تحلیل اخبار

آش شور تبلیغات همجنس‌گرایی

«حجم تبلیغات همجنس‌گرایی و تشویق مردم غرب به واسطه‌ی رسانه‌هایش به این انحراف اخلاقی، گستردگی قابل ملاحظه‌ای یافته است به طوری که برخی از فعالان مجازی آمریکایی لب به اعتراض گشوده‌اند و به بی‌سابقگی تبلیغاتی چنین روند ضد اخلاقی اذعان کرده‌اند.» 

ترویج و فراهم نمودن بستری برای رویکرد ضدفرهنگی و ضداخلاقی همجنس‌گرایی در غرب به صورت یک مکانیسم یکپارچه درحال پیاده‌سازی است. روبنای این بسترسازی رسانه‌ها و انواع تبلیغات بصری می‌باشند که مخاطبین گسترده‌ای از گروه‌های خردسال و کودکان تا بزرگسالان را در بر میگیرند. اما برای ترویج همجنس‌گرایی که در مخالفت با فطرت انسانی است، همانگونه که شاهد اعلام تعجب و اعتراض از اقشار فرهیخته‌ی جامعه‌ی غربی در نسبت با تبلیغات سرسام‌آور همجنسگرایی هستیم نیاز به سرهم‌آوری مبانی نظری در جهت تسهیل القاء بد، قبیح و زشت نبودن همجنس‌گرایی است لذا غرب به واسطه‌ی تولید الهیات همجنس‌گرایی و به خدمت گرفتن برخی مبلغان دینی مسیحی در حال پیش بردن پروژه‌ی گسترش و عادی‌سازی همجنسگرایی می‌باشد! 

جالب آنکه این روش در روند انقلاب جنسی که حدود ۱۹۷۰ در غرب به وقوع پیوست نیز پیاده‌سازی شد، آنجا که نظریه‌پردازانی چون "شولامیت فایرستون" ازدواج و نهاد خانواده را مایه‌ی انقیاد و عدم رشد زن معرفی کردند و به او در جهت تامین نیازهای جنسی و عاطفی‌اش توصیه به داشتن روابط نامشروع به عنوان جایگزینی مطلوب برای ازدواج شرعی نمودند. در نهایت با ایجاد کمپانی‌های سینمایی در جهت تولید فیلم‌های پورن، صنعت سینما شاهد افزایش روسپیانی در قامت پورن استار بود. زنانی که خود سالها پس از خروج از صنعت پورن، اعتراف به اسارت در بند شهوات مردان و پژمردگی خود می‌نمودند اگرچه این اعترافات نتوانستند سدی در جهت گردابی که زنان غرب در آن به اسارت گرفته شده‌اند باشد، گردابی تحت عنوان خودشی‌انگاری. 


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

رونمایی از پایگاه جامع اطلاعاتی زن و خانواده

«دوشنبه ۸ اسفند، دانشگاه الزهرا(س) طی یک مراسم رسمی از "پایگاه جامع اطلاعاتی زن و خانواده" که به عنوان اولین پایگاه جامع اطلاعاتی زنان کشور می‌باشد رونمایی نمودند، این پایگاه اطلاعاتی هم‌اکنون در دسترس عموم قرار دارد.» 

پژوهشگران و فعالین حوزه‌ی زنان و خانواده برای دسترسی به اطلاعات جامع این حوزه به دلیل عدم وجود بستر اطلاعاتی به روز و یکپارچه غالبا با مشکلاتی مواجه بودند که این مسئله خود سبب دور ماندن از بخشی از اطلاعات این حوزه بود که با ایجاد پایگاه اطلاعاتی جامع این خلل تا حد زیادی برطرف گردیده است. 

نکته‌ی دیگر آنکه؛ توسعه همکاری‌های علمی پژوهشی ملی و بین‌المللی در حوزه زنان و خانواده، تولید دانش و ارتقای نظام پژوهشی با رویکردهای نوین، ترویج و اجرایی‌سازی دستاوردهای پژوهشی و دانشی در حوزه زنان و خانواده با معرفی پیشینه پژوهش‌های انجام شده در این حوزه و بهبود و ارتقای زمینه‌های لازم برای پژوهش‌های جدید، حمایت از شکل‌گیری شبکه‌های تخصصی و مرتبط در حوزه‌های مختلف مرتبط با امور زنان و خانواده نیز از دیگر مزیت‌های این پایگاه جامع اطلاعاتی است. 

