یادداشت های اختصاصی

روح الله شمسی کوشکی

6 ماه قبل

زیر سایه‌ی خانم

در زیر این گنبد مدور و ضریح مطهر حضرت فاطمه معصومه(س) شش بانوی بزرگوار دیگر از فرزندان ائمه هم دفن هستند که منزلت والای هر یک کافی بود تا هرکدام بارگاه مختص خود را داشته باشند اما وجودشان کاملا تحت تاثیر حضور حضرت فاطمه معصومه(س) قرار گرفته است. این بانوان بزرگ عبارتند از: زینب دختر امام جواد(ع)؛ ام محمد دختر امام جواد(ع)؛ میمونه دختر امام جواد(ع)؛ دو تن از دختران امام موسی(ع)؛ مبرقع فرزند امام جواد(ع) و ام محمد دختر حضرت احمدبن‌موسی شاهچراغ.

علاوه بر این در اطراف ضریح مطهر هم قبر مردانی از فرزندان و نوادگان امام موسی کاظم و امام جواد (علیهما السلام) قرار دارد.

 اما محدوده داخل سرداب مطهر کاملا زنانه است و تنها بانوان در کنار حضرت دفن شدنه‌اند! محدوده حرم در زمان حیات حضرت معصومه(س) قبرستانی بنام «باغ بابلان» بوده که بعد از دفن حضرت معصومه(س) در این قبرستان، اکثر امام زادگان و سادات موسوی (فرزندان امام کاظم(ع))‌ و سادات رضوی (فرزندان امام جواد(ع)) که در قم از دنیا می‌رفتند، در این محوطه دفن می‌شدند.

علاوه بر این در خارج از محدوده حرم فعلی، محدوده بین «قبرستان شیخان» و «میدان آستانه» و حرم (محدوده مشخص نشده) هم طبق نقل تواریخ قم، محل قبور بسیاری از امام زادگان و محدثین شیعه است که صورتی قبری از آنها باقی نمانده است. لذا نقل شده است که عالم بزرگ شیعه «سید بحرالعلوم» (هم او که امام زمان را در دسته عزا طویریج هروله کنان دیده بود)‌ وقتی به قم مشرف می‌شد، این محدوده را به احترام مدفونین آن، پابرهنه طی می‌کرد! این نکته هم ناگفته نماند که؛ اولین قبه و بارگاه را همان بی بی «زینب» (دختر امام جواد(ع) و خواهر امام هادی(ع)) که زنی ثروتمند، مقتدر و با کرامت بوده، بنا می‌کند و همانطور که گفتیم خودش هم در همان جا دفن می‌شود.

این که بی‌بی زینب و بسیاری از امام زادگان زن و مردی که با حضرت معصومه(س)، حداقل از حیث فرزند بلافصل امام بودن، برابر بودند ولی این قدر حضرت را بزرگ می‌داشتند و او را والا مقام‌تر از خود می‌دانستند، و اصرار داشتند کنار حضرت دفن شوند (به طوری که بعد از وفات حضرت مهم‌ترین قطب زیست‌بوم علویان در قم شکل می‌گیرد) همگی حاکی از آن است که ویژگی‌های والا و متمایزی غیر از فرزند امام بودن در وجود فاطمه معصومه(س) جاری بوده است، که این جمع از بزرگان را زیر سایه‌ی خود گرد هم آورده است.

وفات حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) تسلیت باد.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

6 ماه قبل

لطفا با این تیپ در پیاده‌روی اربعین شرکت نکنید!

در آستانه‌ی اربعین حسینی سال جاری بسیاری از حجاب استایل‌ها به طور یکپارچه تبلیغات خود در راستای جای‌گذاری کردن پوشش عبا به جای چادر در مسیر پیاده‌روی اربعین در پیش گرفتند. این تبلیغات به نحوی انجام می‌شد که به راحتی اطلاعات نادرست و من درآوردی جایگزین اطلاعات اصیل دینی شد. پررنگ‌ترین این جایگزینی‌ها، جایگزینی عبا با چادر بود که در راستای توجیه صحیح بودن این جایگزینی توحیه "حجاب کامل بودن عبا به جای چادر" را استفاده می‌کردند!  

بررسی‌ها نشانگر آن بودند که در تاریخ ۲ شهریور سال جاری بر علیه این تبلیغات حجاب استایل‌ها به طور چشمگیری میان کاربران توئیتر فارسی افزایش یافت. این هجمه‌ها منجر به دست به دست شدن یک جمله شد که مخاطب آن حجاب استایل‌ها بودند : "پیاده روی اربعین یک حرکت اخروی است اما فعالیت‌های حجاب استایل‌ها نیت‌شان دنیوی است لذا لطفا در پیاده‌روی اربعین شرکت نکنید!" 

در تاریخ ۴ شهریور سال جاری نیز هجمه‌ای گسترده به توصیه‌ی حجاب‌استایل‌ها مبنی بر تشویق زنان به پوشیدن عبا به جای چادر در پیاده‌روی اربعین انجام شد. معترضان معتقد بودند که این تبلیغات حجاب‌استایل‌ها بی‌توجهی به قداست پیاده‌روی اربعین و اقتدا به حرکت حضرت زینب و اسرای کربلاست که با پوشش کامل چادر به زیارت اباعبدالله پس از آزادی از اسارت رهسپار شدند و در راستای بی‌احترامی به آداب زیارتی است که برای مردم عراق بسیار مهم است.

همانطور که در پیاده‌روی اربعین سال جاری مشاهده کردیم پوشش عبا و آرایش‌های برخی حجاب استایل‌ها مورد انتقاد زنان عراقی واقع شد و این امر خود تخم نفاق را نه صرفا بین دو ملت دوست و همسایه که در میانه‌ی جبهه‌ی مقاومت اسلامی به عنوان جبهه‌ی مقابله با استکبار می‌کارد! در ۶ام شهریور کاربران توئیتر فارسی و اینستاگرام لقب "کاسبکار" را به حجاب استایل‌ها دادند و آنان را عده‌ای که صرفا به دنبال سود مالی خود به واسطه حجاب و مقدسات هستند معرفی کردند.

