانه» تقلیل می‌یابد تا دستاویزی برای پیگیری اهداف سیاسی قدرت‌های غربی در کشورهای دیگر باشد. در ماجراهای اخیر ایران نیز که ماهیتی کاملا سیاسی داشت، اقدام کمیسیون مقام زن کاملا قابل پیش‌بینی بود. طبق معمول مسائل زنان و حقوق بشری در ایران «بهانه» اعمال مداخله در مناسبات داخلی کشور از سوی آمریکا است. لذا وجود نابرابری، تبعیض وخشونت علیه زن و قوانین حجاب و گشت ارشاد و... ظاهر ماجرای اخراج ایران از کمیسیون مقام زن را توضیح می‌دهد. در حالی که باطن قضیه همان بحث ایجاد فشار جامعه جهانی به ایران به بهانه مرگ مهسا امینی است.

یعنی همان اقدامات سیاسی رُک و پوست کنده‌ای که امریکا به واسطه تحریم‌ها و جنگ‌افروزی‌های ظالمانه خود علیه ایران و کشورهای منطقه اعمال می‌کند، توسط نهادهای بین‌المللی به صورت نرم‌تر اعمال می‌کند. یعنی در شورای امنیت قطعنامه علیه ایران صادر می‌کند، در کمیسیون مقام زن بیانیه برای تبعیض و خشونت علیه زن در جمهوری اسلامی می‌دهد و درخواست اخراج دارد، اینها دولبه یک قیچی هستند که برای بریدن شاخ و برگ و ریشه نهال در حال رشد جمهوری اسلامی ایجاد شده است.

حال اینکه ما از این اخراج چنین پیامی را به جامعه خودمان منتقل کنیم که «ما در مواجهه با مساله زن خوب عمل نکردیم لذا جامعه جهانی ما را پس زد!» بسیار منفعلانه و ناشی از رویکردی ظلم‌پذیر است. اخراج ایران از کمیسیون مقام زن اتفاقا نشانه عملکرد درست ماست. وقتی می‌بینیم که قدرت‌های جهانی مخالف جمهوری اسلامی در ماجرای اخیر تمام تلاش‌شان را کردند، از پورن‌استار و سلبریتی‌های بین‌المللی تا پیگیری تحریم فوتبال در جام جهانی و... برای اینکه غائله اخیر منجر به براندازی نظام شود، پس معلوم است که باید اخراج ایران از کمیسیون مقام زن را هم در همین پازل دید. البته ما منکر ضعف‌ها و کژکارکردی حکمرانی خود در مساله زن نیستیم. ولی اینکه ما به واسطه این اخراجِ کاملا سیاسی و از پیش‌تصمیم‌گیری شده به مردم بگوییم ما هم درست عمل نکردیم، رویکرد بد و منفعلانه‌ای است.

اینکه چه باید کرد؟ همان رویکردهای رهبری که فرمودند ما در مسأله زن از غرب طلبکاریم یا پرسشگریم را باید در دستور کار قرار دهیم، یعنی این را باید پرقدرت‌تر ادامه دهیم، کسانی که می‌توانند در فضای بین‌المللی تریبون ما باشند و صدای ما را پژواک بدهند، از تبعیض‌ها و خشونت‌ها و ناکارامدی های غرب به ویژه امریکا در مساله زن بگویند و بنویسند و این گفتمان بین‌المللی ایجاد شود که اتفاقا امروزه کسانی به زنان ظلم می‌کنند که خودشان مدعی دفاع از حقوق زن و ... شدند.

جزئیات بیشتر
435
435

دکتر مهدیه شادمانی

6 ماه قبل

آسیب شناسی علل لغو عضویت ایران در کمیسیون مقام زن

طی دو ماه اخیر به بهانه فوت مهسا امینی هجمه‌های گسترده داخلی و خارجی علیه جمهوری اسلامی ایران با سوء استفاده از مسائل زنان شکل گرفت.

یکی از این اقدامات قهری، حذف عضویت جمهوری اسلامی ایران در کمیسیون مقام زن با هدف انزوای بانوان ایرانی در مجامع بین المللی بود.

این اقدام از طریق راهبرد دیپلماسی عمومی آمریکا و تلاش همسران روسای جمهور سابق این کشور نظیر میشل اوباما، هیلاری کلینتون، فعالان زن و نهادهای مدنی اپوزیسیون، به بهانه‌ی نقض حقوق زنان و درخواست لغو عضویت ایران در کمیسیون مقام زن انجام شد.

بدون شک این اتفاق، شاهدی بر رویه‌ی کاملا مغرضانه‌ی سیاسی و تحمیل استانداردهای واحد حقوق بشری عناصر هژمون در نظام سلطه بوده که تضییع ِ آشکار حق مشارکت بین المللی زنان ایرانی را در پی دارد.