لینک ورود: https://womendb.alzahra.ac.ir/

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

پدوفیلی؛ حق کودک یا خشونت علیه کودک؟!

«وزیر برابری جنسیتی اسپانیا، خانم "ایرنو مونترو" طی مصاحبه‌ای اظهار نمود که کودکان حق دارند رابطه‌ی جنسی با بزرگسالان را تجربه کنند. طی این اظهارنظرات تعجب برانگیز، بسیاری از کاربران فضای مجازی اسپانیا واکنش‌های تندی نشان دادند و خانم مونترو را به دلیل حمایت از پدوفیلی محکوم نمودند.» 

اظهارات خانم مونترو که در ظاهر از حقوق کودکان صحبت می‌کند در تناقضات آشکار و بسیاری حتی در نسبت با تعاریف سازمان ملل در رابطه با خشونت که به طور رسمی در وب سایت این سازمان نیز به نمایش گذاشته شده است می‌باشد. در تعریف خشونت، خصوصا خشونت علیه زنان ارائه شده از سازمان ملل یکی از نمودهای خشونت؛ اجبار رفتارهای خودسرانه به دیگران است به طوری که آزادی عمل از اشخاص سلب می‌شود. حال این‌بار خشونت علیه کودکان در اسپانیا به گونه‌ای تجلی یافته است که فردی در سمتِ وزیر جنسیت که سکاندار یک نهاد رسمی دولت اسپانیا است از خشونت پدوفیلی‌ها تحت عنوان حق کودک! نام می‌برد. 

پرسش‌هایی که در این رابطه مطرح می‌شود این است؛ چرا علیرغم وجود کنوانسیون رفع کلیه اَشکال تبعیض علیه زنان مصوب ۱۹۷۹ سازمان ملل و پیوستن بسیاری از کشورها از جمله اسپانیا شاهد بیاناتی آزارگرانه از جانب مقام رسمی دولت اسپانیا نسبت به کودکانی هستیم که نیمی شان دختر هستند؟! آیا دولت‌های غربی ذیل عنوان کنوانسیون رفع کلیه اشکال خشونت علیه زنان و با وجود شکل‌گیری جریاناتی چون me too که از تجربیات تلخ زنان در مواجهه با خشونت آزار جنسی پدیدار گردید، به دنبال تشدید جریان me too و افزایش قربانیان خشونت های جنسی می‌باشند؟! کارآیی کنوانسیون رفع کلیه اشکال خشونت علیه زنان در ایجاد مصونیت برای زنان در شکل‌گیری خشونت‌های سیستماتیک این‌چنینی در دولت‌هایی که خود را متعهد به این کنوانسیون می‌دانند چگونه بوده‌است؟! 

طراحان و مجریان اصلی این کنوانسیون می‌بایست برای تمام ملت‌های دنیا در رابطه با عملکرد طرح‌هایشان در جلوگیری از اعمال خشونت علیه زنان و همچنین اعلام وضعیت زنان در کشورهای تابع این کنوانسیون قبل و بعد از اجرای آن به صورت تطبیقی، شفاف و صادقانه ارائه دهند، این ارائه‌ی عملکرد یقینا می‌تواند در اتخاذ راهبردی جامع و جهانی در مواجهه با مقوله‌ی خشونت و زنان تصویر شفافی از وضعیت کنونی و طی شده ارائه نماید.


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

جان‌هایی که در پی شادی، می‌روند!

«سخنگوی پلیس استان فارس اعلام کرد به دلیل رسم تیراندازی در مراسم عروسی، متاسفانه در شهرستان قیروکارزین یک دختر و پسر ۹ ساله کشته و ۵ نفر زخمی شدند. قاتل به همراه اسلحه شکاری خود را به پلیس معرفی کرد و دستگیر شد.» 

