یادداشت های اختصاصی

خاطره عاشوری

11 ماه قبل

زینب کبری نمود یک زن واقعی

زمانی که از زن غربی و زن شرقی صحبت میکنیم در نهایت به نقطه‌ی اشتراکی در آنها می‌رسیم و آن عدم استقلال زن و نهایتا ابژه گشتن اوست. اما سوال بزرگی که برای انسان خصوصا زنان که در پی یافتن هویت اصیل زنانه‌شان هستند پیش می‌آید این است؛ زن واقعی و اصیل کیست؟! چه شاخص هایی دارد؟! آیا زن و یا زنانی به این مقام رسیده‌اند؟!

حقیقت این است که پاسخ تمام این سوالات در یک زن خلاصه می گردد و آن زینب کبری(س) است. او همان زنی است که در بحران‌های مختلف که حد اعلای آن‌ها حوادث ذی‌الحجه تا ۲۰ صفر ۶۱ هجری بود، مستقل از هیاهوهای تبلیغاتی و کثرت و قلت گروهای حاکم، به پیروی از ولایت و دفاع از آن پرداخت. این عمل مستقلانه و عاقلانه برای او که سرشار از عواطف است هزینه‌های گزافی چون فدا نمودن عزیزانش، تنهایی و غربت در جمع حرامیان، سرپرستی کاروان اسرا، سرزنش شدن، مورد اهانت واقع شدن پس از عمری زندگی باعزت به همراه داشت اما صبر او همگام با عمل عاقلانه، مومنانه و مستقلانه او در راستای ولایت حق به گونه‌ای در پهنه‌ی تاریخ اثر گذاشت که روایت مسلم و باقی‌مانده از اصل حادثه کربلا روایت زینب کبری(س) شد علیرغم تنهایی او و قلت همراهانش در مقابل دشمنی کثیر با قوای رسانه‌ای و مادی فراوان.

زینب کبری(س) نشان‌دهنده‌ی عظمت و ظرفیت اثرگذار زنانه است، ظرفیتی که اگر زن به شناخت آن برسد تاریخ در برابر عظمتش تعظیم می نماید.

جزئیات بیشتر

خاطره عاشوری

11 ماه قبل

زن، زندگی، آزادی؛ خشونت پنهان علیه زن ایرانی

مانیفست جریانی که اوپوزیسیون آن را بزرگترین انقلاب زنانه قرن می خواند، فمینیست های رادیکال خودشان را وام دار آن می‌خواندند و شعار " زن، زندگی، آزادی" را سر می دادند، عیان گردیده است. پس از بازی دوم ایران، در حال فحاشی به زنانی هستند که برای پیروزی تیم ملی مقابل ولز خوشحالی کردند!

برای آنان پوشش و عقیده ی این زنان مهم نبود. همانگونه که در دو تصویر بالا میبینید! خبری از استدلال های‌شان در حیطه‌ی استقلال زن در انتخاب پوشش که در راستای مخالفت‌شان با قانون حجاب در این دو ماه عنوان می کردند نه تنها دیگر در پوشش زنان، بلکه حتی در شادی جشن ملی آنان نیست.

امروز، روزی است که عریان تر از قبل میتوانید بی صداقتی و بی اعتقادی آنان که شعار زن، زندگی، آزادی را طراحی و ترویج نمودند ببینید! راستی، جمعه 25 نوامبر، روز جهانی منع خشونت علیه زنان بود و درعین حال ما شاهد اقدامات خشونت آمیز علیه زنان شاد ایرانی که در جشن ملی شان شادی کردند بودیم از پوریا زراعتی سردبیر رسانه ی سعودی ایران اینترنشنال تا سایرین؛ سازمان ملل متحد بگوید آیا خشونت های کلامی و تحقیر زنان ایرانی به دلیل شادی در جشن ملی کشورشان مصداق بارز خشونت علیه زنان نیست؟! اگر بله موضع بگیرد نسبت به کشورهایی که از این رسانه‌ها حمایت‌های مادی و معنوی می کنند و در ترویج خشونت علیه زنان ایرانی به جرم شادی دخیل‌اند!