اما مسئله مورد توجه در این یادداشت، نگاه کارشناسی و دغدغه‌مند با محوریت آسیب‌شناسی و آسیب‌زدایی در خصوص علل شکل‌گیری چنین اقدامات قهری با تاکید بر عناصر و جریانات داخلی می‌باشد.

هیچ شخص آگاه به مسائل نظام بین‌الملل، منکر واقعیت‌های حاکم بر نظام سلطه و استفاده ابزاری از مفهوم حقوق بشر منطبق بر محور قدرت‌های بزرگ نیست. اما باید قدری نیز با نگاه نقادانه به ضعف داخل نیز اشاره داشت.

صدور قطعنامه یا سازوکار حقوقی علیه هر کشور، تنها مورد توجه یک دولت نیست و کلیت عناصر متشکله‌ی آن را نیز مورد توجه قرار می‌دهد، لذا در این مسئله، نه تنها انفعال دولت و دستگاه سیاست خارجی باید مورد نقد جدی قرار بگیرند، بلکه علل ضعف نهادهای دیگر همچون مجلس نیز مورد سوال می‌باشد.

یکی از شاخصه‌های دیپلماسی عمومی، بهره‌گیری از توان و استعداد پارلمان به عنوان بازوی قدرتمند مردم در حوزه مسائل ملی در جذب بازیگران بین المللی است. چرا در خصوص هجمه‌ها و اقدامات قهری صورت گرفته در دو ماه گذشته، نظیر لغو عضویت ایران در کمیسیون و نشست شورای حقوق بشر، نهاد پارلمان در جهت فعالیت های دیپلماتیک و اثرگذاری بر الگوی آرایش رای‌ها نقش شایسته‌ای در حوزه سیاست و روابط خارجی ایفاء نکرده است؟

دیپلماسی پارلمان به همراه دیپلماسی فرهنگی و رسانه‌ای سه رکن مهم دیپلماسی عمومی اند. به دلیل این اهمیت، وزارت خارجه آمریکا، انگلیس و استرالیا هر کدام واحد تشکیلاتی ویژه دیپلماسی عمومی را در وزارت یادشده دایر کرده‌اند.

در مسئله‌ی اخیر لغو عضویت ایران در کمیسیون مقام زن نیز، شاهد بهره گیری آمریکا از ظرفیت زنان در دیپلماسی عمومی بودیم.

لذا باید از متولیان امر پرسید از منابع متعدد قدرت نرم به‌ویژه توان واستعداد بانوان و کانال‌های تبادل ارتباطی از چه ظرفیت‌هایی برای جذب اذهان دیگر دولت‌ها و افکار عمومی در جهت تغییر روایت های منفی علیه زنان و افزایش اطمینان نسبت به خیزش مثبت ایران در خصوص زنان بهره گرفته شده است؟

با توجه به ماهیت قدرت نرم، چرا تلاشی برای تقویت درونی قدرت ملی نظام و مقابله با هژمون فرهنگی جریان غرب صورت نگرفته است؟

چرا هیچ راهبردی در جهت ایجاد هزینه برای دول غربی در افشای وضعیت بحرانی جایگاه زنان در غرب مورد توجه نبوده است؟

همچنین سیاستگذاران و تصمیم گیران داخلی باید پاسخگو باشند، چرا اقدام مهمی در جهت ائتلاف‌سازی، ایجاد هنجار، رویه‌سازی و همراه‌سازی بازیگران همگرا و تغییر الگوی رای آنها انجام نداده‌اند؟

متاسفانه حتی پس از لغو عضویت ایران نیز، مسئولان مختلف از دستگاه سیاست خارجی تا مجلس، با بیان اینکه نظام بین الملل خود را از حضور تاثیرگذار زنان ایرانی محروم ساخته اند، سعی در پاک نمودن صورت مسئله دارند.

به هر حال در کنارسیستم معیوب، رویه غیر عادلانه و ضد اخلاقی حاکم بر نهادهای جهانی باید به ضعف و ناکارآمدی نحوه حضور عناصر داخلی در عرصه بین المللی و عدم قاعده‌مندی و چابک نبودن فعالیت‌های دیپلماتیک اشاره کرد؛ و باید در جهت توانمندسازی دیپلماسی رسمی، عمومی، بازتعریف و اصلاح برخی ساختارها و فرایند های سیاستگذاری در عرصه بین الملل اقدام نمود.

جزئیات بیشتر
435
435

تیم تحریریه

6 ماه قبل

موضع‌گیری خوب است؛ اما یک سوزن هم به خودمان بزنیم!

فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی و معاونت امور زنان ریاست جمهوری در واکنش به تعلیق جمهوری اسلامی از کمیسیون مقام زن، موضع‌گیری کرده و آن را به درستی سیاسی نامیدند.