حقیقت امر این است که چرا ظاهر اسلامی حجاب استایل‌ها با نتیجه اثرشان، خصوصا در برهه‌ی اربعین تا این میزان نفرت پراکنی و تخم تفرقه پراکنی را شاهد باشیم؟! چرا امروزه بسیاری از افراد که حتی از دنبال‌کنندگان پر و پا قرص حجاب استایل‌ها بوده‌اند از رفتار آنان ابراز انزجار می‌کنند؟! مگر نه اینکه هدف حجاب استایل‌ها جذب به اسلام و حجاب بود، پس چرا آنچه درو می‌کنند انزجار بسیاری از سبک رفتاری و زندگی مصرف زده و پر زرق و برق آنان است؟! این‌ها گوشه‌ای از سوالاتی است که در این روزها بسیار مورد تامل پژوهشگران حوزه زنان و مسائل اجتماعی قرار گرفته است و بخشی از آن‌ها در نشست آتی عصر زنان مورد واکاوی عمیق و گسترده قرار خواهد گرفت.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

6 ماه قبل

فمینیست عزیز، چرا ساکت هستید؟!

"خالد بیدون، استاد حقوق دانشگاه آریزونا در توئیتی به ساکت بودن فمینیست‌های غربی در برابر جنایاتی که صهیونیست‌ها علیه زنان غزه اعمال می‌کنند واکنش نشان داد. او در این توئیت نوشت: چرا فمینیست‌های غربی در مورد حقوق زنان در ایران بسیار پر هیاهو هستند اما در مورد قتل عام کودکان، دختران و زنان غزه ساکتند؟"

آقای خالد بیدون سوالی پرسیدند که پاسخ آن به عقبه‌ی فمینیست‌های غربی خاصتا "سیمون دوبووار" مادر فمینیسم متاخر و مواجهه‌ی او با جمهوری اسلامی باز می‌گردد. در واپسین ماه‌های پیروزی انقلاب اسلامی برخوردهای زاویه‌دار و رادیکال مابانه‌ی سیمون دوبووار در مقابله با اسلام، حجاب و انتخاب زنان ایرانی به وضوح قابل مشاهده بود. او که در بازه زمانی پیروزی انقلاب اسلامی رئیس کمیته بین‌المللی حقوق زنان بود چند نماینده را برای دیدار با امام خمینی(ره) راهی ایران نمود. حضرت امام دیدار با آنان را مشروط بر رعایت حجاب پذیرفتند اما برخی از آن نمایندگان این شرط را نپذیرفتند و اصرار به دیدار داشتند، سیمون دوبووار نیز به تمام آنان تاکید کرد که هیچکدام روسری سر نکنند و به دیدار اصرار کنند لذا دیدار لغو شد. در این حین سیمون دوبووار با استفاده از ابزار تبلیغاتی، حجاب و قانون حجاب را مایه‌ی زورگویی جمهوری اسلامی بر زنان قلمداد کرد.

می‌توان چنین گفت که نقطه‌ی مقابله غرب و ابزارهای رسانه‌ای با جمهوری اسلامی با عنوان حقوق زنان و حجاب سیاسی از کنش ریاکارانه‌ی سیمون دوبوواری رقم خورد که علیرغم آنکه تلاش می‌کرد مشروعیت جمهوری اسلامی را با علم حجاب اجباری زیر سوال ببرد، اما خود به تمام زنان فرستاده‌اش حتی آن‌ها که پوشش سر را رعایت کرده بودند تا با امام خمینی(ره) دیدار کنند زورگویانه و آمرانه به عدم پذیرش روسری و اصرار به دیدار با امام خمینی(ره) با همان شمایل بی‌حجاب تاکید کرده بود!

پارادوکس‌های رفتاری دوبووار در مقابل حقوق زنان و عدم زورگویی به آنان در عین آنکه خودش به زنان زیادی همچون زنان تیم فرستاده‌اش زور می‌گفت به طور مکرر مشهود بوده است. پارادوکس‌های موضعی و رفتاری برای هر شخصی ممکن است گاهی دیده شود اما در فمینست‌ها خصوصا فمینیست‌های متاخر که فرزندان فکری سیمون دوبووار هستند در نسبت با زنان و حقوق آنان دیده شده و دیده می‌شود؛ همانطور که امروزه شاهد سکوت مرگبار فمینیستها در قبال ظلم‌های عدیده‌ای که نسبت به زنان غزه میشود هستیم.

جزئیات بیشتر

الناز موسوی یکتا

6 ماه قبل

پخش صدای خواننده زن اگر برای حمایت از فلسطین باشد ایرادی ندارد!

حالا 5 روز از بمباران بیمارستان المعمدانی غزه گذشته است. اعلام وضع فوق العاده در کمبود امکانات درمانی، قطع آب و برق منطقه اتفاق هولناکی است که چشم دغدغه‌مندان جهان را بیش از پیش به فلسطین دوخته و واکنش های مختلفی را از سوی طیف های مختلف اندیشه ای برانگیخته است. رسانه‌های جهان پر است از تصاویر زنان و مادران دلسوز سرزمین زیتون، همان‌ها که هر لحظه منتظر اعلام نام عزیزی از مناره‌های مساجد هستند. داغ دیدگانی که عزیزی را به دوش می‌کشند و در لحظات آخر پی جاری‌شدن شهادتین بر لب آن‌ها هستند. پزشکی که با دستان خونین فریاد دادخواهی سر می‌دهد و هزاران تصویر شگفت‌انگیز و دردناک دیگر. 

اما درست در لحظاتی که غزه به استغاثه نیازمند است و پویش‌های حقیقی و مجازی خواستار ظهور عدل‌گستر جهانیان مهدی موعود، همه‌جا طنین‌انداز شده و افراد با هر عقیده و مذهبی برای آمدن منجی دعا می‌کنند؛ در قلب کشور اسلامی و زیر پرچم ولایت مراسمی برگزار می‌شود که هیچ شباهتی با مراسم استغاثه نداشته و بیشتر به یک فستیوال پر رنگ و لعاب شبیه است، پخش موسیقی، اجرای سرود، کف و سوت و... فقط گوشه ای از مراسم برگزار شده در 5 روز گذشته از فاجعه انسانی است که بیش از 1000 شهید داشته و باعث شده تا جهان به مخابره گوشه‌ای کوچکی از جنایات رژیم غاصب صهیونیستی در فلسطین اشغالی بپردازد.

