باتوجه به حلول ماه مبارک رمضان و افزایش ترددهای فلسطینیان به مسجدالاقصی، فیلمی در شبکههای اجتماعی به طور گسترده منتشر شده است که زنان فلسطینی روزهدار در مقابل دیدگان فرزندان خود مورد یورش نظامیان رژیم اشغالگر قدس قرار گرفته اند.
در طی چندین دهه اشغال فلسطین توسط صهیونیستها و آزارهای متعددی که در اشکال مختلف روانی، جسمی، جنسی و سیاسی در نسبت با زنان فلسطینی وارد میشود بیانگر رابطهی نبود حکومت مستقل و ملی در جغرافیای سیاسی مشخص با عدم امنیت شهروندان آن جغرافیا خصوصا زنان متعلق به آن محدوده میباشد.
چنین به نظر میرسد که وجود حکومت مستقل و ملی در جغرافیای سیاسی میتواند متضمن احقاق حقوق شهروندان خصوصا زنان هر کشوری باشد. فقدان این عنصر زیانهای فراوانی برای فرد فرد شهروندان هر کشوری دارد اما در این میان زنان بار سنگینی از هزینههای روانی و جسمی را متحمل میشوند. از دست دادن اعضای خانواده خصوصا مردان خانواده که نقش حمایتگر و محافظ را برای خانواده و زنان ایفا میکنند، علاوه بر ایجاد دغدغههای مادی، آسیبهای روحی ناشی از تعرضات اشغالگران و مخلان امنیت کشور را ایجاد میکند.
از طرف دیگر این برخوردهای وحشیانه و به دور از انسانیت با زنان، از سوی رژیمی صادر میشود که تا چند ماه پیش با قدرت از جنبش زن-زندگی-آزادی حمایت میکرد و دعو خود را احقاق حقوق زنان میدانست!!!
امروز یکشنبه ۲۰ فروردین، کلیات لایحه پیشگیری از آسیبدیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان با ۱۹۰ رای موافق، ۴۵ رای مخالف و ۹ رای ممتنع از مجموع ۲۴۶ نماینده حاضر در مجلس شورای اسلامی به تصویب نمایندگان رسید.
تدوین لایحه «حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت» در معاونت امور زنان و خانواده دولت یازدهم با هدف جلوگیری از خشونت علیه زنان و حمایت قانونی هرچه بیشتر از زنان خشونت دیده آغاز شد و پیگیریها برای تصویب آن در کمیسیون لوایح دولت تا دولت دوازدهم ادامه یافت و نهایتا پس از گذشت قریب به ۱۰ سال از زمان تدوینش، در کمیسیون لوایح دولت تصویب و در اردیبهشت سال ۱۴۰۰ در مجلس اعلام وصول شد؛ البته نمایندگان مجلس یازدهم در این موضوع، صرفا منتظر ارائه لایحه از سوی دولت نماندند و خودشان نیز در این زمینه طرحی را آماده کرده بودند.
پس از اعلام وصول لایحه دولت در این خصوص، کمیسیون اجتماعی مجلس کلیات آن را به تصویب رساند و قریب به یک سال در کمیته تخصصی کمیسیون کار کارشناسی روی این لایحه انجام شد. طبق آخرین تغییرات اعمال شده از سوی نمایندگان ملت، لایحه حفظ کرامت و حمایت از زنان در برابر خشونت نوشته شده توسط دولت با طرح «صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت» تدوین شده توسط مجلس ادغام و نهایتا با اصلاحاتی در عنوان و متن، لایحه «پیشگیری از آسیب دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوءرفتار» به تصویب کمیسیون اجتماعی مجلس رسید.
در نهایت در نشست علنی امروز مجلس، گزارش کمیسیون اجتماعی درباره این لایحه قرائت شد و مخالفان و موافقان این طرح، به بیان نظرات خود پرداختند.