پیرو یادداشت منتشره از رسانه تخصصی عصر زنان پیرامون کارشکنی و سیاسی‌کاری‌های سازمان ملل، به‌نظر می‌رسد بیان برخی نکات و انتقادات پیرامون خلأهای تصمیم‌سازی‌ در حوزه زنان از سوی متولیان این حوزه که در دو دهه اخیر در مجلس شورای اسلامی و دولت مسئولیت‌ داشتند، قابل ذکر باشد.

۱. به‌نظر می‌رسد خروجی جلسات و انتصابات متولیان در مسئولیت‌های مرتبط با حوزه‌ی زنان، بدون توجه به استنباط دقیق مسائل زنان در کشور انجام گرفته است و این مسئله منجر به اقدامات غیر راهبردی گردیده و نشان می‌دهد که نیازهای حوزه‌ی زنان در ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و آموزشی به‌درستی درک نشده است. همچنین بررسی اقدامات انجام گرفته و پایش خلأهای این حوزه، نشان‌گر این‌ است که سیاست‌گذاری صحیحی متناسب با مسائل زن و خانواده در راستای اهداف جمهوری اسلامی و نظریات رهبر انقلاب و حل دغدغه‌های زنان تدبیر نشده است.

۲. به نظر می‌رسد فاصله‌ی موجود میان مسئولان با نهاد علم، خاصه در حوزه‌ی مطالعات زنان و عدم استفاده از ظرفیت نخبگانی برای درک مسائل زنان و ارائه‌ی راهکار و سیاست‌گذاری متناسب با آن مسائل، سبب گردید تا میان مسئولین این حوزه با جامعه‌ی زنان و مسائل حقیقی آنان فاصله افتاده و زخم‌های موجود در مسائل زنان و خانواده، فضا را برای دشمن استعمارگر و هم‌پیمانانش فراهم نماید تا کشور را به انزوای سیاسی بکشانند.

۳. می‌طلبد تا متولیان حوزه‌ی زنان، نسبت به رویکردهای اتخاذ شده‌ در مواجهه با جامعه‌ی زنان، مسئله‌‌شناسی و راهکاریابی، استفاده از ظرفیت‌های نخبگانی دانشگاه‌ها و پژوهشگران حوزه‌ی مطالعات زنان، بازنگری جدی داشته باشند تا مشکلات و مطالبات حقیقی این بخش از جامعه‌ دستمایه‌ی مناسبی برای سوءاستفاده‌های نهادهای بین المللی علیه کشورمان نگردد.

جزئیات بیشتر
435
435

خاطره عاشوری

6 ماه قبل

کمیسیون مقام زن، یا کارزار جنگ سیاسی؟!

 کمیسیون مقام زن، سال ۱۹۴۶ میلادی در جهت تحقق برابری جنسیتی و پیشرفت زنان در جهان شکل گرفت. این کمیسیون ذیل شورای اقتصادی_اجتماعی سازمان ملل متحد در چهار حوزه‌ی سیاسی، اقتصادی، آموزش و بهداشت فعالیت می‌کند و فاصله‌ی جنسیتی gender gap موجود میان زنان و مردان در هریک از این چهار حوزه طی گزارشی توسط دولت‌های کشورهای عضو هرساله به این کمیسیون ارائه می گردند.

این گزارش ها در هر حوزه باهم مقایسه شده و ذیل گزارش‌های gender gap در سایت کمیسیون مقام زن قرار می‌گیرند. کشورهای عضو نیز بر اساس میزان کم بودن فاصله‌های جنسیتی‌شان در هر حوزه طبقه‌بندی می شوند.

طبق آخرین گزارش اعلام شده از شکاف جنسیتی که به سال ۲۰۲۲ میلادی مربوط است در بین ۱۴۶ کشور ارائه کننده‌ی گزارش، جمهوری اسلامی ایران در بخش های "آموزش" و "بهداشت" دارای عملکرد بهتری از کشورهایی چون چین، امارات متحده عربی، اردن و چند کشور دیگر دارد و نزدیک‌ترین حد به درجه‌ی مدنظر برابری در این دوحوزه را نیز دارد.

در طی سالیان متمادی جمهوری اسلامی در حالی گزارش‌های مربوطه به این چهار حوزه مورد بررسی را به این سازمان ارسال می‌کند که ارسال گزارش در این حوزه ها اختیاری است؛ اما در این حال محکوم به نقض حقوق زنان از جانب سازمان ملل متحد می‌گردد.

این درحالی است که برخی کشورها همچون باهاما، کرواسی، ونزوئلا، روسیه، عراق، سوریه، یمن و... گزارشی از آمار مورد نظر به این سازمان ارائه نمی‌دهند.