کنوانسیون منع خشونت علیه زنان در سازمان ملل که داعیه دار ممانعت و پیشگیری از هرگونه خشونتی علیه زنان جهان است، هرگونه آسیب روحی و جسمی به زنان را مورد مذمت‌های سنگین و حقوقی قرار داده است اما سوال اینجاست که چرا بر طبق این کنوانسیون پیگیری حقوقی و مذمت‌های سنگین علیه شبکه های فارسی زبان خارجی و دولت های حمایت‌کننده شان نمی‌کند تا زن ایرانی از خشونت‌های کلامی و آسیب‌های روانی، تهدیدهای جانی و تحقیرهای این مردسالاری نظام‌مند جهانی در امان باشد و بتواند از برد تیم ملی فوتبال کشورش لذت ببرد و شادمانی کند؟!

گویی شعار زن، زندگی، آزادی این روزها محلی برای خشونت‌های آشکار علیه زنان ایرانی به صورت جهانی شده است! شعاری که مدعی آزادی خواهی زنان ایرانی بود اما حال به بهانه‌های متعدد درصدد محدود نمودن زن ایرانی است با ابزار خشونت و به کام مردسالاری دنیای بین الملل. این خشونت آشکار مبارک تمام زنانی که خود را سالیان طولانی مدافع حقوق زنان خواندند و حال در سکوتی مرگبار به تماشای نقض حقوق زن ایرانی نشسته‌اند!

جزئیات بیشتر

الهه سادات شفیعی

11 ماه قبل

به نام زن...

بر کسی پوشیده نیست که قرار بوده و هست، که زنان تحت شعار زن زندگی آزادی نقشی کلیدی ایفا کنند، ولی جایگاه زنان در این عرصه کجاست؟ چه چیزی قامت زنان را برازنده‌ی این ردا کرده است؟!

اساسا قامت زنان بستر مناسبی برای هرگونه تاخت و تاز است. برای رسوایی رجال سیاسی یا برانگیختن غیرت مردان یا احساساتی کردن جوانان و نوجوانان یا خواهرانه‌هایی که از عواطفی پاک سرچشمه می‌گیرد و با نمودهایی چون اشک و آه بروز می‌کنند تا احساس ترحم را غلیان دهد، در تمام این‌ها زنان هستند که قربانی می‌شوند!

ابژگی زنان در قالب‌هایی که گفته شد و فراتر از این در شعار #زن_زندگی_آزادی موج می‌زند.

زنان را جلو می‌فرستند با این توهم که لیدر هستند، غافل از اینکه در جنگ خیابانی هر چه از زنان و کودکان بیشتری کشته شود آتش احساسات شعله‌ورتر می‌شود!

زنان را در حال کتک خوردن سوژه‌ی دوربین خود می‌کنند و دعوت به شرف و ناموس، گویی فراموش کرده‌اند که قرار بود این زنان ناموس کسی نباشند و غیرتی در حمایت از ایشان به جوش نیاید!

زنان را به اسم آزادی تشویق به لخت شدن می‌کنند تا دسترسی خود را به حریم ایشان رایگان کنند!

زنان را داغدار فرزندانشان می‌کنند تا از شیون و قلب چاک چاکشان قند در دل آب کنند و اشک تمساح بریزند و انکار کنند که همین‌ها بودند و هستند که مادری را بی‌ارزش نشان می‌دادند و مادرانگی را مانع شکوفایی زن!

زنان را در مقابل هم قرار می‌دهند تا خواهرانگی‌ها و آرامش زیستن در کنار یکدیگر را به نفرتی تبدیل کنند که می‌تواند در قاموس زنانه انتها نداشته باشد!

این‌ها زنان را برای ساختن و زندگی و آزادی نمی‌خواهند. زنان را محملی برای حرکت سریع‌تر خود به سمت ویرانی و مرگ و اسارت می‌خواهند.

اما چه می‌شود که زنان تن به این ویرانی می‌دهند؟!

به نظر می‌رسد یکی از مهمترین علل آن، گرفتار شدن بخشی از جامعه‌ی زنان ایرانی به تزلزل یا بحران هویت است.

این ارزشمندی‌هاست که هویت را قوام می‌بخشد و شخصیت را شکل می‌دهد. به نظر می‌رسد درصد قابل توجهی از زنان ما بخصوص نسل‌های جوان‌تر دچار بحران هویت شده‌اند!

آن‌جایی که هنجارهای رسمی ارزش‌هایی را به عنوان ارزش‌های متعالی معرفی می‌کند ولی متناسب با آن، از معرفی و تحقق نمونه‌ها و مصادیق واقعی در دنیای امروز غفلت می‌کند، سبب می‌شود این هنجارها در سطح انتزاعی باقی بماند و زنانی که مخاطب این هنجارها هستند در بهترین حالت بخاطر تعصب دینی و باور به ماورا از هنجارهای رسمی تبعیت می‌کنند.