عدم مدیریت و یکپارچگی مراسم و خودسرانگی افراد به‌ظاهر دلسوزی که بارها با تصمیمات عجولانه و بی‌تدبیر باعث هزینه‌تراشی برای نظام شدند این بار با پخش صدای خواننده عرب زن در میدان فلسطین و نورافشانی‌های عجیب به اوج خود رسیده و باعث شده تا بار دیگر اصل عمل نیک و نیت خیر جمع مردم دلسوز کشور عزیزمان دیده نشده و تنها به سوژه‌ای برای معاندین بدل شود.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

6 ماه قبل

نگاهی کلی به مواجهه‌ی انتقادگونه کاربران فضای مجازی با حجاب استایل‌ها

قبل از پرداخت به بحث نیاز است تا در ابتدای امر به طور مجمل در رابطه‌ با تعریف حجاب استایل توضیحاتی داده شود. حجاب استایل به معنای پوشش متناسب با مد و فشن روز است که همراه با رعایت اصول حجاب و پوشش شرعی در تلاش است تا بگوید با حجاب نیز می‌توان ظاهری زیبا و به روز داشت. طی چندسال اخیر شاهد افزایش چشم‌گیر فعالیت حجاب استایل‌ها در ایران بوده‌ایم. با بررسی روند فعالیت‌های بسیاری از حجاب استایل‌ها مشاهده می‌کنید که آنان در آغاز فعالیت‌های خود تاکید و تلاش بسیاری بر رعایت اصول و ملزومات حجاب شرعی داشتند، اما با گذشت زمان و افزایش دیده شدن آنان شاهد تغییرات گسترده‌‌ای در پوشش و آرایش آنان بودیم.

رفته رفته این آرایش‌های غلیظ و سبک پوشش‌های تبرج‌گونه مورد انتقادات متعدد کاربران فضای مجازی و خصوصا دنبال‌کننده‌گان حجاب استایل‌ها قرار گرفت. به عبارت بهتر انتقادات و تمسخرهای وارد شده بر حجاب استایل‌ها به دلیل تغییر یافتن هدف "تبلیغ حجاب اسلامی" به "درآمدزایی شخصی" با عبور از چارچوب‌های حجاب همچون؛ روی آوردن به آرایش‌های غلیظ، نمایان شدن بخشی از موها، گردن، پوشیدن مانتو و شلوارهای تنگ، چسبان و کوتاه و... بوده است. در سال جاری و همزمان با نزدیک شدن به ایام اربعین حسینی، شاهد انزجار گسترده کاربران توئیتر فارسی و اینستاگرام در مواجهه با تبلیغات گسترده حجاب استایل‌ها در راستای جایگزین نمودن پوشش عبا به جای چادر در پیاده‌روی اربعین بودیم.

این انزجارها حجاب‌استایل‌ها را افرادی کاسب معاش می‌خواند که حجاب را صرفا دکان کاسبی خود می‌بینند و اعتقاد قلبی به آن ندارند؛ لذا فضای معنوی اربعین را درک نمی‌کنند و در صدد فستیوال شو نمودن حرکت مقدس پیاده روی اربعین می‌باشند. می‌توان چنین نتیجه گرفت که علت مواجهات انزجار گونه‌ای که اخیرا در رابطه با حجاب استایلها شاهد هستیم به دلیل تعارضات رفتاری آنان در رابطه با حجاب است. به عبارت دیگر گرایش حجاب استایل‌ها اخیرا بیشتر به مصرف گرایی و فشن بوده است تا رعایت چهارچوبهای اسلامی حجاب و این خود پارادوکس رفتاری و ظاهری را از حجاب استایل‌ها برای همه‌گان پدیدار نموده است.

جزئیات بیشتر

سبا نمکی

6 ماه قبل

ألَیسَ الصُّبْحُ بِقَرِیبٍ

 تا همین امروز صبح هنوز بوی خون می‌پیچید توی دماغم!

بعد از ۱۵ روز هنوز دست که می‌کشم روی موهای نرم زهرا قلبم تیر می‌کشد. دخترک ۹ ساله‌ام درست توی قلب خوشی بود که رد خون تا کمر لباسش رسید. لباس زردی که دوتایی برای همان شب خریده بودیم. پشتم بهش بود. افتادنش را ندیدم ولی تا برسم بهش، وسط شکوفه‌های ریز روسری‌اش که صورتی و سفید بودند یک گل سرخ بزرگ بدقواره مشغول بزرگ‌تر شدن بود! از لحظه‌ای که رسیدم کنارش و تمام مدت رسیدنمان به بیمارستان و حتی همه آن‌وقتی که پاره قلبم داشت درد بخیه را می‌کشید چشم‌هام تر نشد. خودم را نگه داشتم. نگه داشتم تا وقتی رسیدیم خانه و بردمش توی حمام. موهای غرق خونش را فقط می‌شد از گردن به پایین شست. بی‌حال بود بچه‌ام. خیلی خون از سرش رفته بود. زیاد طولش ندادم.

داشتم همراه فشار آب انگشت‌هام را می‌بردم لابلای موهاش که یک دسته پرحجمِ مو آمد توی دستم! دلم ریخت. یادم افتاد دکتر جوان وقتی خواست بخیه را شروع کند موهای همان قسمت شکافته را تراشید. اندازه یک نارنگی وسط سر دخترم را‌. اولین بار آن‌جا بود که چشم‌هام تر شد. بی‌ربط به نظر می‌آید ولی یک آن دلم رفت کنار دل مادرهایی که بچه سرطانی دارند! آن وقتی که عوارض شیمی‌درمانی دارد قلدری می‌کند. قورت دادم بغضم را. شستشو تمام شد و فرستادمش بیرون که جماعتی منتظر بودند توی بغل بگیرندش، دلداری‌اش بدهند، قربان صدقه سر بسته و چشم‌های سرخش بروند. خودم ماندم تا لباس‌های خونی را آب بکشم.