آنچه در طی ۱۴۰۰ سال اسلام با آنها مقابله می‌نمود رسوم جاهلانه‌ای است که محوریت آن عقل نیست بلکه لذات آنی است؛ لذاتی که چه بسا در راه ارضاء اشخاصی که آن را پی‌ می‌گیرند، چه بسا جان و مال دیگرانی را به خطر گرفته و حتی می‌گیرند و به دنبال آن عذاب وجدان فرد خاطی را نیز به دنبال دارند. اینجاست که اهمیت تربیت بر مبنای آموزه‌های اسلامی نقش پررنگی می‌یابد. تربیتی که در قالب‌های سمعی، بصری، نوشتاری پدیدار می‌شود. 

آنچه که خلاء این روزهای فرهنگ و تربیت کشور است و مایه‌ی تنگ‌نمودن عرصه‌ی زندگی برای زنان می‌گردد، بی توجهی به رسالتی است که اصحاب هنر، اصحاب رسانه، نخبگان علوم انسانی و اسلامی، قانون‌گذاران و اصحاب قلم بر دوش دارند و آن خدمت به اصلاح فرهنگ کشور در راستای رسیدن به فرهنگی است که در آن رسوم جاهلانه جای نداشته باشند، رسومی که کام خانواده‌ها را تلخ می‌کند و جان‌هایی را می‌گیرد.


تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

زنان ایرانی، رهبران نهضت

«امروز (15 اسفند 1401) طی دیدار رسمی "گروسی" رئیس سازمان بین‌المللی انرژی اتمی با مسئولان آژانس انرژی اتمی، خانم "آرمیتا رضایی نژاد" دختر شهید "داریوش رضایی نژاد"، سخنرانی کوتاهی داشت. در این سخنرانی آرمیتا از نقش پدرش به عنوان دانشمندی مسئول در قبال هم‌وطنان بیمارش در سازمان انرژی اتمی سخن گفت.» 

امام خمینی(ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زنان ایرانی را به عنوان رهبران نهضت خطاب کرده‌بودند و رهبری انقلاب نیز بارها در دیدارهای‌شان با بانوان نخبه، خصوصا در دیدار ۱۴ دی ماه ۱۴۰۱ از صمیم قلب به وجود بانوان تحصیل کرده و نخبه افتخار نمودند. این دو مولفه‌ی رهبری و تحصیل‌کردگی زنان ایرانی دو مولفه‌ای مهم برای به ثمر نشستن اصلاح جامعه، اصلاح مردان و زنان جامعه است، چنان‌که امام خمینی(ره) معتقد بودند نقطه‌ی ثقل اصلاح جامعه، اصلاح زنان است. 

حقیقت این است که می‌بایست زنانی باشند که با تکیه بر ایمان و تهذیب نفس‌شان، با ابزار علم و دانش گَرد جهل را از جامعه بزدایند، روایت کنند آن حقیقت‌هایی را که زیر غبارهای دروغ پمپاژهای رسانه‌های دروغ‌ساز درحال دفن شدن هستند و این امر اتفاق نمی‌افتد جز با زنانی که با احساس مسئولیت، رهبری حرکت جامعه اسلامی به سوی تمدن اسلامی را رقم بزنند. آرمیتا رضایی نژاد از نسلی است که دخترانش چنین استعدادی را دارند. این آرمان در مقابل آن تبلیغات شی‌انگارانه‌ای است که رسانه‌های غربی در حال پمپاژ لحظه به لحظه‌ی دختران و مسمومیت ذهن و روح‌شان می‌باشد، هویت انسانی و اثرگذار زن را می‌بلعد درحالی‌که هویت زنانه او سرشار از توانمندی است به گونه‌ای هدایت جامعه را رقم می‌زند.


تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

زن، ابزار نوین استعمار

«جایزه‌ی بین‌المللی زنان شجاع که هرساله توسط وزارت امور خارجه‌ی آمریکا برگزار می‌شود طبق معیارها و سیاست‌های نظام سیاسی آمریکا به زنانی اهداء می‌شود که در راستای احقاق حقوق زنان، کاردانی و دلیری مدنظر سیاستهای آمریکا را داشته باشند. امسال اما این جایزه به یک مرد تعلق گرفت.» 