اما همان درصد قابل توجه نسل جوان‌تر که به علل مختلف باورهای دینی برایشان کمتر درونی شده، نمی‌توانند فقط در سطح انتزاع باقی بمانند و به دنبال نمونه‌های محسوس و قابل دسترسی از زنان موفق برای الگوگیری می‌گردند.

از طرفی هنجارهای غیر رسمی با ذائقه‌سازی رسانه‌ای و فرهنگی نمونه‌های متعددی را به عنوان الگویی سهل الوصول برای جوان‌ترها معرفی می‌کنند و همین موقعیت زنان را در معرض تزلزل ارزش‌ها و انتخاب محسوسات به جای معقولات قرار می‌دهد.

البته پدیده‌های انسانی از عوامل مختلفی متاثر می‌شوند و در اینجا سعی شد به یکی از این وجوه نگاه شود.

جزئیات بیشتر

الهه سادات شفیعی

11 ماه قبل

زن، عبدالحمید، رفراندوم!

 تصویر بالا گویای مهمترین پیام مولوی عبدالحمید در خطبه‌های نماز جمعه‌ی ۱۳ آبان ۱۴۰۱ می‌باشد.

مولوی عبدالحمید به برگزاری رفراندوم و با تاکید بر حضور ناظران بین المللی یک پیام واضح را مخابره می‌کند و آن القای بی‌اعتمادی نسبت به ساختارهای نظام است! گویی اعتماد ایشان نسبت به نهادهای بین المللی که این روزها دشمنی خود را با اسلام و جمهوری اسلامی ایران،بیش از پیش نمایان کرده‌اند، بیشتر است!

اما یکی از همین نهادهای بین المللی، کنوانسیون حقوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) است. شاید بپرسید خب چه ربطی دارد؟! ربطش برمی‌گردد به سال‌ها قبل و تصویب قانون سن ازدواج در ایران.

ماده قانون۱۰۴۱ قانون مدنی که جزء معدود قوانینی است که بارها مورد تغییر قرار گرفته، بعد از فراز و نشیب‌های فراوان در آخرین مصوبات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۰، «حداقل سن ازدواج دختران را، ۱۳ سال شمسی تمام و حداقل سن ازدواج پسران را، ۱۵ سال شمسی تمام» اعلام می‌کند. این در حالی است که میانگین سن ازدواج دختران و پسران در ایران به ترتیب۲۳ و ۲۶ سال بوده است و این قانون با مخالفت‌های بسیاری مواجه می‌شود.

بیشتر منتقدین معتقد هستند سن قانونی ازدواج برای دختران و پسران باید به ۱۸ سال افزایش پیدا کند و افراد با سن کمتر از ۱۸ سال کودک تلقی می‌شوند و جواز ازدواج ایشان جواز کودک همسری است.

 اما قصه از اینجا جالب می‌شود که اتفاقا بسیاری از فعالین داخلی و بین‌المللی حقوق زنان که اکثرا فمینیست هستند و البته نهاد بین‌المللی یونیسف، از مخالفان سرسخت این قانون بودند و هزینه‌های بسیاری را در مجامع بین‌المللی بر ایران تحمیل کرده‌اند.

حالا برمی‌گردیم به سیستان و بلوچستان!

یکی از مهمترین دلایلی که جمهوری اسلامی ایران این هزینه‌ها را برخود هموار کرد، در نظر گرفتن سنت و فرهنگ استان‌های مرزی و غالبا با جمعیت قابل توجه اهل تسنن است که معمولا فرزندان و بخصوص دختران خود را در سنین کمتر از ۱۸ سال و حتی کمتر از ۱۳ سال مزدوج می‌کنند، و اگر قرار باشد سن ازدواج قانونی ۱۸ سالگی باشد این افراد باید چندین سال بدون ثبت رسمی ازدواج، زندگی زناشویی داشته باشند که مفاسد اجتماعی و حقوقی بسیاری بر آن وارد می‌شود زیرا قانون از آن عقد نکاح هیچ حمایتی نمی‌‌کند!