چیزی که قابل تأمل است این است که میزان کارکرد شاخص ها و آمارها و نحوه سنجش آن برای زنان کشورهای عضو محل تردید است، چراکه همزمان خبرگزاری‌های ایندیپدنت و گاردین و امثالهم خبر از افزایش خشونت های جنسی و هرچه ناامن تر شدن فضا برای زنان در کشورهای سوئد، دانمارک، انگلستان و دیگر کشورهای غربی می‌دهند. این درحالی‌ است کشورهای ذکر شده در جداول چهار حوزه‌ی مدنظر شکاف جنسیتی، سال ۲۰۲۲ در صدر جدول و به عنوان کشورهایی با کمترین میزان شکاف جنسیتی و بیشترین برابری جنسیتی معرفی شده‌اند.

حال سوالی که باید از سازمان ملل و خصوصا کمیسیون مقام زن در این سازمان پرسید این است؛ در نسبت با زنان آسیب دیده‌ای که قربانی انقیاد امیال جنسی مردانه و مردسالارانه در کشورشان شده‌اند، چه موضعی داشته‌اند؟!

آیا تا به حال شده است که ایالات متحده‌ی آمریکا را بابت انقیاد جنسی زنان در این کشور که به گونه‌های متفاوتی آن را نمایان می‌کنند، از کمیسیون مقام زن سازمان ملل تعلیق نمایند؟!

آیا تا به حال فرانسه را بابت آمار خیره کننده و رسمی افزایش قتل زنان در این کشور از کمیسیون مقام زن لغو حق رای نموده‌اند؟!

آیا رژیم اشغالگر قدس را بابت تجاوزات به زنان فلسطینی، قتل، زندانی و زخمی نمودن زنان فلسطینی از کمیسیون مقام زن اخراج می‌کنند؟!

امروز بیش از زمان های دیگر آشکار می‌شود که سازمان ملل و کمیسیون مقام زن، کارزاری در جهت پیشبرد جنگ افروزی های سیاسی_رسانه‌ای ایالات متحده ی آمریکاست و کارکردی در جهت دفاع از حقوق بشر و جایگاه زنان ندارد.

جزئیات بیشتر
435
435

خاطره عاشوری

6 ماه قبل

زینب کبری نمود یک زن واقعی

زمانی که از زن غربی و زن شرقی صحبت میکنیم در نهایت به نقطه‌ی اشتراکی در آنها می‌رسیم و آن عدم استقلال زن و نهایتا ابژه گشتن اوست. اما سوال بزرگی که برای انسان خصوصا زنان که در پی یافتن هویت اصیل زنانه‌شان هستند پیش می‌آید این است؛ زن واقعی و اصیل کیست؟! چه شاخص هایی دارد؟! آیا زن و یا زنانی به این مقام رسیده‌اند؟!

حقیقت این است که پاسخ تمام این سوالات در یک زن خلاصه می گردد و آن زینب کبری(س) است. او همان زنی است که در بحران‌های مختلف که حد اعلای آن‌ها حوادث ذی‌الحجه تا ۲۰ صفر ۶۱ هجری بود، مستقل از هیاهوهای تبلیغاتی و کثرت و قلت گروهای حاکم، به پیروی از ولایت و دفاع از آن پرداخت. این عمل مستقلانه و عاقلانه برای او که سرشار از عواطف است هزینه‌های گزافی چون فدا نمودن عزیزانش، تنهایی و غربت در جمع حرامیان، سرپرستی کاروان اسرا، سرزنش شدن، مورد اهانت واقع شدن پس از عمری زندگی باعزت به همراه داشت اما صبر او همگام با عمل عاقلانه، مومنانه و مستقلانه او در راستای ولایت حق به گونه‌ای در پهنه‌ی تاریخ اثر گذاشت که روایت مسلم و باقی‌مانده از اصل حادثه کربلا روایت زینب کبری(س) شد علیرغم تنهایی او و قلت همراهانش در مقابل دشمنی کثیر با قوای رسانه‌ای و مادی فراوان.

زینب کبری(س) نشان‌دهنده‌ی عظمت و ظرفیت اثرگذار زنانه است، ظرفیتی که اگر زن به شناخت آن برسد تاریخ در برابر عظمتش تعظیم می نماید.

جزئیات بیشتر
435
435

خاطره عاشوری

6 ماه قبل

زن، زندگی، آزادی؛ خشونت پنهان علیه زن ایرانی

مانیفست جریانی که اوپوزیسیون آن را بزرگترین انقلاب زنانه قرن می خواند، فمینیست های رادیکال خودشان را وام دار آن می‌خواندند و شعار " زن، زندگی، آزادی" را سر می دادند، عیان گردیده است. پس از بازی دوم ایران، در حال فحاشی به زنانی هستند که برای پیروزی تیم ملی مقابل ولز خوشحالی کردند!