اول پیراهنش را گرفتم زیر شیر. سرخی خون لغزید روی راه‌های پارچه. مخمل کبریتی بود پیراهن زردش. از مامان شنیده بودم خون روی لباس با آب سرد شسته می‌شود. آب را سرد کردم. زیر لب قربان صدقه تن بلور دخترم می‌رفتم و غصه می‌خوردم. غصه می‌خوردم که چرا بعد از کلی برنامه‌ریزی باید درست شب جشن تکلیفش این اتفاق بیفتد‌. خیلی طول کشید تا همه لک لباس محو شد. دست‌هام از سردی آب قرمز بود. رفتم سراغ روسری‌اش. همین که گرفتمش زیر آب، زمین زیر پام سرخ شد! خون کف حمام را پر کرد. بغضم همین‌جا بود که شکست. انگشت‌هام حالا دیگر سفید شده بود و تیر می‌کشید زیر سردی آب. این‌دفعه دلم رفت به دهه ۶۰. پیش دل زنانی که لباس‌های رزمنده‌ها را می‌شستند. سعی کردم فکر نکنم، تصور نکنم و بگذرم. اما وسط رود خونی که پاهام توش بود و بویی که می‌رفت تا ته ریه‌هام و اوهامی که هجوم آورده بودند به سرم، دلم دست‌بردار نبود. عاقبت هم رفت و یک‌جایی گیر کرد. ماند و درنیامد تا صبح امروز! همین‌طور که داشتم روسری حریر ژرژت را بین دست‌هام می‌سابیدم، همین‌طور که شکوفه‌های صورتی‌اش داشتند بیرون می‌آمدند از زیر زمینه سرخ، دلم رفت و بست نشست جایی! چسبید کنج خانه‌ای عربی در قلب سرزمینی غصب شده.

چند روز بعد وقتی برای مرضیه صوت فرستادم بهش گفتم: "یه آن یاد مادرای فلسطینی افتادم که با دستای خودشون لباسا و تن خونی بچه‌هاشونو می‌شورن." جدی جدی وسط آن معرکه و کلی بدبختی خودم که می‌توانستم تا صبح برایشان گریه کنم دلم دستم را گرفته بود و می‌کشاندم این سر و آن سر دنیا و حتی تاریخ! از بیمارستان کودکان می‌بردم رخت‌شورخانه پشت جبهه، از آن‌جا می‌کشیدم به کرانه باختری! همان‌جا بود که زانوهام لرزید. نشستم وسط حمام و زبان گرفتم با مادری که داشت مثل من لباس‌ها و تن خونی بچه‌اش را می‌شست. من ولی بچه‌ام حالا توی آغوش پدر و عمه و مادربزرگ بود و داشت می‌گفت چه خوراکی دلش می‌خواهد و بچه او پیچیده توی کفن. کام من همه این ۱۵ روز، تلخ و حتی زهر بود. بوی خون از دماغم بیرون نمی‌رفت تا صبح امروز که مژده اِنّا فَتَحنا پر شد توی عالم! حالا کامم شیرین‌ست.

جزئیات بیشتر

الناز موسوی یکتا

6 ماه قبل

برندهایی که از حجاب کره می‌گیرند!

برند فرانسوی آرایشی و بهداشتی سفورا در اقدامی، با انتشار بنری با استفاده از مدل کاملا پوشیده و دارای برقع و شعار قدرت نامحدود شرع مخالفت خود را با قانون منع استفاده از پوشش مسلمانان اعلام کرد. دولت فرانسه از سال 2004 قانون منع استفاده از هرگونه نماد که مخصوص به آیین‌های مذهبی باشد را در مدارس این کشور ممنوع اعلام کرد. این قانون که شامل استفاده از روسری برای مسلمانان و کیپا برای یهودیان می‌شد بازتاب‌های گسترده‌ای را در مجامع جهانی داشت. مسلمانان حدود 10 درصد از جامعه این کشور را تشکیل می‌دهند. همین جمعیت محدود هم با طرح شکایاتی سعی در اصلاح یا رد این قانون را داشته که از آن موقع تا کنون نه تنها موفقیتی حاصل نشده بلکه چندی پیش پوشش لباس‌های بلند و عبا نیز بر آن افزوده شد و دولت مکرون توانست این ممنوعیت را نیز به عنوان یک قانون در کشورش ثبت کند. پس از این اقدام انجمنی به نمایندگی از مسلمانان ساکن فرانسه [اقدام برای حقوق مسلمانان]، شکایتی را علیه این ممنوعیت تسلیم شورای دولتی فرانسه که بالاترین دادگاه این کشوراست نمود واستدلال کرد که منع دانش‌آموزان دختر از پوشیدن عبا تبعیض‌آمیزبوده و می‌تواند باعث ایجاد نفرت علیه مسلمانان شود.

وکیل انجمن در دادگاه اعلام کرده بود که عبا باید یک لباس سنتی در نظر گرفته شود نه نماد مذهبی. اما وزارت آموزش فرانسه در رد این ادعا گفت که عبایه به یک نماد کاملا مذهبی در مدارس تبدیل شده است.ریاست دادگاه نیز با این استناد، رای بر عدم استفاده از نماد مذهبی داده و شکایت انجمن را لغو کرد.پس از این اتفاق و جهت گیری‌های موافق و مخالف در سرتاسر جهان برند معروف، محبوب و پردرآمدترین برند آرایشی و بهداشتی این کشور با طراحی و بارگذاری بنری در برخی صفحات غیر رسمی خود به نحوی با این تصمیم مخالفت و حمایت خود را از پوشش‌های مذهبی اعلام کرد. این بنر که تلفیقی از یک مدل زن با حجاب کامل و برقع که نماد و پوشش رسمی کشورهای عربی است و جمله قدرت نامحدود شرع، نگاه کاربران فضای مجازی و مصرف کننده گان این برند را به خود معطوف کرده است. برند آرایش و بهداشتی صفورا (Sephora) که متعلق به شرکت لویی ویتون بوده و از برندهای ال وی ام هاش به شمار می‌آید در حال حاضر جز بزرگترین برندهای محصولات زیبایی در جهان است. شعبه مرکزی این برند در بولوین-بیانکور پاریس قرار دارد و در سرتاسر جهان دارای بیشترین شعبه، چیزی بیش از 2300 فروشگاه در 33 کشور جهان است. در سال 2013 درآمد 4 میلیارد دلاری از این شرکت ثبت و به عنوان پر درآمد ترین برند جهان شناخته شد.