در راس این استان‌ها، استان سیستان و بلوچستان با بیشترین آمار ازدواج دختران در سنین زیر ۱۸ سال و حتی زیر ۱۵ و ۱۳ سال قرار دارد و جمهوری اسلامی تمام تلاش خود را در این زمینه انجام داده است تا کمترین آسیب به دختران این مناطق وارد شود ولو وجهه‌ی بین‌المللی کشور تخریب شود!

اما مولوی عبدالحمید این‌ها و بسیاری دیگر را نادیده می‌گیرد و در بخشی از خطبه‌‌های نماز جمعه در ۱۳ آبان ۱۴۰۱ چنین می‌گوید:

« زنان در کشور مورد تبعیض قرار گرفته‌اند. من این‌ها را می‌گویم تا همه بدانند که مشکل کجاست. تبعیض در اسلام و قانون اساسی کشور، جایی ندارد... این زنان شایستگی و لیاقت دارند و باید به‌کار گرفته شوند. به‌کارگیری زنان و اقوام و مذاهب و اهل تسنن در هیئت دولت، این برد بین المللی دارد و این شما را خوشنام می‌کند و به نفع حاکمیت و نظام است».

از طرفی ایشان در حمایت و دلسوزی برای افرادی که امروز از فاز اعتراض رسما به اغتشاش و ترور و جنایات متعدد ورود کرده‌اند بیان می‌کنند:

« این زنان که داد می‌زنند و فریاد می‌کشند این همه نتیجه‌ی تبعیض و نابرابری نسبت به زنان است. زنان بی‌مهری دیده‌اند. چرا زنان روسری‌هایشان را می‌سوزانند؛ درحالی‌که پوشیدن روسری یک فرهنگ ایرانی و اسلامی است؟ چه کسی این زنان را به خشم درآورده است؟ این پرسش‌ها را باید از خودمان بپرسیم».

ولی قبل از این ما از شما یک سوال داریم:

چرا به زنان اجازه‌ی ورود به مسجد مکی و شرکت در نماز جماعت و جمعه، که در آن این سخنان را ایراد فرمودید نمی‌دهید؟!!!

جزئیات بیشتر

الهه سادات شفیعی

11 ماه قبل

از بازیگری تا نمایندگی

«جمهوری اسلامی ایران فقط دشمن مردم ایران نیست، و این حکومتِ گروگان‌گیر معترضان را با گلوله جنگی به قتل می‌رساند. شمار کشته‌شدگان اعتراضات ضد حکومتی در ایران بیش از آمار اعلام شده است، و جمهوری اسلامی به وسیله‌ی روش‌های متفاوت، از جمله با ضربات باتوم و شلیک به سر معترض‌ها آن‌ها را کشته است.

جمهوری اسلامی ایران یک حکومت توتالیتر است و این نظام شهروندان خود را شکنجه می‌کند. انتخاب در کشور ایران نمایش است و جمهوری اسلامی ایران اصلاح‌پذیر نیست.

علی‌رغم سرکوب‌های وحشیانه و قطع اینترنت، معترضان در آنچه که به اولین انقلاب تحت رهبری زنان در زمان ما تبدیل شده است، عقب نشینی نکرده‌اند.

این اعتراضات به چیزی فراتر از اعتراض به حجاب اجباری تبدیل شده که خود نمادی از ستم سازمان‌یافته علیه زنان ایران بوده است.

گذار به دموکراسی در ایران می‌تواند عاملی کلیدی به صلح در خاورمیانه باشد. وقت آن است که از کمک به جمهوری اسلامی خودداری کنیم.»

(منبع: سایت فارسی زبان ایندیپندنت)

چهارشنبه ۱۱ آبان ماه نشست غیررسمی شورای امنیت موسوم به «آریا فرمولا» در نیویورک برگزار شد. نشستی که در آن چند نفر هم دعوت شده بودند و به ایراد سخنرانی پرداختند.

«نازنین بنیادی» بازیگر ایرانی - بریتانیایی مدافع حقوق بشر و شیرین عبادی(حقوقدان) از جمله کسانی بودند که از سوی آمریکا به این نشست دعوت شدند. 

نازنین بنیادی در اول خرداد ۱۳۵۹ در تهران متولد شد و در بیست روزگی به همراه خانواده‌اش که پناهندگی سیاسی گرفته بودند، عازم انگلستان می‌شود. او تا ۱۹ سالگی در انگلستان زندگی می‌کند و بعد از آن برای ادامه‌ی تحصیل به آمریکا می‌رود و در ۲۶ سالگی بعد از اتام تحصیلات در رشته‌ی "زیست شناسی" وارد حرفه‌ی بازیگری می‌شود.