برای آنان پوشش و عقیده ی این زنان مهم نبود. همانگونه که در دو تصویر بالا میبینید! خبری از استدلال های‌شان در حیطه‌ی استقلال زن در انتخاب پوشش که در راستای مخالفت‌شان با قانون حجاب در این دو ماه عنوان می کردند نه تنها دیگر در پوشش زنان، بلکه حتی در شادی جشن ملی آنان نیست.

امروز، روزی است که عریان تر از قبل میتوانید بی صداقتی و بی اعتقادی آنان که شعار زن، زندگی، آزادی را طراحی و ترویج نمودند ببینید! راستی، جمعه 25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان بود و درعین حال ما شاهد اقدامات خشونت آمیز علیه زنان شاد ایرانی که در جشن ملی شان شادی کردند بودیم از پوریا زراعتی سردبیر رسانه ی سعودی ایران اینترنشنال تا سایرین؛ سازمان ملل متحد بگوید آیا خشونت های کلامی و تحقیر زنان ایرانی به دلیل شادی در جشن ملی کشورشان مصداق بارز خشونت علیه زنان نیست؟! اگر بله موضع بگیرد نسبت به کشورهایی که از این رسانه‌ها حمایت‌های مادی و معنوی می کنند و در ترویج خشونت علیه زنان ایرانی به جرم شادی دخیل‌اند!

کنوانسیون منع خشونت علیه زنان در سازمان ملل که داعیه دار ممانعت و پیشگیری از هرگونه خشونتی علیه زنان جهان است، هرگونه آسیب روحی و جسمی به زنان را مورد مذمت‌های سنگین و حقوقی قرار داده است اما سوال اینجاست که چرا بر طبق این کنوانسیون پیگیری حقوقی و مذمت‌های سنگین علیه شبکه های فارسی زبان خارجی و دولت های حمایت‌کننده شان نمی‌کند تا زن ایرانی از خشونت‌های کلامی و آسیب‌های روانی، تهدیدهای جانی و تحقیرهای این مردسالاری نظام‌مند جهانی در امان باشد و بتواند از برد تیم ملی فوتبال کشورش لذت ببرد و شادمانی کند؟!

گویی شعار زن، زندگی، آزادی این روزها محلی برای خشونت‌های آشکار علیه زنان ایرانی به صورت جهانی شده است! شعاری که مدعی آزادی خواهی زنان ایرانی بود اما حال به بهانه‌های متعدد درصدد محدود نمودن زن ایرانی است با ابزار خشونت و به کام مردسالاری دنیای بین الملل. این خشونت آشکار مبارک تمام زنانی که خود را سالیان طولانی مدافع حقوق زنان خواندند و حال در سکوتی مرگبار به تماشای نقض حقوق زن ایرانی نشسته‌اند!

جزئیات بیشتر
435
435

الهه سادات شفیعی

6 ماه قبل

به نام زن...

بر کسی پوشیده نیست که قرار بوده و هست، که زنان تحت شعار زن زندگی آزادی نقشی کلیدی ایفا کنند، ولی جایگاه زنان در این عرصه کجاست؟ چه چیزی قامت زنان را برازنده‌ی این ردا کرده است؟!

اساسا قامت زنان بستر مناسبی برای هرگونه تاخت و تاز است. برای رسوایی رجال سیاسی یا برانگیختن غیرت مردان یا احساساتی کردن جوانان و نوجوانان یا خواهرانه‌هایی که از عواطفی پاک سرچشمه می‌گیرد و با نمودهایی چون اشک و آه بروز می‌کنند تا احساس ترحم را غلیان دهد، در تمام این‌ها زنان هستند که قربانی می‌شوند!

ابژگی زنان در قالب‌هایی که گفته شد و فراتر از این در شعار #زن_زندگی_آزادی موج می‌زند.

زنان را جلو می‌فرستند با این توهم که لیدر هستند، غافل از اینکه در جنگ خیابانی هر چه از زنان و کودکان بیشتری کشته شود آتش احساسات شعله‌ورتر می‌شود!

زنان را در حال کتک خوردن سوژه‌ی دوربین خود می‌کنند و دعوت به شرف و ناموس، گویی فراموش کرده‌اند که قرار بود این زنان ناموس کسی نباشند و غیرتی در حمایت از ایشان به جوش نیاید!

زنان را به اسم آزادی تشویق به لخت شدن می‌کنند تا دسترسی خود را به حریم ایشان رایگان کنند!