طبق گزارش خبرگزاریهای رویترز و یورونیوز، کِمی بَدناک و آنگِلا رودریگرز مارتینِرز؛ وزرای زنان و برابری دو کشور انگلیس و اسپانیا، در صدد تغییر قانون جنسیت میباشند. بدین ترتیب که افراد بنابر میل خود، بدون گذراندن مراحل خاص و ویژهی پزشکی قادر به تغییر جنسیت و انتخاب جنسیت دلخواهشان باشند و در این راستا افراد موسوم به ترنس مشمول طرحهای ویژهی برابری باشند.
درحالی وزرای زن و برابری دو کشور مذکور از برابری جنسیتی و طرحهای حمایتی +LGBTQI ها در طرحهایشان سخن میگویند و قوانین تصویب میکنند که خبرگزاری های معروفی از تشدید شکافهای جنسیتی خصوصا شکاف جنسیتی در دستمزد و درآمد خبر میدهند!
برای مثال خبرگزاری فرانس۲۴ در خبری طعنهآمیز به قدمت تاریخی شهر کمبریج در حوزههای آموزشی، قدرت و تولید ثروت، این شهر را نابرابرترین شهر انگلستان عنوان میکند، که در آن زنان و کودکان بیشتر از سایر گروههای اجتماعی در معرض فقر هستند و این به دلیل عدم توفیق در یافتن شغل و درآمد کافی است.
چگونه طرحهای جدید برابری جنسیتی به عرصهی تقنین و اجرا وارد میشوند درحالی که طرحهای گذشته ای که در جهت تحقق برابری جنسیتی قانون و اجرایی شدند نتوانستهاند "عدالت جنسیتی" مدنظر سیاستهای غربی را پیاده سازد؟!
سیاستگذاران این کشورها با سندروم سازی جنسیت بیقرار و حمایت ویژه از اشخاص موسوم به ترنس، درصدد گام نهادن به چه ورطهای هستند؟!
مقالهای تحت عنوان "برابری جنسیتی در اسپانیا و پرتغال از ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۲ در اقتصاد و رقابت" در سال ۲۰۲۳ و در نشریهی بین المللی "جهانی شدن، رقابت پذیری و حکومت پذیری (GCG)" منتشر گردید که در آن با بررسی جداول نمرهی میانگین بخشهای آسیای مرکزی، خاورمیانه و شمال آفریقا، آمریکای شمالی، اروپا، آمریکای لاتین، شرق و جنوب آسیا در چهار مولفهی سیاست، اقتصاد، بهداشت، آموزش به بررسی علت افت شاخص اقتصادی در کشورهای اروپایی خاصتا اسپانیا و پرتغال میپردازد."
"خوان ریوا ماتا" در مقالهی خود علت افت مشارکت اقتصادی زنان در این دو کشور را وجود نظریهی "پدرسالاری" عنوان مینماید. طبق نظریهی پدرسالاری وجود وزرای زنان و برابری جنسیت، کسب کرسیهای سیاسی مجلس و دولت توسط زنان، سبب افزایش قدرت سیاسی زنان و افزایش قدرت چانهزنی آنان در ورود به بازارهای اقتصادی و رقابت میگردد. این در حالیست که روند مشارکت اقتصادی زنان در شاخص جهانی اروپا در بازه زمانی ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۲ و روند مشارکت اقتصادی زنان در دو کشور اسپانیا و پرتغال در بازهی زمانی مذکور افت قابل ملاحظهای داشته است.
علیرغم آنکه "خوان ریوا ماتا" به طور آشکار از سقوط اعتبار نظریهی پدرسالاری و سیاستگذاریهایی که ضمن آن در کشورهای اروپایی خصوصا اسپانیا و پرتغال انجام شده است میگوید، از عدم توفیق کشورهای اسپانیا و پرتغال در کاهش شکاف جنسیتی ابراز تاسف مینماید.