 

وزارت امورخارجه‌ی آمریکا به طور مداوم به اشکال مختلف از زنان به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف خود استفاده می‌کند. گاه در قامت زنان سیاستمداری چون هیلاری کلینتون، میشل اوباما و گاه در قامت لیما جیبووه، مریم درانی برندگان سابق این جایزه!. جایزه‌ی امسال زن شجاع ایالت متحده که روز گذشته به مردی اهدا شد که تغییر بیولوژیک داده است، برگی دیگر از سیاست‌های استعماری آمریکا است اما این بار استعمار روح انسان‌ها و در خط مقدم آن استعمار روح زنان در جهت منافع خود! در این راستا جشنواره زن شجاع امسال یک جایزه‌ی ویژه را استثنائا به خود اختصاص داد که از قضا تقویت کننده‌ی پروژه‌ی استعمار زنان است و آن اختصاص نمادین جایزه‌ای به زنانی که در ایجاد رعب و وحشت چندماهه‌ی خیابان‌های کشور با شعار "زن، زندگی، آزادی" فعالیت می‌کردند و مخل امنیت و آرامش هم‌جنس‌های خود، کودکان و بیماران شدند! 

استفاده‌ی ابزاری از زن در سیاست خارجه‌ی آمریکا یعنی آنکه در جهت مبارزه با فطرت انسانها در عدم پذیرش انحرافات جنسی که از آن با اصطلاح "جنسیت برساخت اجتماعی و تحت لوای +LGBTQI" یاد می‌شود، به مردی جایزه‌ی زن شجاع اهدا می‌شود و روح زن و زیبایی‌های ذاتی زنانگی را که منحصرا در جنس زن وجود دارد منسوخ می‌دارد و این نسخ با عنوان جنسیت برساخت اجتماعی شکل می‌دهد! 

زن ابزار سیاست‌های استعماری آمریکا یعنی آنکه از زنان ایرانی همچون شهره پیرانی، امینه وهاب زاده و طوبی کرمانی و شجاعت‌ها و مظلومیت‌هایی که به واسطه‌ی نظام تروریستی آمریکا متحمل شدند سخنی گفته نمی‌شود و رسما بایکوت می‌شوند اما معدود زنان آشوبگر و مخل امنیت کشورمان را البته در حاشیه‌ی جایزه‌ی بین المللی زن شجاع خود نه در متن اصلی!! یاد می‌کنند. البته نگاه ابزاری نظام آمریکا به این زنان آشوبگر نیز از حاشیه‌ای بودن و کم اهمیت دیدن آنان قابل توجه است. اگرچه نظام سیاسی آمریکا در صدد پنهان نمودن اصالت خوی وحشی‌گری خود و پنهان نمودن خشونت‌ها و تضییع حقوق زنان جهان زیر نقاب جایزه‌ی زنان شجاع است و به نوعی در تلاش است تا خود را از انقلاب زنانه‌ای که در جهان و همچنین در قلب آمریکا بر علیه خودش در حال جان گرفتن است مصون دارد اما از آنجا که "ذات بد نیکو نگردد چونکه بنیادش بد است" ، خوی ضد زنانه‌ای که در پس این رویدادهای به ظاهرا زنانه از سیاست‌های آمریکا منتشر می‌شود این نظام را دیر یا زود با خروش زنان علیه خودش مواجه خواهد ساخت.


تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

تصویر زنده‌ی تکریم زن در ایدئولوژی انقلاب اسلامی

«حرکتی نادر در مراسم عمامه‌گذاری طلاب یکی از حوزه‌های علمیه کشور تحسین همه‌گان را در پی داشت. به پیشنهاد امام جمعه‌ی رامسر دونفر از مادران طلاب حوزه‌ی علمیه المهدی برای مراسم عمامه‌گذاری دعوت شدند و خودشان پسرهایشان را معمم کردند.» 

