هر چند سخن رهبری واضح و مبیّن است ولی توجه بیشتر به چند نکته در سخنان ایشان خالی از لطف نیست.
حمله به شاهچراغ تلنگری بود برای هر آنکه تا دیروز چشمهایش را بسته بود و گوشهایش را گرفته بود، تا اکنون ببیند و بشنود که به بهانهی حجاب یا هر چیز دیگر، همداستان شدن با افرادی که به پشتوانهی دشمنان دیرینهی ایران و اسلام حرکت میکنند، چه تبعاتی به همراه دارد.
اما دیگر خود را به بیراهه و نافهمی زدن راه به جایی نمیبرد. آنکس که واقعا دلسوز ایران و ایرانی باشد با دست خودش هموطنانش را به منجلابی که دشمنان برایشان تدارک دیدهاند نمیکشاند، مگر اینکه یا خائن به هموطنانش باشد و یا غافل و جاهل.
اگر خائن باشد که وظیفهی قوای سهگانه است که با بررسی و اقدام قاطع دست خیانتکارشان را کوتاه کنند و اگر غافل یا جاهل هستند وظیفهی تکتک افراد ناظر به صحنه و آگاه و نهادهای تبلیغی و فرهنگیست که تلاش کنند ایشان را از خواب غفلت بیدار کنند تا صف خود را از افراد خائن و معاندین جدا کنند.
قطعا در این صورت عاقبت امر ختم به خیر خواهد شد، چرا که ید الله مع الجماعه و این همان ید واحده است.
پوشش و حجاب یکی از مهمترین رسانههای ارتباطی از سوی افراد است. حتی اگر امروزه سعی بشود تا این موضوع نادیده گرفته شود، نمیتوان منکر این مساله شد که پوشش ناشی از اهداف استفادهکننده برای انتقال مفهوم است. همانطور که تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و موقعیتهای خاص شغلی تغییر میکند. پس باید قبول کنیم که پوشش میتواند در موقعیت های گوناگون تغییر کند و کاربرد و تعریف خاصی داشته باشد. باید ناگزیر بپذیریم که همین پوشش و یا به نوعی همین لباس میتواند کارکردهای دیگری نیز داشته باشد و مفاهیم دیگری به ذهن منتقل کند. یکی از دلایل تعیین حدود پوشش ایجاد یک مرز برای استفادهکننده است تا خود را جزو افراد پایبند به قوانین و ارزشهای مشخص نشان دهند.
یکی از موضوعاتی که در این چند سال اخیر مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و در میان بخشی از مردم و افکار عمومی بسیار شنیده میشود، مسئله زنان و حقوق آنان است که نماد دفاع از این مسئله در رسانهها ضد ایرانی "مسیح علینژاد" معرفی شده است.
"علینژاد" امروز به لطف امپروطوری رسانهای و دلارهای نفتی تبدیل به یک ابرقهرمان شده است که ظاهری دارد و باطنی؛ ظاهری که به دنبال احیا و ایفای حقوق زنان است و باطن و پنهانی که تمامیت آزادگی زنان سرزمین را هدف قرار داده است.
سرویسها امنیتی - اطلاعاتی آمریکا خوب میدانند که سرمایهگذاری روی "مسیح علینژاد"، خبرنگار دست چندم ایرانی، وادار کردن دستگاه وزارت خارجه آمریکا و مایک پمپئو یا سایر مقامات قضایی آمریکا برای گرفتن عکس با این شخص و حمایتهای بی وقفه، چقدر ثمرات مثبتی برای جنایات ضدبشری آمریکا علیه ایران خواهد داشت. آنها به خوبی درک کردهاند که تصویر وزیر امور خارجه امریکا در کنار علینژاد صرفا یک عکس ساده نیست بلکه اهرم فشاری است در تحریم علیه حاکمیت ایران و نشان دادن چهرهای خوش خط خال در کنار مردم ایران در دفاع از حقوق زنان، کودکان کار، رفع تبعیض و.. در کل در کنار مردم ایران قرار گرفتند تاثیر رسانهای خوبی برایشان خواهد داشت.