در سال 2007 مدیر اجرایی این برند در حال گسترش بازار با افتتاح بیش از 44 شعبه در امارات متحده عربی بی‌سابقه‌ترین اقدام گسترش برند در خاورمیانه را انجام داد و پس از آن سود این مجموعه را تا بیش از 70 درصد افزایش داد. بازار تجارت جهانی کاملا بر این موضوع واقف است که برای پیشرفت و سود بیشتر باید فارغ از جهت گیری‌های مذهبی و جنگ قدرت‌های سیاسی عمل کند. مدیر مارکتینگ برند سفورا در سال 2007 و در پی افتتاح شعبات گسترده در امارات بر موضوع گسترش مصرف‌گرایی لوکس جهان عرب آگاه بود. زیرا امارات در سال 2005 با افتتاح بزرگترین و لوکس‌ترین مراکز خرید جهان که لوکس ترین برندها را در خود جای داده بود مکان مناسبی برای کسب سود و درآمد با فرض محال عدم استفاده ساکنان آن، از راه توریست‌هایی که به تدریج جذب نقاط گردشگری پیش ساخته این کشور از جمله برج خلیفه و بزرگترین پارک برف و اسکی سرپوشیده جهان در دل کویر بود. حالا باید منتظر واکنش رسمی این برند و برندهای مشابه برای حمایت و یا عدم حمایت از این قانون مسلمان ستیز در جهت حذف یا افزایش سود و درآمد خود از طریق اعراب که عبا، برقع، پوشیه و روسری را بخش مهمی از هویت خود دانسته اند و هرچند در ادعای نزدیک شدن به تمدن پوشالی جهانی از راه شکستن حریم‌ها باشند.


جزئیات بیشتر

دکتر حوریه بزرگی

6 ماه قبل

از مرد مطلوب مقتدر تا مرد ضعیف روشنفکرنما

چند خطی به بهانه نشر کلیپ غیرعادی

چند هفته‌ای است که کلیپی با عنوان «غیرعادی» در حال دست به دست شدن و انتشار است. موضوع این کلیپ نقد آزادی پوشش و نقض این انگاره است که «آزادی در پوشش، یعنی عدالت اجتماعی و پیگیری حق برابری زن و مرد در جامعه.» تولید محتوا در این حوزه با زبانی عامه‌پسند و داستان‌گونه از جمله تولیدات به شدت مورد نیاز است و از این جهت سازندگان این اثر به سبب جرئت‌مندی شان برای نشان دادن زشتی و قبیح بودن چشم چرانی و آثار آن در بلند مدت قابل تقدیر هستند. در زمانه‌ای که رسانه‌های مستکبر غربی و باورمندان و پیروانِ اندیشه‌ای و عملی آنان با همه قوا و با انواع شیوه‌های اقناعی، در حال عادی‌سازیِ «غیرعادی‌هایِ ضدفطری» هستند، هر پیام و اثری که به شکستن ساختارهای مدرن و به ظاهر زیبای آن‌ها و فاش کردن صورت قبیح زیر ماسک روشنفکرانه‌شان بیانجامد، ارزشمند است. این شروع را به فال نیک می‌گیریم و ضمن تبریک به سازندگان آن، نکته‌ای را جهت ارتقا کارهای بعدی مطرح می‌کنم.

  نظام اندیشه‌ای اسلام، واجد پتانسیل‌های منحصر به فردی برای ارتباطات عادلانه همراه با حس رضایت و آرامش بین زن و مرد در فضای خانواده و جامعه است. یکی از ظرفیت‌های مهم در این حوزه نقش مرد مقتدر و مسئولیت پذیری است که به استناد آیات و روایات مسئولیت اصلی تربیت دینی همسر و فرزندان را بر عهده دارد. به میزانی که این نقش تربیتی به نام برابری کمرنگ شود، فشار روانی بر زن و فرزندان افزایش یافته و تعادل نظام ارتباطی از بین میرود. این درست نقطه‌ای است که با شعار برابری زن و مرد مورد حمله قرار گرفت و نتیجه‌ی آن شد، مردانی ضعیف و وابسته و زنانی آشفته و همواره در حال چالش و جنگ با خود و دیگران. آرشِ قصه غیرعادی، اگر مردی مقتدر بود و تربیت خانوادگی و اجتماعی او را از نقش واقعی‌اش دور نکرده بود، در هنگامه‌ی مواجهه با نگار و حرف‌هایش به جای آنکه خیلی زود تسلیم شود، به راه‌های حفظ خانواده‌اش فکر می‌کر‌د و با نگار از دنیای مردانه و عادت نکردن چشم‌ها می‌گفت. اما آرش به راحتی تسلیم می‌شود و در نهایت هم مقصر اصلی ماجرا و انحراف او و فرزندانش می‌شود نگاری که ساده لوحانه فریب خورده است و آرش حق دارد طلبکارنه از او انتقاد کند و بگوید: «چرا تعجب می‌کنی خانم جون، یالا بکش کِل برا بچه هامون... تو گفتی این چیزا باید عادی شه» در روایت هیچ اشاره‌ای و یا بهتر بگوییم هیچ نقشی برای مرد خانواده و مسئولیتش در هدایت امور تعریف نمی‌شود و در گامی فراتر آرش علت قصور ـ شما بخوانید ضعفِ ـ خود را نیز به زن ارجاع می‌دهد. 

 آرش و نگارِ قصه‌ی غیرعادی، البته در خانواده‌های ایرانی با شدت و ضعف متفاوت وجود دارند، اما آنچه مدنظر این یادداشت است، لزوم توجه به داشتن یک سیاست و گفتمان مشخص، همه جانبه، دقیق، علمی و پیشرو در مسئله زنان و خانواده و سپس تلاش برای عینی کردن آن در عرصه هنری است. پیشنهاد مشخص ما «تبیین هنری اقتدار مردانه در کنار عاطفه زنانه» در مسئله پوشش و نظام روابط و کنش انسانی است. به نظر می‌رسد گفتمان غالب جمهوری اسلامی در سال‌های پس از انقلاب با تمرکز بر برجسته کردن نقش‌های زنانه از پرداختن به نقش‌های مردانه فاصله گرفته است. این در حالیست که زن زمانی می‌تواند به ایفای درست نقش خود بپردازد که مردان پیرامونی‌اش و فضای کلی جامعه او را به مردواره شدن و یا بدل شدن به شیء جنسی فرانخواند. انقلاب اسلامی مردم ایران به مدد نفس مسیحایی امام (ره) در سال‌های نخست انقلاب اسلامی، الگویی بدیل از اقتدار مردانه در کنار عاطفه زنانه تجربه و به جهانیان عرضه کرد. این الگو در سال‌های پس از جنگ با ورود گفتمان‌های توسعه به مقتضای زمانه نتوانست خود را تکمیل و گسترش دهد و دچار افراط‌ها و تفریط‌هایی شد، شناخت فراز و فرودها و خلاء ها و شفاف کردن صفحات مبهم پازل می‌تواند راهگشای ساخت آثاری قوی‌تر و اثرگذار تر باشد.