اما نوعی وفاداری به نظریه پدرسالار و تلاش مضطرانه برای تحقق برابری جنسیتی در این مقاله به چشم میخورد. با دقت نظر بر واکاوی علت این وفاداری چنین میتوان دریافت که دست کم مسئلهی نویسنده، "زن" و "عدالت جنسیتی" نیست! بلکه افزایش بازدهی اقتصادی کشورهای مذکور است؛ تا جایی که برابری دستمزدها را وسیلهای برای رسیدن به افزایش بازدهی اقتصادی قلمداد مینماید.
به عبارت بهتر زنان و مسئلهی دستمزدشان وسیلهای برای مرتفع شدن مسئلهی رکود اقتصادی است نه "مسئلهای مستقل" در جهت بهبود زندگی ایشان!
به گزارش خبرگزاری phys.com، پس از حادثهی ۱۱ سپتامبر و گسترش موج اسلامهراسی در آمریکا شاخهای جدید از پورنوگرافی ایجاد شد که در آن بازیگران زن پورن با روسری که به عنوان نماد اسلامی و پوشش شرقی به حساب میآید ظاهر میشوند. پژوهشگرانی چون «مارتین بولانژر» و «جولیان پیداک» که از محققین علم ارتباطات هستند به بررسی این شاخه جدید پورنوگرافی پرداختند. از جمله نتایج پژوهش انجام شدهی ایشان، آن بود که زنان در فیلمهای پورن با روسری و حجاب به یک شکل و به طور یکسان بازنمایی میشوند، تا جایی که به بیننده چنین القا میکنند که تفاوتی میان زنان وجود ندارد. پژوهشگران این بازنمایی را ناشی از «تثبیت انگاره شیواره بودن زنان» میدانند.
در فرهنگ اسلامی حجاب زن عامل به رسمیت شناختهشدن شخصیت او در جامعه به عنوان یک انسان محترم است، انسانی که فاعلیت دارد و به ابژگی مدنظر غرب نه میگوید. لذا «حجاب» برای ایدئولوژی غربی با تاریخ مشخصی که در سلطهگری نسبت به زن روا داشته است قابل پذیرش نیست. بر این اساس با ابزار پورن استارها، برای تخریب مفهوم عفاف و عزتمندی زن در «حجاب» میآید.
بگذارید صراحتاً بگوییم که بخش قابل توجهی از عزتمندی زن در جهان، تحت تخریب زنان پورناستار است. این زنان با خودفروشی روح و تن خودشان برای کسب منافع مادی و معنوی مثل توجه، احساس ارزشمندی و دوست داشته شدن، درحال لکهدار نمودن هویت و اصالت انسانی زنان هستند. باید گفت تلقی برخی از زن به عنوان ابزار تلذذ مردان، مادامی ادامه پیدا میکند که زنان همچنان از ایفای نقشهای دون شأن انسانی، خصوصاً همکاری با کمپانیهای پورناستاری اجتناب نکنند و به دور باطل جنسیزدگی جامعه پایان ندهد.
نکتهی دیگر اینکه: تا زمانی که به مفهومسازی اصیل و در تطابق با اسلام، از نمادهای اسلامی همچون «حجاب» در جوامع اسلامی پرداخته نشود، این عناصر توسط جهانبینی مسموم اومانیسم بلعیده میشود! اگر زنان جهان به طور حقیقی طالب این باشند که به عنوان جنس دوم تلقی نشوند باید این حقیقت را درک نمایند که این انگاره از بطن جهانبینی الحادی متولد شده است، لذا باید برای مقابله با آن به جهانبینی الهی متوسل شوند.
«به گزارش آستان قدس حسینی، در ایام میلاد باسعادت امام حسن مجتبی(ع)، جشن تکلیف دختران تازه مکلف شده برگزار گردید. در این جشن ابتکاری تازه اتفاق افتاد و آن، مراسم چادرگذاری بر سر نوگلان تازهمکلف شده توسط نماینده آیت الله سیستانی در کربلا بود.»