در این بین آشنایی او با تام کروز از طریق کلیسای ساینتولوژی(مانند آموزه‌های کابالا افکار خاصی را وارد دین مسیحیت کرده‌اند و برخی آن را مذهب جدیدی در مسیحیت می‌دانند) که مادرش از فعالین آن بود سبب ورود بیش از پیش او به سینمای آمریکا و هالیوود می‌شود.

در سال‌های اخیر نیز اقداماتی در راستای افزایش تحریم‌ها علیه ایران به اسم فعالیت‌های حقوق بشرمدارانه داشته است و امروز علنا با اظهار نظراتش در پی تحریم بیشتر ایران و اخراج ایران از سازمان حقوق بشر و ایجاد فضای خصمانه علیه‌ جمهوری اسلامی به اسم کمک به مردم ایران است!

با نگاهی گذرا به بیوگرافی نازنین بنیادی می‌توان دریافت که او هیچ تجربه‌ی زیسته‌ای از زندگی در ایران ندارد و صرف اینکه در ایران به دنیا آمده و می‌تواند فارسی صحبت کند به خودش حق می‌دهد در مورد شرایط و وضعیت مردم ایران اظهار نظر کند!

او نیز مانند مسیح علینژاد، مهدیه گلرو، مجریان منو تو، و بی‌بی سی فارسی و... دریافته است که آمریکا بودجه‌ی هنگفتی برای تخریب ایران توسط فارسی زبانان درنظر گرفته است و نمی‌خواهد از سفره‌ای که پهن شده بی‌بهره بماند، حتی اگر تا دیروز نهایت هنرش رقاصه‌گری برای خوانندگان مبتذلی همچون افشین بوده باشد!

اگر حمایت از حقوق بشر، تحریک به تحریم دارو و کشته شدن کودکان ای‌بی و سرطانی‌ست، مرگ بر این حقوق بی‌بشر!

با شعار زن زندگی آزادی به جنگ افروزی و تحمیل فشار بر مردم ایران دامن می‌زنند و آن را احیای حقوق بشر می‌خوانند!

این‌ها در حالی است که بازیگران هالیوود با پروتکول‌های بسیار سخت‌گیرانه حق ندارند وارد مباحث سیاسی آمریکا شوند و در صورت اظهار نظرسیاسی علیه سیاست‌های آمریکا با مجازات و جریمه‌های سنگین مواجه می‌شوند!

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

11 ماه قبل

زن که بود، که هست و قرار است چه کسی باشد؟!

زن در تفکر شرقی زنی بوده گوشه‌نشین که مامن او پستوی خانه بوده و با کنش اجتماعی بیگانه! زن در تفکر غربی زنی‌است که بیرون از خانه است، در جامعه است و هویتش را از کف جامعه می‌گیرد ولی با خانه بیگانه شده!

اما اکنون، تفکر #نه_شرقی_نه_غربی، زنی را به جهان معرفی کرده که نه تنها در جامعه حضور دارد بلکه در متن و مرکز قرار دارد و از طرفی خانه را از محور اولویت‌هایش خارج نکرده.

هم عفیف و پاک است هم در جامعه است و هم هویتش اصالت دارد و برساخته‌ی مدرنیت نشده.

ریشه دشمنی‌ها با ایران اسلامی همین است که زنی را به جهان معرفی کرده که نه مثل زن شرقی در حاشیه و پستو عزلت است و نه مثل زن غربی تنها به مثابه نیروی کار در اختیار جامعه است.

بلکه زنی است که هم #کنشگر است و هم برای رسیدن به جایگاه کنشگری نیازی به نمایش بدن و جاذبه‌های جنسی‌اش نمی‌بیند.

زن در این تفکر کالایی برای نظام سرمایه‌داری نیست.

اوست که هویت می‌بخشد؛ هم به خانه و هم به جامعه.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

11 ماه قبل

ید واحده

هر چند سخن رهبری واضح و مبیّن است ولی توجه بیشتر به چند نکته در سخنان ایشان خالی از لطف نیست.