زنان را داغدار فرزندانشان می‌کنند تا از شیون و قلب چاک چاکشان قند در دل آب کنند و اشک تمساح بریزند و انکار کنند که همین‌ها بودند و هستند که مادری را بی‌ارزش نشان می‌دادند و مادرانگی را مانع شکوفایی زن!

زنان را در مقابل هم قرار می‌دهند تا خواهرانگی‌ها و آرامش زیستن در کنار یکدیگر را به نفرتی تبدیل کنند که می‌تواند در قاموس زنانه انتها نداشته باشد!

این‌ها زنان را برای ساختن و زندگی و آزادی نمی‌خواهند. زنان را محملی برای حرکت سریع‌تر خود به سمت ویرانی و مرگ و اسارت می‌خواهند.

اما چه می‌شود که زنان تن به این ویرانی می‌دهند؟!

به نظر می‌رسد یکی از مهمترین علل آن، گرفتار شدن بخشی از جامعه‌ی زنان ایرانی به تزلزل یا بحران هویت است.

این ارزشمندی‌هاست که هویت را قوام می‌بخشد و شخصیت را شکل می‌دهد. به نظر می‌رسد درصد قابل توجهی از زنان ما بخصوص نسل‌های جوان‌تر دچار بحران هویت شده‌اند!

آن‌جایی که هنجارهای رسمی ارزش‌هایی را به عنوان ارزش‌های متعالی معرفی می‌کند ولی متناسب با آن، از معرفی و تحقق نمونه‌ها و مصادیق واقعی در دنیای امروز غفلت می‌کند، سبب می‌شود این هنجارها در سطح انتزاعی باقی بماند و زنانی که مخاطب این هنجارها هستند در بهترین حالت بخاطر تعصب دینی و باور به ماورا از هنجارهای رسمی تبعیت می‌کنند.

اما همان درصد قابل توجه نسل جوان‌تر که به علل مختلف باورهای دینی برایشان کمتر درونی شده، نمی‌توانند فقط در سطح انتزاع باقی بمانند و به دنبال نمونه‌های محسوس و قابل دسترسی از زنان موفق برای الگوگیری می‌گردند.

از طرفی هنجارهای غیر رسمی با ذائقه‌سازی رسانه‌ای و فرهنگی نمونه‌های متعددی را به عنوان الگویی سهل الوصول برای جوان‌ترها معرفی می‌کنند و همین موقعیت زنان را در معرض تزلزل ارزش‌ها و انتخاب محسوسات به جای معقولات قرار می‌دهد.

البته پدیده‌های انسانی از عوامل مختلفی متاثر می‌شوند و در اینجا سعی شد به یکی از این وجوه نگاه شود.

جزئیات بیشتر
435
435

الهه سادات شفیعی

6 ماه قبل

زن، عبدالحمید، رفراندوم!

 تصویر بالا گویای مهمترین پیام مولوی عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه‌ی ۱۳ آبان ۱۴۰۱ می‌باشد.

مولوی عبدالحمید به برگزاری رفراندوم و با تاکید بر حضور ناظران بین المللی یک پیام واضح را مخابره می‌کند و آن القای بی‌اعتمادی نسبت به ساختارهای نظام است! گویی اعتماد ایشان نسبت به نهادهای بین المللی که این روزها دشمنی خود را با اسلام و جمهوری اسلامی ایران،بیش از پیش نمایان کرده‌اند، بیشتر است!

اما یکی از همین نهادهای بین المللی، کنوانسیون حقوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) است. شاید بپرسید خب چه ربطی دارد؟! ربطش برمی‌گردد به سال‌ها قبل و تصویب قانون سن ازدواج در ایران.

ماده قانون۱۰۴۱ قانون مدنی که جزء معدود قوانینی است که بارها مورد تغییر قرار گرفته، بعد از فراز و نشیب‌های فراوان در آخرین مصوبات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۰، «حداقل سن ازدواج دختران را، ۱۳ سال شمسی تمام و حداقل سن ازدواج پسران را، ۱۵ سال شمسی تمام» اعلام می‌کند. این در حالی است که میانگین سن ازدواج دختران و پسران در ایران به ترتیب۲۳ و ۲۶ سال بوده است و این قانون با مخالفت‌های بسیاری مواجه می‌شود.

بیشتر منتقدین معتقد هستند سن قانونی ازدواج برای دختران و پسران باید به ۱۸ سال افزایش پیدا کند و افراد با سن کمتر از ۱۸ سال کودک تلقی می‌شوند و جواز ازدواج ایشان جواز کودک همسری است.

 اما قصه از اینجا جالب می‌شود که اتفاقا بسیاری از فعالین داخلی و بین‌المللی حقوق زنان که اکثرا فمینیست هستند و البته نهاد بین‌المللی یونیسف، از مخالفان سرسخت این قانون بودند و هزینه‌های بسیاری را در مجامع بین‌المللی بر ایران تحمیل کرده‌اند.