برگزاری جشن تکلیف برای دختران تازه مکلف شده، گامی اولیه و ابتدایی در راستای ترسیم جایگاه والا و مهم زن در اسلام ناب محمدی میباشد. حرکتی مفرح و زیبا که آغازی برای آموزش احکام مترقی اسلامی به نوگلان تازه مکلف شده است. ابتکار عتبه مقدسه حسینیه در مراسم جشن تکلیف که چادرگذاری بر سر دختران تازه مکلف توسط نمایندهی آیت الله سیستانی انجام گرفت، میتواند گام تربیتی مهمی در رابطه با شروع آشنایی دختران با مقولهی حجاب باشد.
اگرچه یک گزینهی مطلوب هم آن بود که چادرگذاری توسط پدران دختران انجام بشود؛ همانطور که مادران الگوی زنانگی برای دختران خود هستند، پدران نیز برای آنکه دخترشان در دوران بزرگسالی تبدیل به زنی مستقل، دارای اعتماد به نفس بالا و عزت نفس بالا بشوند نیاز است رابطهی عاطفی پدر_دختری را تقویت کرده و اصطلاحا از آن به عنوان پساندازی قابل توجه در امر تربیت دختر استفاده نمایند.
نکتهی مهم دیگر آنکه از آنجا که بیشتر روانشناسان و مشاوران خانواده تاکید دارند، برای در امان ماندن دختران از دام شیادان نیاز است پدران، دختر خود را لبریز از محبت نمایند؛ لذا حرکت زیبای چادرگذاری اگر بهوسیلهی پدر دختر در مراسم جشن تکلیف رقم بخورد میتواند تبدیل به خاطرهای شیرین برای دختر گردد به طوری که محبت پدری را از صمیم قلب احساس نموده و وجودش آمادهی پذیرش تعالیم دینی گردد. همچنین در این امر از سوی دختران احساس تعهدی نسبت به پدران شکل میگیرد که هر روز با رؤیت پدر یادآوری میشود و به تثبیت آن کمک میکند.
باید به خاطر داشت زمانیکه دختران به این اطمینان برسند که مورد محبت قلبی، افتخار و خیرخواهی پدرشان هستند، مسیر تربیت برای والدین هموارتر میگردد. این اطمینان به واسطهی بروز محبت پدر نسبت به دختر خود میتواند حاصل شود. جشن تکلیف، هدایای مرتبط با آن خصوصا هدیهی حجاب به دختر از جانب پدر میتواند جلوهای از بروز محبت پدر به دختر و اطمینان دختر از دوست داشته شدن توسط پدر خود گردد.
«به گزارش phys.org فیلتر جدید پلتفرم تیکتاک ویژگیهای فیزیکی را به طوری بهبود میبخشد که تشخیص استفاده از فیلتر توسط کاربران دشوار میشود. این گزارش از تأثیر مخرب فیلتر بر عزت نفس کاربران، خصوصاً دختران میگوید. طی بررسیهای انجام شده، استفاده از فیلتر در پسران بهخاطر سرگرمی است درحالی که دختران برای زیباتر جلوه نمودن و در نهایت برای کسب لایک و تحسین استفاده میکنند؛ این به دلیل آن است که دختران برای داشتن آراستگیهای زنانه در بهترین حالت، از الگوهای ترند شده در شبکههای اجتماعی تقلید میکنند. برای مثال؛ لبهای بزرگ و پوستهای عجیب!»
در گزارش ارائه شده در راستای بررسی آسیبهای سوء فیلترهای زیبایی بر دختران، صرفاً به پلتفرم تیکتاک بسنده شده است. درحالی که در پلتفرمهایی چون اینستاگرام و اسنپچت نیز همین آسیبها وجود دارد و در بازهی زمانی بیشتری نسبت به تیک تاک، فیلترهای زیبایی را ارائه نمودهاند. از این رو این پلتفرمها در بازتولید ایدهآلگرایی زیبایی در دختران و تشدید رقابت در زیباجلوهکردن برای کسب لایک و فالور بیشتر که در میان دختران تبدیل به پدیدهای غالب شده است، در این ماجرا سهیم هستند و چه بسا سهم قابل توجهی دارند که متاسفانه گزارش با جهتگیری سیاسی که ایالات متحده آمریکا اینروزها علیه تیک تاک به راه انداخته است سعی در سانسور تمام ابعاد مسئله دارد!
در رقابت به راه افتاده جهت زیباجلوه نمودن، دختران زیادی در کانون توجهات و لایکها قرار نمیگیرند، لذا این شکست به کاهش قابل توجه عزت نفس در دختران میانجامد. از طرفی دخترانی که موفق به کسب بیشترین لایکها و تحسینها شدهاند به سمت و سوی گرداب خودپسندی هدایت میشوند، به طوری که حتی خود را به دلیل کسب توجهات فراوان واجد صلاحیت در راستای تجویز دارو، تجویز سبک زندگی، اظهار نظرهای نادرست و هیجانی در رابطه با کلانمسائل تخصصی جامعه میدانند! که نمود بارز این مسئله در کنشگری بسیاری از اینفلوئنسرها دیده میشود.
اما دخترانی که در جهت کسب توجهات شکست خوردهاند در مواجهه با این شکست یا در ورطهی افسردگی غرق میشوند که این به دلیل خودکم بینی ناشی از تخریب عزت نفسشان است و یا در راستای کسب توجهات، لایکها و تحسینها با انجام اعمال جراحی گوناگون در جهت زیباتر دیده شدن خود گام برمیدارند.
اینکه در عصر ۲۱ام کماکان تکثر زیبایی زنان نادیده انگاشته میشود و زنان به واسطهی تکنولوژی های به روز به ورطهی خودشی انگاری افتادهاند، ممکن است به دلیل سود کلانی باشد که نظام سرمایهداری از مصرف تولیدات خود به جیب میزند! بار اصلی تامین این سود نیز بر دوش زنان است؛ باری که برنگرش، احساس و دارایی زنان سوار شده است.
«دکتر ایکونسو، استاد روانشناسی دانشگاه یانسه کره جنوبی پرده از یک حقیقت تلخ در کره برداشته است: در کره ظاهر افراد در اولویت بالاتری در نسبت با باطن قرار دارد و قیافه از احساسات مهم تر است. کسی که صورتش را جراحی نکند زشت به حساب میآید.»
به راستی زیبایی چیست و زشتی چگونهاست؟! چرا زنان محوریت سنجههای زشتی و زیبایی واقع شده اند؟! سنجهی زیبایی و زشتی آیا ساخته و پرداختهی زنان است یا تحمیل شده به جامعهی زنان است؟! آیا در گذشته نیز چنین سنجهای در راستای ارزشگذاری زنان با این میزان از اهمیت در جوامع وجود داشته است؟!
رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از دیدارهایشان با جمعی از زنان به مناسبت روز زن از وجه جدید و نوظهوری از مردسالاری تحت عنوان "مردسالاری نوین" یاد کردند. از خصایص ویژهی این مردسالاری که عصر ما را فراگرفته است، توجه به زیباییهای ظاهری زنان به صورت افراطگونه است. این افراط صرفا منحصر در توجه مردان برای ارتباط گیری با زنان نمیشود بلکه در زنان نیز به طرق مختلف ظهور مییابد. مثلا خود ارزیابیهای افراطگرایانه در زنان تحت مارک خودمراقبتی و بهداشت به گونهای که این ارزیابیها از زاویهی دید سوم شخص مفرد و جمع انجام میشود و در راستای مقبول واقع شدن در انظار این دو میباشد.
در محاورات روزمرهی دوستانه میان زنان و یا گفت و گوهای خانوادگی وقتی زنانی تحت عنوان "خیرخواهی"! توصیه به جراحیهای مختلف زیبایی، انجام تزریقات مختلف پوستی میکنند و برای اثبات ادعاهایشان مواردی از ظاهر و شمایل زنان مخاطب خود را تحت عنوان عیب عنوان میکنند تا فرد مخاطب به سوی عمل زیبایی راغب شود، یکی از پرکاربردترین این ایرادات القا شده در ایران و میان زنان ایرانی غوز بینی است!
مسابقهی زیبا سازی اما در طی چندسال گذشته به مردان نیز کشیده شده است و جراحی بینی و تزریقات بوتاکس برای نیل به زیبایی نیز در برخی مردان مشهود بوده است! این درحالیاست که در آموزههای اسلامی از امام صادق(ع) روایت شده است؛ "خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد." (میزان الحکمه، ج۲، ص۲۴۹). آیا ممکن است خداوندی که خالقی زیباست، مخلوقی زشت خلق کند؟! حقیقت آن است که تکثر زیبایی در مخلوقات به واسطهی مردسالاری نوین تحت هدایت نظام سرمایهداری در زنان و اخیرا در مردان انکار شده است و این انکار سبب تحمیل آسیبهای روحی، جسمی و مالی فراوانی به خانوادهها گردیده است. عملهای جراحی، فوتهای ناشی از این عملها که غالبا زنان هستند، نارضایتیهای پس از عمل و اقدام به انجام عمل زیبایی دیگر تماما نشاندهندهی تحمیل هزینههای گزاف بر خانواده و فرد فرد اعضای آن است. در این عصر زنان و مردان باید متحدانه علیه جهالت نظام سرمایهداری بپاخیزند، علیه ظلمی که به صورت نادیده گرفتن کثرت زیبایی زنان بروز یافته، زنانی را زشت خطاب میکند، عزت نفس و اعتماد به نفس زنان را بلعیده است و ارزشمندی آنان را که درگرو بندگی خداست به توجه و تمجیدهای بلهوسانه مردانه گره زده است و در این مسابقه زیبایی میان زنان مردانی را نیز به میدان کشانده است.
«۱۳ اسفند سال جاری خبرگزاریها از انتصاب "مرضیه برومند" به عنوان مدیرعامل جدید خانهی سینما خبر دادند و ۲۲ اسفند ماه نیز مراسم تودیع "منوچهر شاهسواری" مدیرعامل پیشین خانهی سینما و معارفهی مرضیه برومند انجام شد.»
انتصاب خانم مرضیه برومند به عنوان مدیرعامل خانهی سینما درحالی رخ داد که ایشان طی ماههای اخیر در برهههایی خود را جدای از حاکمیت جمهوری اسلامی و عناصر فرهنگی که ذیل آن فعالیت میکنند نشان دادند به گونهای که طی پست اینستاگرامی نسبت به وجود عکس خود در دیوارنگارهی زنان ایرانی معترض شدند و این اعتراض در همنوایی با رسانههای بیگانه فارسی زبان و اتهاماتی را روا داشتند. ایشان علیرغم آنکه از عدم اجازه به استفاده گروههای داخلی و خارجی از چهرهی هنریشان تاکید داشتند، اما شاهد آن هستیم که خود بنابر این ادعا ذیل حکومت جمهوری اسلامی؛ مدیرعاملی خانهی سینما را بر عهده میگیرند.
سوال اینجاست آیا خانم مرضیه برومند به مردمی بودن حکومت جمهوری اسلامی پس از سیل مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن سال جاری در حمایت از جمهوری اسلامی و اشتباه آشکار خود در واژگانی که نسبت به حکومت جمهوری اسلامی به کار بردهاند اعم از سرکوبگری، مقابله گری حکومت با مردم پیبردهاند؟!
آیا ایشان طبق ادعای خود مبنی بر در کنار مردم ایستادن و مردمی بودن حقیقتا مردمی هستند و اجازهی بهرهبرداری سیاسی هیچ گروه سیاسی از شخصیتشان را نمیدهند؟!
میطلبد که برای اثبات مردمی بودن و استقلال خود از گروههای سیاسی، حال که ذیل حاکمیت جمهوری اسلامی به عنوان هنرمندی قابل و ارزشمند در عین داشتن استقلال فکری در نقدهایشان بی آنکه تحت تاثیر گروههای سیاسی و اشخاص وابسته به آنان در کشور و مواضع آنان قرار بگیرند، اولا در مواجهه با جمهوری اسلامی و قوانین حاکم بر آن خود را مثل مردم، مسئول در برابر احترام به آن و رفع اشکالات آن بدانند. یقینا اثبات ادعاهای هنرمندان و صادقانه بودن ادعای مردمی بودنشان در همسویی با مردم و قاطبهی مردم جلوه مینماید نه در ژستهای هنری.
«سه روز گذشته برخی خبرگزاریهای انگلیسی زبان همچون "دیلی کالر" خبر از گرایش بالای کودکان و نوجوانان اوتیسمی اعم از دختر و پسر به اعمال روند تغییر جنسیت خبر دادند. این خبرگزاریها در ادامه اذعان کردند که بیشترین جمعیت تشکیل دهندهی ترنسسکشوالها را گروههای اوتیسمی تشکیل میدهند.»
جالب آنجاست که در میان روانپزشکان غربی، افرادی چون دکتر "سوزان بردلی" بودند که در دههی ۱۹۷۰ میلادی پرده از این واقعیت برداشته بودند که بیشتر کودکانی که گرایش به تغییر جنسیت دارند افراد اوتیسمی با درجهی بالا هستند و این افراد توسط صنعت پزشکی مورد استثمار قرار گرفته اند. ارتباط بین اوتیسم و تراجنسیتیها تا سال ۲۰۱۰ میلادی مورد توجه متخصصین پزشکی بود به قدری که نتایج تحقیقات نشاندهندهی این واقعیت بودند که افراد تراجنسیتی ۳ تا ۶ برابر بیشتر از افراد سالم در معرض ابتلا به اوتیسم هستند.
آنچه که این روزها قابل توجه است در زمینهی مسئلهی تراجنسیتی و کلانتر از آن مبحث +LGBTQI ها ذیل "نظریهی جنسیت، برساخت اجتماعی" تولید شده توسط اولین نظریهپردازان فمینیسم عیانتر مینماید، این است که دستهای سیاسی و سلطهگر استعمار جهانی نظام سرمایهداری به واسطهی ابزارهای مختلفی که گاه نظریهپردازان علوم اجتماعی هستند، گاه کنوانسیونهای بینالمللی چون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان سازمان ملل، گاه پزشکی و روانشناسی به واسطهی اعمال جراحی در راستای استعمارگری نوین خود که در عصر حاضر به سرمایههای وجودی انسانها رسیده است میپردازند. آنچه این روزها تحت عنوان برساخت نامیده شدن جنسیت برسر انسانها میآید انحطاطی است که در آن زن بودن، مرد بودن، کودک و نوجوان بودن به دلیل دور افتادن از معنای اصیل و ذاتی خود بی معنا گردیده است؛ خانواده در آن دستخوش نابودی شده و انسانها مصداق بارز "اولئک کالانعام بل هم اضل" گشتهاند.
پوچ و باطل بودن نظریهی "جنسیت برساخت جامعه" و در امتداد آن قائل بودن به جنسیتهای مختلف در قالب +LGBTQI ها به قدری مغایر با فطرت انسانی است که از کودکان و نوجوانان دارای مشکلات ذهنی برای بهرهبرداریهای سیاسی خود به عنوان ابزار استفاده میکنند. یقینا سیستم جهانی که در مواجهه با انسانها خصوصا انسانهای دارای مشکلات جسمی در جهت منافع خودشان استفاده میکنند نمیتوانند داعیهداران مطمئنی در جهت احقاق حقوق بشر، احقاق حقوق زنان و احقاق حقوق کودکان باشند