حمله به شاهچراغ تلنگری بود برای هر آنکه تا دیروز چشم‌هایش را بسته بود و گوش‌هایش را گرفته بود، تا اکنون ببیند و بشنود که به بهانه‌ی حجاب یا هر چیز دیگر، هم‌داستان شدن با افرادی که به پشتوانه‌ی دشمنان دیرینه‌ی ایران و اسلام حرکت می‌کنند، چه تبعاتی به همراه دارد.

اما دیگر خود را به بیراهه و نافهمی زدن راه به جایی نمی‌برد. آن‌کس که واقعا دلسوز ایران و ایرانی باشد با دست خودش هموطنانش را به منجلابی که دشمنان برایشان تدارک دیده‌اند نمی‌کشاند، مگر اینکه یا خائن به هم‌وطنانش باشد و یا غافل و جاهل.

اگر خائن باشد که وظیفه‌ی قوای سه‌گانه است که با بررسی و اقدام قاطع دست خیانتکارشان را کوتاه کنند و اگر غافل یا جاهل هستند وظیفه‌ی تک‌تک افراد ناظر به صحنه و آگاه و نهادهای تبلیغی و فرهنگی‌ست که تلاش کنند ایشان را از خواب غفلت بیدار کنند تا صف خود را از افراد خائن و معاندین جدا کنند.

قطعا در این صورت عاقبت امر ختم به خیر خواهد شد، چرا که ید الله مع الجماعه و این همان ید واحده است.

جزئیات بیشتر

تیم تحریریه

11 ماه قبل

مقدمه حجاب

پوشش و حجاب یکی از مهمترین رسانه‌های ارتباطی از سوی افراد است. حتی اگر امروزه سعی بشود تا این موضوع نادیده گرفته شود، نمی‌توان منکر این مساله شد که پوشش ناشی از اهداف استفاده‌کننده برای انتقال مفهوم است. همان‌طور که تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و موقعیت‌های خاص شغلی تغییر میکند. پس باید قبول کنیم که پوشش می‌تواند در موقعیت های گوناگون تغییر کند و کاربرد و تعریف خاصی داشته باشد. باید ناگزیر بپذیریم که همین پوشش و یا به نوعی همین لباس می‌تواند کارکردهای دیگری نیز داشته باشد و مفاهیم دیگری به ذهن منتقل کند. یکی از دلایل تعیین حدود پوشش ایجاد یک مرز برای استفاده‌کننده است تا خود را جزو افراد پایبند به قوانین و ارزشهای مشخص نشان دهند.

جزئیات بیشتر

دانیال بصیر

11 ماه قبل

مسیح علینژاد؛ سانسورچی!

یکی از موضوعاتی که در این چند سال اخیر مورد بحث و مناقشه قرار گرفته و در میان بخشی از مردم و افکار عمومی بسیار شنیده می‌شود، مسئله زنان و حقوق آنان است که نماد دفاع از این مسئله در رسانه‌ها ضد ایرانی "مسیح علینژاد" معرفی شده است.

"علینژاد" امروز به لطف امپروطوری رسانه‌ای و دلارهای نفتی تبدیل به یک ابرقهرمان شده است که ظاهری دارد و باطنی؛ ظاهری که به دنبال احیا و ایفای حقوق زنان است و باطن و پنهانی که تمامیت آزادگی زنان سرزمین را هدف قرار داده است.

سرویس‌ها امنیتی - اطلاعاتی آمریکا خوب می‌دانند که سرمایه‌گذاری روی "مسیح علینژاد"، خبرنگار دست چندم ایرانی، وادار کردن دستگاه وزارت خارجه آمریکا و مایک پمپئو یا سایر مقامات قضایی آمریکا برای گرفتن عکس با این شخص و حمایت‌های بی وقفه، چقدر ثمرات مثبتی برای جنایات ضدبشری آمریکا علیه ایران خواهد داشت. آنها به خوبی درک کرده‌اند که تصویر وزیر امور خارجه امریکا در کنار علینژاد صرفا یک عکس ساده نیست بلکه اهرم فشاری است در تحریم علیه حاکمیت ایران و نشان دادن چهره‌ای خوش خط خال در کنار مردم ایران در دفاع از حقوق زنان، کودکان کار، رفع تبعیض و.. در کل در کنار مردم ایران قرار گرفتند تاثیر رسانه‌ای خوبی برایشان خواهد داشت.