جزئیات بیشتر

دکتر سیدیاسر طاهررحیمی

6 ماه قبل

منطق حجاب و مدیریت تمایل

 انسان موجودی چند بعدی است و به لحاظ هویتی دارای لایه های مختلف فکری، روانی و معنوی است. دین اگر برنامه جامع تربیت و رشد انسان است که هست قطعا به این لایه‌های چندگانه نظر دارد. از این منظر اهمیت تربیت عواطف، تمایلات و احساسات بشر (تربیت گرایشات) از تربیت عقلی و فکری او ( تربیت بینشی) کمتر نیست. به عبارت دیگر دین به دنبال این نیست که انسان‌ها فقط چیزهایی را بفهمند و بدانند بلکه می‌خواهد انسان‌ها برخی چیزها را عمیقاً بخواهند. در این میان «عمل» نیز با ایجاد اتصال میان فکر و قلب، هم گرایشات و بینش‌ها را به منصه ظهور خارجی می‌رساند و هم آن دو را در وجود انسان تثبیت و تعمیق می‌کند. ارزش دانسته‌ها و بینش‌ها در هماهنگی با واقعیت و حقیقت است و ارزش تمایلات و خواسته در هماهنگی با فطرت و غایات واقعی زندگی بشر.

در واقع دین می‌خواهد در یک «فرایند تربیتی» تمامی ساحات وجود انسان را با «حقیقت» و «فطرت» همراه کند و موانعی که موجب «غفلت»، «جهل» یا «ضعف» او در این مسیر است را با انتخاب خود او مرتفع کند. مدیریت و تربیت «بینش‌ها»، «گرایش‌ها» و «رفتارها» کاملا در هم تنیده و به هم پیوسته است و همان طور که تغییر اندیشه‌ها به تغییر رفتار و تمایل منتهی می‌شود، تغییر تمایل و گرایش هم می‌تواند به تغییر اندیشه‌ها و بینش‌ها ختم شود. چه بسیارند اندیشه‌های معوجی که برای توجیه یک تمایل نابجا تولید شده‌اند و « ثم کان عاقبه الذین اساءوا السوای ان کذّبوا بایات الله».

  به طور کلی هر اندیشه یا گرایش یا رفتاری که در انسان متولد و تثبیت می‌شود زمینه شکل‌گیری طیفی از اندیشه‌ها و رفتارها و تمایلات هم‌سنخ خود را نیز ایجاد می‌کند؛ «اِن لَم تکن حلیما فتحلّم». عدم توجه به پیوستگی عمیق این سه ساحت، بسیاری از کارهای فرهنگی ما را تک بعدی و کم ثمر می‌کند. ما در عصر دستکاری تمایلات و بازتولید ذائقه‌ها زندگی می‌کنیم، ما در جنگ تولّی و تبرّی به سر می بریم، دوران ما دوران استعمار احساس و تمایل است، زمانه فتح قلب هاست، عصر تئوریزه کردن «رهایی» است. گویی تنها قاعده زندگی بشر پست‌مدرن این است که قاعده‌ای وجود ندارد. همه چیز سیال، برساخت بشر و سلیقه‌ای است، همه چیز همه چیز! هم اندیشه‌ها هم تمایلات هم رفتارها. واقعیت مهلک نیز همین‌جاست که این رهایی افراطی (لیبرالیسم) در حوزه اندیشه، تمایل و رفتار به جایی رسیده که انسان امروز هویت جنسیتی و حتی جنسی خود را هم در گردباد یک سیالیت موهوم و احمقانه گم کرده و می پندارد می تواند به راحتی سلیقه‌های موقت فانتزی و آرزوهای مجازی خود را بر قواعد طبیعت، غریزه و فطرت که او آنها را موهوم می‌پندارد غلبه دهد و شاد و رها در عالم ماده بچرد!

این فاجعه هویتی و جنسیتی و جنسی شاید بیش از آنکه محصول نسبیت در اندیشه باشد محصول رهایی و هرزگی احساس و تمایل است. 

اسلام در تنظیم و مدیریت تمایلات و احساسات طبیعی، غریزی و فطری انسان یک منطق روشن و متناسب با آن یک نظام رفتاری منسجم دارد. کارکرد بسیاری از احکام دین را دقیقا می‌توان از همین منظر یعنی مدیریت تمایل در انسان تحلیل کرد. برای تنظیم تمایل باید مرز گذاشت و حجاب به معنای عام آن همان مرزبندی است. شاید بتوان مدعی شد دال مرکزی حجاب به مثابه یک منطق کلی، نه صرفا یک پوشش(جلباب یا...) «مدیریت تمایل و احساس در زن و مرد نسبت به هم و حتی به لحاظ فردی است». روشن است که در یک مدیریت صحیح، هیچ تمایل طبیعی یا غریزی یا فطری نباید نادیده گرفته شده یا حتی ناقص به جوابش برسد اما هنر این است که تمایلات و گرایشات به گونه‌ای تنظیم شوند که نتیجه‌اش حداکثر «رشد» شخصیتی، جنسیتی و معنوی بشر باشد چه در زیست جمعی، چه خانوادگی و چه فردی.

 از این منظر حجاب، یک کلان پروژه است یک «رویکرد» است؛ اتخاذ یک «وضعیت» است نه صرفاً یک فعل یا یک پوشش خاص. موضوع پوشش و پوشیدگی مردان و زنان تنها یکی از قطعات پازل بزرگ «منطق حجاب» به مثابه یک رویکرد و وضعیت است. یعنی دین هم آنجا که مرزهای پوشیدگی را برای زن و مرد تعیین می‌کند از حجاب می‌گوید و هم آنجا که به زن توصیه به خودآرایی، خودنمایی و عرضه جنسی در محیط زناشویی خانواده می کند؛ هم آنجا که نسبت به نازک‌گویی و پرهیز از تبرّج در رفتار و پنهان کردن صدای خلخال می‌گوید از حجاب سخن می‌گوید هم آنجا که به مرد و زن دستور غضّ بصر می‌دهد؛ هم آنجا که به دختران توصیه می‌کند خالی از زیور نمانند از حجاب می‌گوید هم آنجا که از لزوم جدا کردن بستر فرزندان و نیز دور بودن ایشان از بستر جنسی والدین می‌گوید؛ هم وقتی سخن از محبت ویژه مردان به زنان و دختران و مراقبت عاطفی از ایشان می‌گوید یا غیرت مرد را می‌ستاید از منطق حجاب سخن گفته است هم آنجا که از استحباب پوشش سر در تنهایی یک خانم در منزل سخن گفته یا به حجاب زن در نماز دستور می‌دهد. همه این ها «مدیریت تمایل و احساس است» که سعی شده در یک نظام رفتاری ارائه شود.

 حجاب با تعریف ما علاوه بر مثال‌هایی که گذشت و بیشتر به حوزه رفتار مربوط بود یک وجه درونی و قلبی هم پیدا می‌کند؛ در اینجاست که به مفاهیمی مانند «حیا» و «عفّت» که آنها هم باز به نوعی مدیریت کشش و کنش نفسانی بر می‌گردند نزدیک می‌شود به نظر می‌رسد در روایات، «عفت» عموما ابزار مدیریت ورودی‌های قلب و نفس است و «حیا» ابزار مدیریت خروجی‌های قلب و نفس. وقتی مراقبت می‌کنیم که زشتی‌ها یا نبایدها وارد حیطه نفس نشوند؛ عفّت به خرج داده ایم و وقتی از بروز یک کشش و تمایل نادرست در رفتار یا پوشش و امثال آن مراقبت می‌کنیم حیا به خرج داده ایم. این دوصفت اخلاقی منحصر در عفت و حیای جنسی نیست و در کلیّتش بین زن و مرد مشترک است اگرچه در مصادیق جنسی حیاورزی و عفت‌مندی ممکن است تفاوت‌هایی بین زن و مرد وجود داشته باشند.

اساساً در منطق حجاب به مثابه یک وضعیت کلی، زن و مرد وظایف کلی مشترک اما متفاوتی دارند و این تفاوت به تمایزات جنسیتی و جنسی آنها باز می‌گردد. مثلا در موضوع پوشش، نقش و مسئولیت زن پررنگ‌تر است چون به لحاظ جنسیتی نشو و نمای زن در زینت و محبت است (یُنشّاء فی الحلیه) و به همین دلیل در مدیریت تمایل، غریزه و احساس معمولا از این ناحیه ضربه پذیرتر است؛ لذا پوشش، برای او فراگیرتر و زودتر مطرح می‌شود تا مدیریت تمایل و احساس در او بهتر و کامل‌تر شکل بگیرد و تمایلات ارزشمند زنانه و جنسیتی او در مسیری سالم به بلوغ برسد و هرز نشود همچنین ابزار حیای جنسی نیز در او قوی تر است تا به این مهم کمک کند. 

 خلاصه آنکه؛ منطق کلان حجاب به مثابه یک «رویکرد» یا یک «وضعیت» مطلوب، فراتر از پوشش است و مجموعه‌ای از دستورات رفتاری و نیز قلبی را در بر می‌گیرد تا در نهایت یک نظم ویژه را در تمایلات و احساسات زن و مرد در زیست فردی، خانوادگی و اجتماعی رقم بزند محصول این تمایلات سامان یافته، بلوغ روانی و جنسیتی، طهارت نفس و هماهنگی طبیعت و غریزه با فطرت در این زیست‌های سه‌گانه خواهد بود.

جزئیات بیشتر

امیرحسن اوصالی

6 ماه قبل

گزاره‌های دینی، حجاب و جنگ روایت‌ها

یکی از مسائل خرد مذهبی که رفته‌رفته به‌یک کلانِ سیاسی-فرهنگی تبدیل شده، مسئله‌ی حجاب در جامعه‌ی کنونی ایران است. یقینا برکسی پوشیده نیست که با طلوع اسلام در عصر جاهلیت و زنده به‌گوری دختران، این پیامبر رحمت (ص) بود که پیام الهی جایگاه دختر را به رسمیت شناخت و خود با بوسه‌زدن به‌دستان دخترش حضرت‌زهرا (س) او را امّ‌ابیها خواند و در ادامه با به ارمغان آوردن عفاف و حجاب، رنگ مشروعیت به فعالیت و جایگاه اجتماعی زنان بخشید و آن را در فضای امنی تبیین نمود.

اما با مطالعه‌ی تاریخ و سیر و تطور مسائل دینی و غیردینی مشاهده می‌کنیم که ادیان ابراهیمی در طول حیات‌ اجتماعی خود دچار تحریفات لفظی و معنایی شده‌اند و دین اسلام نیز از این مسئله مستثنی نبوده است. وقتی دشمن نتوانست قرآن را دچار تحریف لفظی بکند، سراغ تحریف معنا رفته و تفسیرهای من درآوردی ار مفاهیم و گزاره‌هایی دینی ارائه داد. برای مثال ارزش روز عاشورا که از آن به‌عنوان "یوم‌الاحیاء" یاد می‌شود جایگاه رفیعی در کلام معصومین (ع) داشته است که «حسین می‌شود از نبی و نبی می‌شود از حسین» اما کار اینجا تمام نمی‌شود؛

عاشورا از همان بدو وقوع حادثه دچار تحریفات لفظی و معنایی می‌شود. دشمن با روایت‌های ناصواب امام را خارجی و قیام او را خروج علیه حاکم قلمداد می‌‌کند و این‌طرف محبان حضرت او را امام و حاکم به‌حق کلام و حکومت الهی می‌دانند. این خاصیت باطل است که با دگرگونی روایت‌ها توسط رسانه‌های کف‌میدانیِ به‌خدمت گرفته شده، همیشه مسیر حق را گل‌آلود می‌کند و برای جبهه‌ی حق هرینه می‌تراشد.