 

این اتفاق نادر و خلاقانه درحالی به وقوع پیوست که طی روال مرسوم معمم‌شدن طلاب به دست علمای قدیمی و بزرگ حوزه‌های علمیه انجام می‌شد. امام خمینی(ره) عظمت زن را معادل کلام‌الله مجید عنوان می‌کردند و این معادل‌سازی را به واسطه‌ی انسان‌سازی مقام زن عنوان کرده بودند، همان‌گونه که قرآن انسان‌ساز است. رهبر معظم انقلاب نیز بارها تاکید بر گرامی داشت مقام زن در جایگاه مادری، در خانه و خانواده تاکید داشتند و بوسیدن دست مادر توسط فرزند را نماد این تکریم عنوان کرده بودند. 

حقیقت این است که حرکت‌های این چنینی مولفه‌ی قدرتمندی زن در ابعاد اجتماعی، خانوادگی و فردی را طبق آموزه‌های اسلام و انقلاب اسلامی که در همسویی با فطرت زنانه است تقویت می‌کند. مولفه‌ی قدرت زنانه این روزها با کارکترهای خشونت، کبر، سنگدلی، بی‌رحم بودن و دوری از خوی زنانگی عجین گشته‌اند و به واسطه‌ی تولیدات رسانه‌ای در جهان منتشر شده‌اند، سنخیتی با فطرت و خوی انسانی ندارند اما با این حال دختران نوجوان زیادی را به سوی خود جلب نموده‌اند، دخترانی که در عنفوان هویت‌سازی و تثبیت آن برای خود هستند! علت آن است که هر انسانی میل به قدرتمند بودن دارد اما بروز و ظهور این مولفه در عصر حاضر به واسطه‌ی غولهای رسانه‌ای در زنان به صورت طرد زنانگی و تبدیل به موجود خشن و سنگدل بازنمایی می‌شود. نیازمند بازخوانی اصالت قدرت زنانه که در تطابق با فطرت انسانی و گوهر وجودی زن است می‌باشیم، حرکت‌های جدیدی چون مراسم عمامه‌گذاری در رامسر نمونه‌ای از حرکت‌هایی است که این نیاز را پاسخ می‌گوید.

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

خبر کذبی که زنان را عصبانی کرد!

«تب و تابی که در فضای رسانه‌ای از انتشار تصویب ماده‌ای مربوط به اذن خروج زنان از کشور مشروط بر رضایت سرپرست به نقل از کاظم دلخوش نماینده‌ی مجلس شورای اسلامی ایجاد شد که در نهایت به فاصله‌ی حدودا یک روزه‌ای تکذیب شد.» 

اگرچه طبق توضیحات تکمیلی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس شورای اسلامی مصوبه‌‌ای متفاوت و در راستای کاهش مسائل عدم اذن خروج زنان از کشور بدون دلیل موجه همسر اتفاق افتاده است و متعاقب آن مشکلات خروج از کشور زنان ورزشکار و نخبه را می‌تواند مرتفع نماید. اما آنچه جای تامل و تذکر دارد بی‌توجهی و غفلت برخی مسئولان در رابطه با حساسیت های جامعه‌ی زنان کشور است، که امکان سوء استفاده رسانه‌های خارجی و برخی رسانه‌های داخلی به انتشار غیر رسمی اخبار و ایجاد بستری برای تولید و گسترش اخبار جعلی می‌شود. 

در شرایطی که تن جامعه هنوز از زخم‌های اغتشاشات ملتهب است، آیا مسئولان به ارتباط تنگاتنگ سلب آرامش خاطر فکری زنان جامعه به واسطه اخبار جعلی با شورش های خیابانی گسترده پی‌ نبرده‌اند؟! آیا مسئولان به وجود فاصله‌ای میان خود و جامعه‌ی زنان به دلیل عدم شناخت ولو شناختی نسبی از این جامعه و در نتیجه اتخاذ راهبردهای غلط عملیاتی_ ارتباطی با جامعه‌ی زنان پی نبرده‌اند؟!


تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

پیرامون یک قرارگاه!