"علینژاد" با فعالیت در رسانه‌های عربی - عبری - غربی از شبکه‌های مجازی گرفته تا برنامه‌های تلویزیونی «صدای آمریکا» و «اینترنشنال» سعی دارد خود را مدافع حقوق زنان و محرومان معرفی کند و هرگونه صدایی را تبدیل به اعتراض و ناهنجاری کند. اما آنچه او در این هیاهوهای رسانه‌ای دنبال می‌کند، سانسور و نادیده گرفتن نقش زنان پیشرو و موفق است. هدف وی سانسور موفیقت زنان کشور ایران است که در تمام عرصه‌ها از تحصیل گرفته تا عرصه‌های بین المللی و ورزشی خوش درخشیدند، دیده شدند، به جهان مخابره کردند که ما نه تنها آزادیم بلکه آزادگانی هستیم که به راحتی میتوانیم سختترین عرصه‌ها را فتح کنیم.

او تلاش می‌کند با کمک ساخت چند کلیپ توسط شبکه «من و تو» و «اینترنشال»، به عمده مخاطبانش که پای صحبت‌های او می‌نشیند و از زوایه نگاه او به تاریخ ایران و هویت ایرانی، می‌نگرند، القاء کند که زن ایرانی در تاریکخانه سنت و تعصب اسیر بوده و او چُنان ناجی سوار بر اسب سفیدی از راه خواهد رسید و یک تنه به جنگ تمام این تبعیض‌ها و خشونت‌ها خواهد رفت.

چیزی که "علینژاد" باید بداند این است که زن ایرانی دارای هویت است، دارای شناسنانه است؛ زن ایرانی امروز به راحتی و می‌تواند در جامعه حضور داشته باشد. زن ایرانی نیازی به فعالیت‌های مبتذل، مضحک و ضدمردمی امثال آزادی یواشکی و چهارشنبه‌های سفید او ندارد.

زن امروز ایرانی توان دفاع از حقوق خود را دارد و می‌تواند در تمامی عرصه‌ها خوش بدرخشد و این نتیجه کار ژورنالیستی و مبتذل و مضحک مسیح و امثالهم نیست بلکه محصول آگاهی و آزادگی است که به برکت انقلاب اسلامی نصیب زنان سرزمین شده است.

جزئیات بیشتر

دکتر حفیظه مهدیان

1 سال قبل

سکوت مدعیان حقوق زن در برابر کشته شدن زن خبرنگار مسیحی

شیرین ابوعاقله به تنهایی تمام مولفه های حقوق بشری را همزمان داشت: «زن» ِ «خبرنگار» ِ «مسیحی»!

شیرین هم «خبرنگار» بود و خبرنگاران در قوانین پرطمطراق حقوق بشری، مصونیت جانی دارند؛ و هم یک «زن» بود که زنان نیز طبق همانگونه قوانین، در جنگ‌ها مصونیت دارند؛ و هم یک «مسیحی» بود که نمی توان مبتنی بر هالیودیسم حاکم بر رسانه‌های بین المللی، برچسب مسلمان تروریست یا حامیِ تروریسم بر او زد.

اما چرا هواداران حقوق زنان و فمینیست‌های بین المللی که جهان را برای امثال سحرخدایاری‌ها و دختراهوازی‌ها به لرزه در می آورند، در برابر ریخته شدن خون یک «زنِ خبرنگار» با گلوله مستقیم نظامیان صهیونیست بی‌اعتنا می‌شوند؟

آیا جز این است که مفاهیم قشنگی چون «حقوق زنان»، «حقوق خبرنگاران»، «حقوق بشر»، «آزادی بیان» و هزاران مفهوم دیگر، صرفا مفاهیمی صورتی برای کمرنگ‌تر کردنِ خشونت سازمان یافته‌ی غرب‌اند؟ و زمانی که پای مخالفت ایدئولوژیک با ناموسِ نظام سرمایه داری یعنی «ظلم سیستمی علیه مردم مستضعف جهان» به میان می آید، دیگر تمام این مفاهیم و حقوق نایده انگاشته شده و براحتی زیر پا گذاشته می‌شوند، تا حدی که به پیکر بی‌جان یک زن خبرنگار هم رحم نمی کنند.

و ابوعاقله پایانی شیرین داشت که مسیح فرمود: «خوشا به حال اصلاح كنندگان بين مردم، كه آنان همان مقرّبان روز قيامت اند »

شیرین، سی سال از ستم اسرائیل بر زنان و کودکان فلسطینی برای جهان گفت.

جزئیات بیشتر