حالا برمی‌گردیم به سیستان و بلوچستان!

یکی از مهمترین دلایلی که جمهوری اسلامی ایران این هزینه‌ها را برخود هموار کرد، در نظر گرفتن سنت و فرهنگ استان‌های مرزی و غالبا با جمعیت قابل توجه اهل تسنن است که معمولا فرزندان و بخصوص دختران خود را در سنین کمتر از ۱۸ سال و حتی کمتر از ۱۳ سال مزدوج می‌کنند، و اگر قرار باشد سن ازدواج قانونی ۱۸ سالگی باشد این افراد باید چندین سال بدون ثبت رسمی ازدواج، زندگی زناشویی داشته باشند که مفاسد اجتماعی و حقوقی بسیاری بر آن وارد می‌شود زیرا قانون از آن عقد نکاح هیچ حمایتی نمی‌‌کند!

در راس این استان‌ها، استان سیستان و بلوچستان با بیشترین آمار ازدواج دختران در سنین زیر ۱۸ سال و حتی زیر ۱۵ و ۱۳ سال قرار دارد و جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را در این زمینه انجام داده است تا کمترین آسیب به دختران این مناطق وارد شود ولو وجهه‌ی بین‌المللی کشور تخریب شود!

اما مولوی عبدالحمید این‌ها و بسیاری دیگر را نادیده می‌گیرد و در بخشی از خطبه‌‌های نماز جمعه در ۱۳ آبان ۱۴۰۱ چنین می‌گوید:

« زنان در کشور مورد تبعیض قرار گرفته‌اند. من این‌ها را می‌گویم تا همه بدانند که مشکل کجاست. تبعیض در اسلام و قانون اساسی کشور، جایی ندارد... این زنان شایستگی و لیاقت دارند و باید به‌کار گرفته شوند. به‌کارگیری زنان و اقوام و مذاهب و اهل تسنن در هیئت دولت، این برد بین المللی دارد و این شما را خوشنام می‌کند و به نفع حاکمیت و نظام است».

از طرفی ایشان در حمایت و دلسوزی برای افرادی که امروز از فاز اعتراض رسما به اغتشاش و ترور و جنایات متعدد ورود کرده‌اند بیان می‌کنند:

« این زنان که داد می‌زنند و فریاد می‌کشند این همه نتیجه‌ی تبعیض و نابرابری نسبت به زنان است. زنان بی‌مهری دیده‌اند. چرا زنان روسری‌هایشان را می‌سوزانند؛ درحالی‌که پوشیدن روسری یک فرهنگ ایرانی و اسلامی است؟ چه کسی این زنان را به خشم درآورده است؟ این پرسش‌ها را باید از خودمان بپرسیم».

ولی قبل از این ما از شما یک سوال داریم:

چرا به زنان اجازه‌ی ورود به مسجد مکی و شرکت در نماز جماعت و جمعه، که در آن این سخنان را ایراد فرمودید نمی‌دهید؟!!!

جزئیات بیشتر
435
435

الهه سادات شفیعی

6 ماه قبل

از بازیگری تا نمایندگی

«جمهوری اسلامی ایران فقط دشمن مردم ایران نیست، و این حکومتِ گروگان‌گیر معترضان را با گلوله جنگی به قتل می‌رساند. شمار کشته‌شدگان اعتراضات ضد حکومتی در ایران بیش از آمار اعلام شده است، و جمهوری اسلامی به وسیله‌ی روش‌های متفاوت، از جمله با ضربات باتوم و شلیک به سر معترض‌ها آن‌ها را کشته است.

جمهوری اسلامی ایران یک حکومت توتالیتر است و این نظام شهروندان خود را شکنجه می‌کند. انتخاب در کشور ایران نمایش است و جمهوری اسلامی ایران اصلاح‌پذیر نیست.

علی‌رغم سرکوب‌های وحشیانه و قطع اینترنت، معترضان در آنچه که به اولین انقلاب تحت رهبری زنان در زمان ما تبدیل شده است، عقب نشینی نکرده‌اند.

این اعتراضات به چیزی فراتر از اعتراض به حجاب اجباری تبدیل شده که خود نمادی از ستم سازمان‌یافته علیه زنان ایران بوده است.

گذار به دموکراسی در ایران می‌تواند عاملی کلیدی به صلح در خاورمیانه باشد. وقت آن است که از کمک به جمهوری اسلامی خودداری کنیم.»

(منبع: سایت فارسی زبان ایندیپندنت)

چهارشنبه ۱۱ آبان ماه نشست غیررسمی شورای امنیت موسوم به «آریا فرمولا» در نیویورک برگزار شد. نشستی که در آن چند نفر هم دعوت شده بودند و به ایراد سخنرانی پرداختند.