مسئله‌ی عاشورا در عصر حاضر نیز توسط تشیع انگلیسی و دعوا درست‌کن به حاشیه رفته و برای تشیع هزینه‌ساز شده است ولی ما در رسانه‌ی عاشورا موفق عمل کرده‌ایم که هنوز بعد از هزار و اندی سال این روز عظیم به فراموشی سپرده نشده و هرسال پر شورتر از سال‌های قبل مراسمات و مجالسات‌ش برگزار می‌شود.

ما همانقدر در رسانه‌ی عاشورا قوی بودیم که در رسانه‌ی رمضان ضعیف. جامعه‌ای که بیش از ۸۰درصد مردم آن دین‌دار و اهل روزه هستند از گفتن روزه‌داری خود خجالت می‌کشند! این است قدرت روایت دشمن که با فریاد آزادی و عیسی به‌‌دین خود و موسی به‌دین خود فضای شهر دینی را برای حزب‌اللهی‌ها تنگ می‌کند.

وقتی می‌بینیم که مقام معظم رهبری سخن از افطاری ساده و عمومی می‌گویند بدین معناست که روزه‌داری را به‌یک روایت جذاب و زیبای دینی تبدیل کرده و با رسانه‌ی قوی در راستای جهاد تبیین تبلیغش کرده و به‌جامعه تزریق بکنید که یقینا شخص روزه‌خوار نیز افطاری رایگان را دوست می‌دارد.

و همچنین ما همانقدر در رسانه‌ی رمضان ضعیف بوده‌ایم که در رسانه‌ی حجاب! متأسفانه هنوز بعد از گذشت ۴۳سال از انقلاب اسلامی اگر شخصی از ما کتابی درباب مسئله‌ی حجاب بخواهد، ما "مسئله حجاب" شهید مطهری ره را معرفی خواهیم کرد! آیا این برای حوزه‌های علمیه و دانشگاهیان عیب تلقی نمی‌شود که هنوز نتوانسته‌اند مصرف‌گرایی را کنار گذاشته و در مسئله‌ی حجاب به‌تولید تفکر جدید متناسب با عصر حاضر برسند؟!

متأسفانه از چگونگی نجاست آب چاه و فروش روغن متنجس در حوزه بحث می‌شود اما جای مسئله‌ی حجاب همیشه خالی بوده است. البته نه اینکه محتوایی شکل نگرفته است نه، مقالات و آثاری چاپ شده‌اند اما در روند روایت‌سازی صواب توسط رسانه در جامعه بسیار ضعیف بوده‌اند. متأسفانه هنوز وقتی می‌خواهیم برای دختر جوانی استدلال درباب حجاب بیاوریم سریعا تن او را به‌یک شکلات خوشمزه تشبیه می‌کنیم که رهگذر شکلاتی خواهد خورد که جلدش از تنش کنده شده باشد!

رسانه‌های غربی با دگرگونی روایت‌ها اولویت و ضرورت حجاب را تنزل داده و با تبلیغ این‌که خدا انسان را با ۲-۳ تار مو به جهنم حواله نمی‌دهد جامعه‌ی دینی را به‌یک سهل‌انگاری دچار کرده است و در مقابل ما نیز هنوز درگیر مثالها و تشبیه‌های شکلاتی و میوه‌ای مانده‌ایم.

وقتی مسئله به‌یک روایت تبدیل نشود و این روایت‌ها در کرسی‌های مناظره و گفت‌وگو به چالش کشیده نشوند، یقینا ما شاهد دعواهای دیگری بر سر مسئله‌ی حجاب خواهیم بود. وقتی حدود و ثغور این مسئله مشخص نشده است، با کدام معیار گشت‌ارشاد یکی را می‌گیرد و از کنار دیگری رد می‌شود؟ معیار چیست؟ میزان کدام است؟ مراکز دینی، حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و ارگانها چگونه این چالش را حل‌وفصل خواهند کرد؟

اگر نگرانی ما از حجاب است، پس چرا به اتاق‌های عملی که زایمان طبیعی زنان در کنار رفت‌ و آمد آقایان نامحرم انجام می‌شود اعتراض نمی‌کنیم؟ آیا حجاب آنجا و جامعه متفاوت است؟

در جامعه‌ای که دهه هشتادی‌هایش الگو و آمال خود را در کنسرت تتلو و پست‌های فلان بلاگر و فلان قمارباز می‌بیند، آیا ساده‌لوحی نیست که با تشبیه شکلات علاقه‌مند به‌حجاب بشوند؟

ما باخته‌ایم. ما نه در محتوا بلکه در روایت و رسانه‌ی حجاب باخته‌ایم‌. ما در این ۴۳سال نتوانسته‌ایم مسائل را با زبان روز و تبیین مدرن به‌ مخاطب جوان تبیین بکنیم. همانطور که دشمن با فعالیت گسترده امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه هزینه‌ساز کرد، با همان فعالیت اولویت و ضرورت حجاب را نیز دگرگون کرد. تفکر اعتباری و مادی غرب که هیچ اصالتی به انسان و خانواده نیز قائل نیست با این چالش قلب خانواده‌ی ایرانی را هدف گرفته است.

ناگفته نماند که ما از بیگانگان کم می‌نالیم که با مد هرچه کرد این صداوسیما و رسانه‌ی ملی کرد! کدام جوان ایرانی با دیدن سریال‌های تلویزیون و نمایش‌خانگی به مفاهیم دینی علاقه‌مند می‌شود؟ با مشاهده‌ی کدام‌یک غیرت دینی و ملی جوان شکوفا می‌شود؟ این قصه که سر دراز نیز دارد تنها بدین مسئله ختم نمی‌شود که دود این آتش ابتدا چشم نظام فشل آموزشی و سیستم آموزش و پرورش را کور کرده است که چرا اینگونه نسبت به‌تربیت نسل جوان کوتاهی کرده‌اند.

ما در گزاره‌های دینی، علی‌الخصوص حجاب، نیاز به‌یک انقلاب فکری جدید داریم چراکه بازی را ۱۰ بر صفر به رسانه‌ها و دگرگونی روایت‌ها باخته‌ایم. اگر هرچه سریع‌تر کاری نکنیم به جایی خواهیم رسید که بی‌حجابی به یک امر عرفی در جامعه‌ی دینی تبدیل بشود.

باشد که حوزه‌‌های ما، دانشگاه‌های ما و نهادهای ما از خواب خوش برخیزند.

جزئیات بیشتر