«به گزارش خبرگزاری ایسنا، دکتر اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد در ۱۲ بهمن و در حاشیه جلسه‌ی هیئت دولت اظهار داشت که رئیس‌جمهور و دولت بر آن هستند تا قرارگاهی ذیل پرداخت به مسئله‌ی حجاب با عنوان قرارگاه عفاف و حجاب ایجاد نمایند؛ زیرا حجاب را امری فرهنگی و نه سیاسی_امنیتی می‌دانند لذا ضرورت دارد که برخورد و مواضع اتخاذ شده در این باب نیز تماما فرهنگی و اجتماعی باشند؛ غیر از این راه نیز برای مدیریت امر حجاب راه دیگری وجود ندارد. وزیر ارشاد همچنین افزود: آقای رئیسی مخالف رویکرد سیاسی امنیتی در مسئله‌ی حجاب است و معتقدند جامعه ایرانی جامعه‌ی عفیفی است و اگر جایی خللی وجود داشته باشد می‌بایست برخورد فرهنگی با آن نمود. بر این اساس قرارگاه درصدد اجرای زیست عفیفانه می‌باشد که به دور از رفتارهای سلبی در جهت ترویج حجاب و عفاف است. وزیر ارشاد خاطرنشان کرد که در راهبردهای قرارگاه حجاب و عفاف رفتاری چون پلمپ اماکن به دلیل عدم رعایت حجاب وجود ندارد اگرچه ممکن است به دلیل عدم رعایت قانون برخورد جدی انجام شود اما قالب رویکردهای قرارگاه عفاف و حجاب فرهنگی خواهد بود.» 

انتشار این خبر، واکنش‌ها و تذکراتی را از سوی جامعه نخبگانی یه دنبال داشته است که در ادامه به برخی از آنها می‌پردازیم.

مدیریت حجاب در رفت و آمد بین وزارتخانه‌ها 

| دکتر محمدتقی کرمی دانشیار و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی(ره) 

آیا برگرداندن دوباره پرونده مدیریت حجاب بعد از قریب به دوازده سال از وزارت کشور به وزارت ارشاد اقدامی رو به جلو محسوب می‌شود؟ 

جای این سوال باقی است که دوازده سال پیش یا قدری بیشتر بر اساس چه احساس ضرورتی مدیریت حجاب از وزارت ارشاد به وزارت کشور ارجاع داده شد. اگر سابقه تاریخی آن بحث الان مورد کند و کاو قرار نگیرد بیم آن می‌رود که دوازده سال دیگر دوباره پرونده از وزارت ارشاد به وزارت کشور و یا وزارت دیگری!!! برود. 

آنطور که در خاطرم هست آن موقع این بحث مطرح بود که مدیریت حجاب احتیاج به ضمانت اجرا دارد و این ضمانت اجرا در وزارت ارشاد موجود نیست و تنها نهاد واجد صلاحیت وزارت کشور است که از طریق استانداری‌ها و فرمانداری‌ها می‌تواند ضمانت اجرای این موضوع را دنبال کند. به خاطر دارم در پی این تصمیم حتی مدیریت ساماندهی مد و لباس هم از وزارت ارشاد و شورای فرهنگی گرفته شد و به وزارت کشور سپرده شد. موفقیت در جابجایی قرارگاه حجاب منوط به دیدن سابقه این بحث است.

 

 

و اینک؛ قرارگاه زیست عفیفانه 

|محمدرضا اخضریان کاشانی 

این روزها طرح جدید دولت برای مدیریت حجاب و عفاف در عرصه اجتماعی رونمایی شد. پس از آنکه رییس‌جمهوری، مدیریت حجاب را امری فرهنگی تلقی کرده و مواجهه با آن را بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دانست، وزیر ارشاد از تشکیل قرارگاه زیست عفیفانه یاد کرد و فرهنگ و هنر را ابزار حل مشکلات این حوزه معرفی نمود. 