«نازنین بنیادی» بازیگر ایرانی - بریتانیایی مدافع حقوق بشر و شیرین عبادی(حقوقدان) از جمله کسانی بودند که از سوی آمریکا به این نشست دعوت شدند. 

نازنین بنیادی در اول خرداد ۱۳۵۹ در تهران متولد شد و در بیست روزگی به همراه خانواده‌اش که پناهندگی سیاسی گرفته بودند، عازم انگلستان می‌شود. او تا ۱۹ سالگی در انگلستان زندگی می‌کند و بعد از آن برای ادامه‌ی تحصیل به آمریکا می‌رود و در ۲۶ سالگی بعد از اتام تحصیلات در رشته‌ی "زیست شناسی" وارد حرفه‌ی بازیگری می‌شود.

در این بین آشنایی او با تام کروز از طریق کلیسای ساینتولوژی(مانند آموزه‌های کابالا افکار خاصی را وارد دین مسیحیت کرده‌اند و برخی آن را مذهب جدیدی در مسیحیت می‌دانند) که مادرش از فعالین آن بود سبب ورود بیش از پیش او به سینمای آمریکا و هالیوود می‌شود.

در سال‌های اخیر نیز اقداماتی در راستای افزایش تحریم‌ها علیه ایران به اسم فعالیت‌های حقوق بشرمدارانه داشته است و امروز علنا با اظهار نظراتش در پی تحریم بیشتر ایران و اخراج ایران از سازمان حقوق بشر و ایجاد فضای خصمانه علیه‌ جمهوری اسلامی به اسم کمک به مردم ایران است!

با نگاهی گذرا به بیوگرافی نازنین بنیادی می‌توان دریافت که او هیچ تجربه‌ی زیسته‌ای از زندگی در ایران ندارد و صرف اینکه در ایران به دنیا آمده و می‌تواند فارسی صحبت کند به خودش حق می‌دهد در مورد شرایط و وضعیت مردم ایران اظهار نظر کند!

او نیز مانند مسیح علینژاد، مهدیه گلرو، مجریان منو تو، و بی‌بی سی فارسی و... دریافته است که آمریکا بودجه‌ی هنگفتی برای تخریب ایران توسط فارسی زبانان درنظر گرفته است و نمی‌خواهد از سفره‌ای که پهن شده بی‌بهره بماند، حتی اگر تا دیروز نهایت هنرش رقاصه‌گری برای خوانندگان مبتذلی همچون افشین بوده باشد!

اگر حمایت از حقوق بشر، تحریک به تحریم دارو و کشته شدن کودکان ای‌بی و سرطانی‌ست، مرگ بر این حقوق بی‌بشر!

با شعار زن زندگی آزادی به جنگ افروزی و تحمیل فشار بر مردم ایران دامن می‌زنند و آن را احیای حقوق بشر می‌خوانند!

این‌ها در حالی است که بازیگران هالیوود با پروتکول‌های بسیار سخت‌گیرانه حق ندارند وارد مباحث سیاسی آمریکا شوند و در صورت اظهار نظرسیاسی علیه سیاست‌های آمریکا با مجازات و جریمه‌های سنگین مواجه می‌شوند!

جزئیات بیشتر
435
435

تیم تحریریه

6 ماه قبل

زن که بود، که هست و قرار است چه کسی باشد؟!

زن در تفکر شرقی زنی بوده گوشه‌نشین که مامن او پستوی خانه بوده و با کنش اجتماعی بیگانه! زن در تفکر غربی زنی‌است که بیرون از خانه است، در جامعه است و هویتش را از کف جامعه می‌گیرد ولی با خانه بیگانه شده!

اما اکنون، تفکر #نه_شرقی_نه_غربی، زنی را به جهان معرفی کرده که نه تنها در جامعه حضور دارد بلکه در متن و مرکز قرار دارد و از طرفی خانه را از محور اولویت‌هایش خارج نکرده.

هم عفیف و پاک است هم در جامعه است و هم هویتش اصالت دارد و برساخته‌ی مدرنیت نشده.

ریشه دشمنی‌ها با ایران اسلامی همین است که زنی را به جهان معرفی کرده که نه مثل زن شرقی در حاشیه و پستو عزلت است و نه مثل زن غربی تنها به مثابه نیروی کار در اختیار جامعه است.

بلکه زنی است که هم #کنشگر است و هم برای رسیدن به جایگاه کنشگری نیازی به نمایش بدن و جاذبه‌های جنسی‌اش نمی‌بیند.

زن در این تفکر کالایی برای نظام سرمایه‌داری نیست.

اوست که هویت می‌بخشد؛ هم به خانه و هم به جامعه.

جزئیات بیشتر
435
435