"علینژاد" با فعالیت در رسانههای عربی - عبری - غربی از شبکههای مجازی گرفته تا برنامههای تلویزیونی «صدای آمریکا» و «اینترنشنال» سعی دارد خود را مدافع حقوق زنان و محرومان معرفی کند و هرگونه صدایی را تبدیل به اعتراض و ناهنجاری کند. اما آنچه او در این هیاهوهای رسانهای دنبال میکند، سانسور و نادیده گرفتن نقش زنان پیشرو و موفق است. هدف وی سانسور موفیقت زنان کشور ایران است که در تمام عرصهها از تحصیل گرفته تا عرصههای بین المللی و ورزشی خوش درخشیدند، دیده شدند، به جهان مخابره کردند که ما نه تنها آزادیم بلکه آزادگانی هستیم که به راحتی میتوانیم سختترین عرصهها را فتح کنیم.
او تلاش میکند با کمک ساخت چند کلیپ توسط شبکه «من و تو» و «اینترنشال»، به عمده مخاطبانش که پای صحبتهای او مینشیند و از زوایه نگاه او به تاریخ ایران و هویت ایرانی، مینگرند، القاء کند که زن ایرانی در تاریکخانه سنت و تعصب اسیر بوده و او چُنان ناجی سوار بر اسب سفیدی از راه خواهد رسید و یک تنه به جنگ تمام این تبعیضها و خشونتها خواهد رفت.
چیزی که "علینژاد" باید بداند این است که زن ایرانی دارای هویت است، دارای شناسنانه است؛ زن ایرانی امروز به راحتی و میتواند در جامعه حضور داشته باشد. زن ایرانی نیازی به فعالیتهای مبتذل، مضحک و ضدمردمی امثال آزادی یواشکی و چهارشنبههای سفید او ندارد.
زن امروز ایرانی توان دفاع از حقوق خود را دارد و میتواند در تمامی عرصهها خوش بدرخشد و این نتیجه کار ژورنالیستی و مبتذل و مضحک مسیح و امثالهم نیست بلکه محصول آگاهی و آزادگی است که به برکت انقلاب اسلامی نصیب زنان سرزمین شده است.
شیرین ابوعاقله به تنهایی تمام مولفه های حقوق بشری را همزمان داشت: «زن» ِ «خبرنگار» ِ «مسیحی»!
شیرین هم «خبرنگار» بود و خبرنگاران در قوانین پرطمطراق حقوق بشری، مصونیت جانی دارند؛ و هم یک «زن» بود که زنان نیز طبق همانگونه قوانین، در جنگها مصونیت دارند؛ و هم یک «مسیحی» بود که نمی توان مبتنی بر هالیودیسم حاکم بر رسانههای بین المللی، برچسب مسلمان تروریست یا حامیِ تروریسم بر او زد.
اما چرا هواداران حقوق زنان و فمینیستهای بین المللی که جهان را برای امثال سحرخدایاریها و دختراهوازیها به لرزه در می آورند، در برابر ریخته شدن خون یک «زنِ خبرنگار» با گلوله مستقیم نظامیان صهیونیست بیاعتنا میشوند؟
آیا جز این است که مفاهیم قشنگی چون «حقوق زنان»، «حقوق خبرنگاران»، «حقوق بشر»، «آزادی بیان» و هزاران مفهوم دیگر، صرفا مفاهیمی صورتی برای کمرنگتر کردنِ خشونت سازمان یافتهی غرباند؟ و زمانی که پای مخالفت ایدئولوژیک با ناموسِ نظام سرمایه داری یعنی «ظلم سیستمی علیه مردم مستضعف جهان» به میان می آید، دیگر تمام این مفاهیم و حقوق نایده انگاشته شده و براحتی زیر پا گذاشته میشوند، تا حدی که به پیکر بیجان یک زن خبرنگار هم رحم نمی کنند.
و ابوعاقله پایانی شیرین داشت که مسیح فرمود: «خوشا به حال اصلاح كنندگان بين مردم، كه آنان همان مقرّبان روز قيامت اند »
شیرین، سی سال از ستم اسرائیل بر زنان و کودکان فلسطینی برای جهان گفت.