تجربه طرح‌ها و ایده‌های متعدد در حوزه حجاب، از شایعه پونززنی به بدحجابان و گشت‌های ثارالله و طرح اعزام بدحجابان به اردوگاه کار اجباری با هزینه همسران و منع ورود بدحجابان به مراکز اداری تا گشت ارشاد و جریمه متخلفان حجاب با دوربین های هوشمند و پرداخت یارانه چادر به افراد محجبه و اینک قرارگاه زیست عفیفانه و توقیف کارت ملی و محرومیت از خدمات اجتماعی همگی بر محور یک نقطه مرکزی در گردش‌اند و آن تاکید بر رعایت پوشش مناسب در عرصه عمومی است. 

اما واقعیت این است که دستاورد این همه طرح و راهکار، نه تنها منجر به فراگیری این واجب شرعی در سطح عمومی نشده که کاهش مستمر گرایش به هنجارهای رسمی و عمودی جامعه و ایجاد شکاف میان هنجارهای رسمی و عرفی و شکل‌گیری یک دوقطبی فرهنگی و اجتماعی حول حجاب و ایجاد یک جنبش اجتماعی هرچند محدود را به همراه داشته است. 

بدون کمترین تردیدی می‌توان گفت که بانوان ایرانی عمدتا و اصالتا دارای گرایش مثبت نسبت به عفاف بوده در همین راستا حجاب را صرفنظر از باورهای عقیدتی و دینی مورد توجه قرار داده اند. تجربه عینی و میدانی تبلیغات گسترده علیه حجاب طی ماه های اخیر که در قالب پویش‌های مختلف خودنمایی کرد نیز نشان داد که بی‌حجابی یا بدحجابی ساختارشکنانه، جز در برخی مناطق خاص و مستعد، رشد خارق العاده‌ای نداشته و با وجود انفعال تقریبا کامل دستگاه‌های نظارتی و انتظامی، حجاب عرفی همچنان چهره غالب شهرهاست. 

آنچه در همه این طرح‌ها و ابتکارات فرهنگی و انضباطی قابل تامل است نبود یک نظریه جامع و رویکرد نظری قابل اعتنا در تجمیع میان احکام فقهی با عرصه عمومی در چارچوب جمهوری اسلامی است. ایده های طرح شده عمدتا یا وجهه اسلامیت نظام را مدنظر داشته، جمهوریت را تنها قالب اجرایی تلقی می کنند یا آنقدر جمهوریت را ارج می نهند که اسلامیت را امری فردی تلقی و اجرای احکام شرعی را به رأی اکثریت منوط می کنند. 

خلا نظریه کاربردی در این زمینه بسان بسیاری از حوزه‌های دیگر همچون اقتصاد اسلامی، آزادی اجتماعی، عدالت سیاسی و... نشانگر ضعف آشکار نهادهای علم و فرهنگ و ناتوانی ساختار و فرایند نظریه‌پردازی در حل چالش های حکمرانی و ضرورت بازنگری در کارکردهای شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان تنظیم‌گر علم و فرهنگ در کشور است. شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای اقماری آن به شکل روشنی ناتوانی خود در اجرای نقش راهبری و تنظیم گری را نشان داده و در دوره‌های مختلف مدیریتی، تفاوت معناداری نداشته اند. 

به نظر نگارنده تا زمانی که جمهوری اسلامی نتواند به تعریف روشنی از نقش، جایگاه و حیطه اختیارات دولت (به مفهوم حاکمیت)، مردم و نهادهای مدنی برسد و آنها را در قالب یک نظریه جامع در ساختارهای رسمی و غیررسمی خود به مرحله اجرا گذارد، طرح‌های متنوع فرهنگی و اجتماعی در حوزه عفاف و حجاب یا هر عرصه دیگر که با عموم مردم سروکار داشته باشد سرنوشتی بهتر از آنچه تاکنون رخ داده نخواهد داشت. 

در این زمینه بررسی تجربه عملیاتی دولت‌های دارای یک نظریه روشن در طیف‌های مختلف همچون دولت‌های اسلامی طالبان، ترکیه و مالزی که با داشتن نظریه‌هایی روشن موفق به اجرای بخش مهمی از سیاست های فرهنگی خود شده اند راهگشاست.

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

تشویق برای اعتراض، اخراج برای انتقاد

ایلهان عمر نماینده‌ی مجلس آمریکا به دلیل انتقاد از رژیم غاصب صهیونیستی از کمیته‌ی روابط خارجه مجلس اخراج شد. حواشی این اخراج اما به نظر برای فهم متن ماجرا می‌تواند به فهم بهتر آنچه در فضای سیاسی ایالات متحده آمریکا در نسبت با زنان سیاستمدارش حاکم است رقم بزند. 

در طول شورش‌های شهریور تا آذرماه سال جاری در کشور، مواضع محکومیت‌آمیز فراوانی از سوی سیاستمداران خارجی و سلبریتی‌های خارجی علیه جمهوری اسلامی انجام شد که آن را متهم به خشونت سیستماتیک علیه زنان ایرانی می‌نمود. یکی از زنان سیاستمدار آمریکایی که مواضع تندی علیه جمهوری اسلامی اتخاذ کرد خانم ایلهان عمر بود. 

خبرگزاری‌هایی چون ایران اینترنشنال نیز این مواضع خصمانه‌ی خانم نماینده همچون دیکتاتور و سرکوبگر خطاب کردن جمهوری اسلامی به دلیل عدم اجازه به بیان انتقادات را منعکس کردند. نکته‌ی قابل تامل اما اینجاست که خانم ایلهان عمر طی مدت نمایندگی‌شان از سبک پوشش تا مواضع‌شان زیر بار فشارهای روانی بودند به گونه‌ای که چونان خمیر بازی فرم‌های تعریف شده نظام سیاسی آمریکا به او تحمیل می‌شدند. برای مثال روال تغییر سبک حجاب این خانم نماینده کاملا جای تامل دارد! 

اما نکته‌ی بعد آن است که در سال ۲۰۱۹ خانم ایلهان عمر در مورد کمک ایالات متحده آمریکا به اسرائیل نطق انتقادی داشت و توسط هم‌حزبی‌اش، نانسی پلوسی رئیس وقت مجلس آمریکا به شدت مورد انتقادات قرار گرفت به طوری که ایلهان عمر بعداز مدتی مجبور به عذرخواهی بابت انتقادش گردید!! 

ایلهان عمر اما پس از اخراجش از کمیته روابط خارجه پرده از رنج های ناشی از نژادپرستی که به او از جانب سفیدپوستان آمریکایی تحمیل شد سخن به میان آورد آنقدر که او آشکارا از این گفت که تعجب نمی‌کند به دلیل مهاجر بودن، زن بودن و رنگین‌پوست بودنش حق انتقاد و نطق از او سلب می‌شود چون این اعتقاد حاکم بر نظام سیاسی آمریکاست! 

آنچه قابل تامل و دردناک است اینجاست که زنانی چون ایلهان عمر ملعبه‌ی دست نظام سیاسی آمریکا می‌شوند درحالی که جایگاه و اعتباری در این کشور ندارند. ایلهان عمر درحالی نظام جمهوری اسلامی را دیکتاتور و سرکوبگر می‌خواند که خودش مدت‌ها بعد از آسیب‌های روحی ناشی از دیکتاتوری کاپیتالیسم رنج برده است، صدای نقد بلند شده اش را نظام آمریکا با سرکوب و تهدید به خفگی می‌کشاند و این درحالی است که مدتها ایلهان از سانسورهای فرمایشی و اجباری رنج می‌برد. 

نکته ی بعد اما الکساندرا اوکاسیو و نمایندگان زن مجلس آمریکا بودند که با تقریبا اجماع در راستای لزوم حضور خانم عمر از نوعی خروش فعال زنان سیاستمدار آمریکایی علیه نظام‌های فکری و سخت‌گیرانه ایالات متحده پرده برمی‌دارد. گویی زنان غربی خصوصا آمریکایی‌ها از مردسالاری نوین حاکم بر غرب با محوریت آمریکا به سطوح آمده اند و نظم جدیدی می‌خواهند. صدای انقلاب زنانه از غرب به گوش می‌رسد.

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل