«تصاویری از وداع سوزناک مادر فلسطینی با همسرش "طارق عزالدین" و فرزندانش "میار و علی عزالدین" در فضای مجازی منتشر شد. به گزارش پایگاه خبری مشرق این شهدا در پی حملهی هوایی اخیر رژیم غاصب صهیونیستی به شهادت رسیدند.»
در سال گذشته و در همین ایام خبری شوکه کننده در رسانههای دنیا مخابره شد و آن به شهادت رسیدن خبرنگار فلسطینی شبکه الجزیره به نام "شیرین ابوعاقله" بدست ارتش رژیم اشغالگر قدس بود. این در حالی است که قوانین بین المللی از جمله پروتکل ها و کنوانسیون های مرتبط با موضوع مخاصمات مسلحانهی دولت ها اعم از زمان صلح و زمان جنگ، همواره حقوق قانونی و بشردوستانهی افراد را مدنظر قرار دادهاند و یکی از این حقوق مصونیت جان خبرنگاران است!
شیرین ابوعاقله یک زنِ مسیحیِ تبعهی آمریکا و خبرنگار شبکه خبری الجزیره بود، اما هیچیک از این موارد او را مصون از گلولهی داغ صهیونیستها نکرد. هیچ یک از انسانها اعم از زن و مرد در هر سنی از آتشی که صهیونیسم برپا کرده در امان نیستند.
خمیدگی کمر زن فلسطینی حاصل از دست رفتن خانوادهاش در کمتر از چندثانیه است. بی رمقی پاهایش برای وداع آخر با شوهر و فرزندانش نشان بر باد رفتن آرزوهای او برای آیندهای است که با ذوق مادرانهاش برای فرزندانش تصور میکرد. رژیم اشغالگر قدس که خود را حامی «زن، زندگی، آزادی» میدانست ارمغان شعارش برای زنان، چرا آتش و خونی است که گریبان زنان را گرفته است؟!
چرا درست در سالگرد شیرین ابوعاقله، زنان دیگری به خاک و خون کشیده شدند و در سوگ از دست رفتن خانوادهشان نشستند؟!
«به گزارش خبری mail online دیلی میل مردی که به قتل و تجاوز جنسی به یک دختر نوجوان و یک زن دیگر در حملات جداگانه فلوریدا جنوبی در سال 1984 محکوم شده بود، قرار است ماه آینده بر اساس حکم اعدامی که روز سه شنبه توسط فرماندار جمهوریخواه "ران دیسانتیس" امضا شد، اعدام شود. این چهارمین اعدام برنامهریزی شده در فلوریدا در سال جاری پس از وقفهای است که به سال 2019 بازمی گردد. "دونالد دیلبک" در ماه فوریه و "لوئیس برنارد گسکین" در آوریل اعدام شدند.»
تجاوز و قتل در جوامع متمدن بشری عملی مذموم است و حکم اعدام نیز برای ارتکاب این دو فعل قبیح، اتفاق عجیبی نیست. همانگونه که در خبر اشاره شد برخی از ایالتهای آمریکا در این راستا حکم اعدام را به عنوان مجازات برای مجرم صادر نمودند!
متاسفانه در کشورمان چندسالی است تراژدی هشتگی_سلبریتی در مواجهه با حکم اعدام برای مرتکبین قتل عمد که منطبق با قوانین شرع مقدس اسلام و درخواست اولیاء دم صادر شده بود، در جریان است! نمونهای از این فشارها در ماجرای «آرمان عبدالعالی» قاتل «غزاله شکور» مشهود است. دختری که پدر و مادرش به مدد برخی از سلبریتیهای مشهور، تحت فشارهای شدید رسانهای این سلبریتیها قرار گرفتند و چندین نوبت اجرای حکم اعدام آرمان به تعویق افتاد. این موج رسانهای به اسم بخشیدن جان به آرمان عبدالعالی، جان پدر و مادر غزاله را بارها گرفت. پای سازمان عفو بینالملل به میان آمد که خواستار لغو حکم اعدام شدند، حکمی که حق اولیاء دم بود.
آیا سازمان عفو بینالملل، سلبریتیهای آمریکایی و هشتگهای مجازیشان به خانوادهی زنان و دختران مقتول در جهت گذشت از حکم اعدام قاتل دخترشان فشار آوردند؟!
حکم اعدام اگرچه در ظاهر ناخوشایند است اما بازدارنده از وقوع قتلهای بیشتر احتمالی در آینده میباشد، از این رو در توضیح این حکم در آیه ۱۷۹ سوره بقره قصاص مایهی حیات بشریت عنوان شده است. سوال اینجاست چرا آنانکه از زن، زندگی، آزادی میگویند و خواستار اعاده آزادی زن هستند برای حق حیات او آزادی بی اضطراب قاتل احتمالی را قائل نیستند؟! چرا زنان اوپوزیسیونی که تحت مارک جعلی فمینیست اهداف سیاسی خود را دنبال میکنند و از نابرابری دیه زن و مرد در اسلام نطق مینمودند، در حمایت از خانوادهی غزاله از حق اعدام قاتل دخترشان که اسلام این حق را به آنان داده بود، از تک خط حمایت دریغ نموده بودند؟!!
«خبرگزاری رویترز گزارش داد، پاپ به شرایط بد اقتصادی در ایتالیا که سبب ایجاد نابرابری میان مردم در فرزندآوری شده، اعتراض کرده است. تنگنای اقتصادی در ایتالیا بنابر اظهارات پاپ صرفا طبقهی مرفه جامعه ایتالیا را به فرزندآوری سوق میدهد و سایرین به جهت درماندگی در مخارج، از حیوان خانگی استفاده میکنند.»
نظر پاپ بر این است که اقتصاد و شرایط مالی افراد مبنای تصمیمگیری آنها برای فرزندآوری است. این نظر به راحتی بار مسئولیتی دولتها در بهبود وضعیت اقتصادی شهروندان را به دوش مردم میاندازد و بر این اساس انسانها را از حقوق مسلم خود خصوصا حق فرزندآوری محروم میکند چون فقیراند!
اگرچه صحبتهای انتقادی پاپ در راستای بهبود وضعیت اقتصادی مردم و نهیب دولت ایتالیا بسیار ارزنده است اما برای مسئلهی بزرگ و مهمی تحت عنوان بحران جمعیت کافی و همه جانبه نیست. فرهنگ نادرست مصرفگرایی که بر مدار فخرفروشی با تکیه بر اشرافیت پیش میرود سبب تحمیل هزینههای اضافی بر زندگی میشود که گاه نبودشان خللی در زندگی انسان ایجاد نمیکند.
اصلاح فرهنگ اجتماعی میان مردم در کنار اصلاح سیاستگذاریهای اقتصادی میتوانند میزان قابل توجهی از بار اقتصادی تحمیل شده بر خانوادهها را برطرف کرده و آنان را به سوی فرزندآوری سوق دهند.
نمیتوان از فرزندآوری صحبت کرد اما برای رسمیتیافتن اعمال خلاف اخلاق و شرعی همچون ازدواج همجنسگرایان در کلیسا، روابط خارج از چارچوب ازدواج همچون همباشی (cohabit)، چندشوهری (polyamory) که ضدفرهنگهای نهادینه شده در جوامع غربی ازجمله ایتالیاست، در سکوت قابل تامل همراهی کرد!!
این ضدفرهنگها عوامل مهم و قابل ملاحظه کاهش نرخ موالید در غرب میباشند.
«به گزارش خبرگزاریهای مختلف از جمله radiofreeEurop فیلم سینمایی "عنکبوت مقدس" که در تاریخ ۱۱مه سال جاری (۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲) در روسیه اکران شد و روی پردههای سینمای این کشور رفت، در کمتر از یک هفته و در تاریخ ۱۶ مه (۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲) توقیف شد و از پردههای سینمای این کشور پایین کشیده شد!»
در تکمیل گزارش خبری ارائه شده از سوی وزارت فرهنگ روسیه علت این اتفاق مغایرت این فیلم سینمایی با قوانین فرهنگی روسیه عنوان شده است. درحالی که علی عباسی و رسانههای همسو با تهیه کننده گان فیلم عنکبوت مقدس علت این توقیف را خوشرقصی روسیه برای جمهوری اسلامی ایران میخوانند و آن را سیاسی میدانند، نکتهای مهم قابل یادآوری است...
علی عباسی در مصاحبهای با deadline.com در رابطه با فیلم سینمایی پرحاشیهاش گفته بود که در ابتدای فیلمبرداری این فیلم که در ترکیه قرار بود انجام پذیرد، کشور ترکیه از انجام فیلمبرداری ممانعت کرد، لذا عوامل فیلم سینمایی عنکبوت مقدس مجبور شدند به کشور دیگری برای ضبط سکانسهایشان نقل مکان کنند!
با بررسی رسانههای روسی مثل dp.ru چنین مشخص شد که در نامهی وزارت فرهنگ روسیه چنین عنوان شده است که فیلم سینمایی عنکبوت مقدس با دستورالعمل فرهنگی_سینمایی روسیه مغایرت دارد. (لازم به ذکر است که مدتها قبل خبرگزاریهای روس از وجود دستورالعملهای سخت گیرانه در رابطه با فیلمهایی با مضامین فیلمهای جنسی خارج از چارچوب سنتی ازدواج و یا در چارچوب LGBTQ ها خبر داده و چندین فیلم سینمایی به دلیل عدم انطباق با این دستورالعمل توقیف شده بودند) باوجود آنکه فیلمسازان روس و سرمایهگذاران خارجی همیشه برای ساخت فیلم چالشهای زیادی با دستورالعمل های نهادینه شده در سینمای روسیه دچار هستند.
نکتهی اصلی اما در فیلم سینمایی عنکبوت مقدس که با تلاش رسانههای همسو با علی عباسی کارگردان این فیلم مورد غفلت واقع شد، بیتعهدی آشکار در عناصر و سکانسهای جاری فیلم است. سیاهنمایی جامعه ایران، تاریک و افراطی نشان دادن دین اسلام و مذهب تشیع، توهین به امام رضا(ع) در پوستر و نامگذاری فیلم، سانسور واضح و اساسی جایگاه متمدنانهی زن در جمهوری اسلامی ایران، زیرسوال بردن عفت و پاکدامنی زنان ایرانی با بولد نمودن روسپیگری عدهی اندکی از زنان و... از جمله مواردی هستند که مستندی بر بیتعهدی عوامل فیلم عنکبوت مقدس و بیمایگی این اثر هستند.
آنچه قابل ملاحظه است جریان سیاسیکارانه و از قضا جهانی است که به پشتوانهی آن علی عباسی توانست کاندیداتوری نخل طلای فیلم بیمایهخود را در جشنواره کن بگیرد و حتی در روسیه نیز علیرغم سختگیریهای موجود در دستورالعملهای سینماییشان بتواند فیلم خود را به اکران ببرد، اگرچه که بلاخره با توقیف آن در کمتر از یک هفته مواجه شد.
«به گزارش گلوبال تایمز، انجمن برنامهریزی خانواده چین، در راستای افزایش جمعیت و افزایش آمار باروری در چین پروژههای تشویقی برای زنان در راستای "ازدواج" و "فرزندآوری" راه اندازی خواهدکرد. از جمله پروژههای در دست اقدام چین در این راستا، تشویق والدین برای سهیم شدن در مسئولیتهای فرزندپروری، محدود کردن هزینههای بالای عروسی، محدود نمودن آداب و رسوم منسوخ شدهای که ازدواج را سخت میکند، اعطای مشوقهای مالیاتی، یارانه مسکن، آموزش رایگان، اعطای یارانه برای فرزند سوم و... از جمله موارد پروژه موسوم به "دوران جدید" در چین است.»
کاهش رشد جمعیت که در قالبهای کاهش ازدواج و کاهش موالید غالبا خود را نشان میدهد، از معضلات قابل توجهی است که بیشتر کشورهای دنیا با آن مواجه هستند. چین نیز یکی از این کشورها است. طرحهایی که تحت عنوان، طرحهای تشویقی در چین برای ترویج تشکیل خانواده و فرزندآوری بنا نهاده شدهاند اگرچه به شرط اجرا بسیار خوب هستند اما کافی نخواهند بود.
در راستای تشکیل خانواده میبایست علاوه بر متمرکز شدن بر روی زنان، به مردان نیز توجه نمود. این طرحها علاوه بر آنکه در راستای تامین جنبههای مادی مورد نیاز برای تشکیل خانواده اجرا میشوند، نباید به گونهای باشند که جنبههای معنوی ضروری در تشکیل خانواده مورد غفلت قرار بگیرند! مهارتهای زندگی و تعاملات صحیح زنان و مردان با یکدیگر چه در قالب نقشهای شهروندی و چه در قالب نقشهای زناشویی باید در سنین نوجوانی و جوانی به دختران و پسران آموزش داده شوند.
نوع تعاملاتی که با زن باردار، زن میانسال، مادری که فرزند کوچک دارد همه و همه باید به طور اکرام و احترامگونه باشند تا زنی که خود را وقف فرزندآوری و تربیت فرزند خود میکند در طی دوران رشد فرزند خود احساس حقارت و یا اشتباه بودن تصمیم خود را تجربه نکند.
از طرف دیگر مقام پدر به قدری باید مورد اکرام واحترام قرار بگیرد تا مردی در طول سرپرستی خانواده و فرزند خود احساس نکند که سختیهای مسئولیتش درک نمیشود و از تحمل بار حفاظت و مراقبت از خانواده شانه خالی نکند.
در بیشتر طرحهای فرزندآوری مسئله تربیت و اصلاح پیش زمینههای فکری در فرزندآوری اغلب مورد غفلت واقع میشوند، عاملی که به نظر میرسد اگر در کنار طرحهای مالی مورد توجه قرار بگیرد، در بازهی زمانی کوتاه بتواند بازدهی خوب و قابل قبولی را برای جامعه و تشکیل خانواده به ارمغان بیاورد.
«به گزارش خبرگزاری گاردین زنان پا به سن گذاشتهی غربی از تحت فشار قرار گرفتن توسط رسانهها در اصرار بر بازتاب چهرهی زنانه بی چروک زنان مدل ۸۰ساله، منطبق بر استانداردهای زیبایی رایج انتقاد کردند. در این گزارش زنان مسن از میل خود به تجلیل و مورد احترام قرار گرفتن به دلیل افزایش خرد خود گفتند و چهرههای ساختگی ارائه شده از زنان مسن بی چین و چروک را مضحک خواندند.»
نوع فاعلیت زنان غربی را میتوان در این گزارش خبری مشخصا و به وضوح درک نمود. فاعلیت زنانه از آنجا نشأت میگیرد که زن کنشگریاش را بر اساس درک و شناخت موقعیت حقیقی خود در دنیا، هدف و معنای حقیقی زندگیاش استنباط کرده و به اجرا در میآورد. فاعلیت اساسا با ادراک و قوای اندیشهگانی انسان رابطه مستقیم دارد و آدمی را به سوی کنش موثر و آگاهانه هدایت میکند، کنشی که فارغ از ملعبهی دست دیگران شدن است.
زنان غربی مصاحبهشونده در گزارش گاردین تصویری که از خود به عنوان زن در غرب ترسیم نمودند از این جهت غیر فاعلانه و در یک کلام منفعلانه است که هیچ جایگاهی برای خرد، تجربه زیسته، اندیشه و افکار آنان حتی در دوران میانسالی و پیری توسط سیستم اندیشهگانی_سیاستگذاری و فرهنگی غربی قائل نمیشوند. کماکان تصاویر ارائه شده از آنان با وجود کهولت سن بر اساس معیارهای زیبایی رایج در دنیاست، همانند آنچه که برای دختران جوان وجود دارد و میزان ارزشمندیشان را مشخص میکند. زنان میانسال و مسن غربی نیز به ابژگی خوانده میشوند، همانند دوران نوجوانی و جوانیشان. اعلام انزجار زن غربی مسن از این نگاه منفعلانه و نظاممند در غرب نشان از آن میدهد که نگاه ابژهوارانه غرب به زن در آیندهای نه چندان دور به واسطه زنان به شکست مفتضحانهای دچار خواهد شد.
فطرت زنانه، خصوصا با دیدن تجربیات زیانبار زنان در طی تاریخ مدرن و پسا مدرن از ابژگی زن و زیانهای متعدد آن برای زنان از جمله محرومیت از فاعلیت زنانه، دیگر در برابر اسارت تحمیل شده مردسالاری مدرن تسلیم نخواهد شد. این گزارش و اعتراض زنان مسن غربی نشانهی آگاه شدن زنان غربی از ظلم مردسالاری مدرنی است که تحت لوای مد، زیبایی و مصرفگرایی، به زنان تحمیل شده است.
«بنابر گزارش ارائه شده از ABC نیوز، زنان مشاغل را ترک میکنند تا به سوی راهی برای کسب رفاه، پروردن خلاقیت و آزادی در زندگی خود باشند. براساس نظرسنجی صورت گرفته از ۵۰۰ زن استرالیایی، زنان در سال ۲۰۲۲، ۱۶درصد (بیشتر از مجموع سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۰) مشاغل خود را ترک کردند. علت این امر را در عدم انعطاف پذیری مشاغل خود عنوان مینمودند.»
پدیدهی بازگشت به خانه و ترک مشاغل دفتری و اداری در بسیاری از کشورهای دنیا به طور گسترده و قابل توجهی در حال بروز است. در سالهای مختلف یکی از رویکردهای توسعه کشورها به کارگیری از تمام قوای نیروی انسانی خصوصا نیروی کار جوان بوده است که در این خیل "زنان" نیز میگنجیدند!
علیرغم تلاشهای فراوان جنبشهای زنانه در ایجاد برابری میان زن و مرد در داشتن مشاغل یکسان اما در طی چندسال اخیر خصوصا در بحبوحهی پاندمی کرونا زنان زیادی از مشاغل خود به اختیار خود، انصراف دادند.
در بسیاری از پژوهشهای انجام شده، مشخص شد که امروزه زنان تمایل زیادی به داشتن مشاغل کارآفرینانه دارند. این تمایل در بیشتر زنان دنیا از جمله ایران دیده میشود و به قدری جدی میباشد که برخی از این زنان مشاغل اداری و کارمندی خود را ترک کرده و به گود کارآفرینی وارد میشوند.
از علل اصلی ایجاد این گرایش در زنان "نبود اتاق شیشهای نظارت سختگیرانه و عذاب آور بر زنان در کارآفرینی"، "انعطاف زمان کاری در کارآفرینی"، "امکان مشارکت همسر و خانواده در کارآفرینی"و... است. آنچه قابل توجه است گرایش زنان به سبکهای شغلی است که بیشترین شباهت و هماهنگی را با روحیات زنانه و نقشهای آنان دارد.
حال سوال این است؛ در مجادلات برابریخواهانه چه میزان به روحیات، نقشها و نیازهای زنانه در راستای بنا نهادن مبانی نظری و سیاستگذاری شغلی زنان توجه شده است؟!
«برشی از مستند what is a woman این روزها در گروههای اجتماعی درحال بازنشر است. برشی که تمدن رو به افول غرب در فرهنگ جنسی را به نمایش میگذارد و مدخل اصلی این پدیده را در نظریههای «کینزی» و «جان مانی» میداند. نظریههایی که اگرچه طبق ادعای این جامعهشناس و روانشناس برگرفته از نتایج آزمایشهای انجام شدهشان بود اما قیاس آنچه نتایج آزمایش تلقی میشود با اظهارات داوران علمی آزمایش متضاد است!»
نکتهی حائز اهمیت این است که در برخی از نظرات جامعهشناسان و روانشناسان غربی، نظریاتی وجود دارد که به پشتوانهی آزمایشهای انجام شده مطرح میشوند و این درحالیست که بعضاً دروغپردازی و ساختهی ذهن آن نظریهپرداز بوده است!!
نکتهی تأسف آور دیگر اینکه، چرا سیاستگذاران غربی در راهبردهای سیاسیتگذاری برای کشورهای خود و همچنین طرحهای بینالمللی از نظریات ضعیف و پراشکالی چون نظریهی کینزی و جان مانی استفاده میکنند؟!
در میان انبوه نظریات فمینیستی نیز نظریاتی برپایهی دیتاهای غیرحرفهای و دروغسازی وجود دارند که به تشدید انحرافات جنسی چون LGBTQ ها در راستای نظریات برساختگرایانۀ جنسیت و انتخابی بودن جنسیت منجر میشوند.
آنچه جای تأمل دارد این است که دروغپردازیهای برخی نظریهپردازان بیمسئولیت چون کینزی و جان مانی همیشه پنهان نمیماند و جامعهی علمی، مردم و مستندسازان نادرست بودن این نظریات و تباهی به بار آمده از آن را برای جامعهی خود به تصویر میکشند.
لازم به ذکر است که کمپینها و اعتراضات این روزهای بسیاری از والدین به آموزشهای جنسی در غرب، ناشی از آگاهی پیبردن به نادرست بودن نظریات حاکم بر تنظیم فرهنگ جنسی در این کشورهاست.
«به نقل از forbes.com زنان سیاستمدار باید بیشتر از مردان با آزار و اذیتها و خشونت دست و پنجه نرم کنند. تعدادی از زنان سیاستمدار غربی که با خشونتها و آزار گسترده به واسطه رده سیاسیشان دست و پنجه نرم میکنند بدین شرح است؛
«میشل وو» شهردار بوستون به هدف برتریطلبان سفیدپوست مبدل شده است.
«پرامیلا جایپال»، نماینده کنگره از واشنگتن توسط مردی با اسلحه بیرون از خانه اش تحت تعقیب قرار گرفت.
«الکساندریا اوکاسیو کورتز»، نماینده نیویورک، روزانه تعداد نجومی تهدیدات را دریافت میکند. براساس پایگاه داده ملی آمریکا، سیاست برای زنان در ایالات متحده به طور فزایندهای خطرناک شده است، جایی که آنها سه برابر بیشتر از همکاران مرد خود مورد هدف قرار میگیرند.»
در ادبیات نظری فمینیسم، عدالت جنسیتی (Gender justices) تفسیر به برابری در دسترسی و بهرهبرداری از فرصتها و امکانات، برای تمام جنسیتها اعم از مرد و زن شده است. حال آنکه نکتهی مهمی در این نظریه مغفول مانده است و آن «تامین کرامت زن» به عنوان یک انسان است. این درحالیست که اکرام و احترام به شخصیت انسانی هر جنس به عنوان اولین حقوق انسانی محسوب میشود ((و محققاً ما به فرزندان آدم کرامت دادیم و آنها را به مرکب برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذاى پاکیزه روزیشان کردیم و آنان را بر بسیارى از مخلوقات خود برترى بخشیدیم. اسراء/۷۰)).
لذا مادامی که در نظریات عدالت جنسیتی غرب از حق اکرام و احترام انسانی برای زن، نظریه پردازی و چشماندازی جدی به میان نیامده است نمیتوان حقوق زن را احقاق نمود!
برای اثبات این مدعا به خبری که در ابتدا پرداخت شد بار دیگر توجه کنید؛ «چرا زنان سیاستمدار آمریکایی علیرغم برخوردار بودن از برابری در دسترسی و بهرهبرداری از امکانات و فرصتها با مردان، بیشترین خشونتها و تهدیدها را تجربه میکنند تا جایی که «سوزان کالینز» سناتور آمریکایی در مصاحبهای با نیویورکتایمز جملهی پربازدید و بحث برانگیزی در رابطه با آزارها و خشونتهای فراوان وارده به زنان سیاستمدار چنین میگوید: «من تعجب نمیکنم اگر یک سناتور یا یکی از اعضای مجلس کشته شود!»
سطح و رده سیاسی زنان نیز عامل بازدارنده در مواجهه با خشونت نیست، به گونهای که حتی نانسی پلوسی رئیس سنای آمریکا هدف خشونت مهاجمی که او را تهدید به شکستن زانوهایش نموده بود، قرار گرفت و خانهاش مورد هجوم این فرد واقع شد، که در اثر این حمله همسر او شدیداً مجروح گردید!
چنین به نظر میرسد که نیمهی پنهان و مهم برقراری عدالت جنسیتی ایجاد و تضمین حفظ حق اکرام و احترام انسانی برای زنان است. چگونه زن پلیس، زن سیاستمدار، زن عابر و هر زنی در هر کسوت و مکنتی میتواند به عدالت جنسیتی دست یابد درحالی که حق اولیهی انسانی او مورد پذیرش و به رسمیت شناخته نشده است؟!
یکی از ساحات بنیادینی که در مواجههی اسلام با غرب در مسئلهی زن وجود دارد در این است. اسلام به کرات و در وجوه متعدد در تلاش تمام قد برای ترسیم پر مایه اکرام و احترام زن است، و حق اولیهی انسانی او را ترسیم میکند. حقی که پیش فرضی برای دستیابی به سایر حقوق اوست. این حق در تفاوتهای حقوقی زن و مرد در نظام حقوقی اسلام، پیشفرضی است که در راستای تضمین حفظ کرامت زنان خواهد بود.
«به گزارش آژانس خبری تلگراف، «دبورا آنتس» مدیر اجرایی انجمن مستقل موسیقیدانان انگلیس در اظهارات خود، آزار جنسی را عملی طبیعی و دیرینه در موسیقی دانست! او در جلسه استماع کمیته زنان و برابری، مسئلهی آزارجنسی در موسیقی را چنین تشریح کرد: هنوز هم به زنان گفته میشود اگر میخواهید پیشرفت کنید، باید با فردی بخوابید که در حرفه شما تاثیر دارد! چه در صنعت پاپ باشد چه دنیای کلاسیک، شما در موقعیتهای مختلف مردان را صاحب قدرت میبینید.»
آزار و اذیت جنسی گسترهی موسعی دارد، از تکه کلامهای جنسی و نگاههای خیرهی آزاردهنده تا تجاوز جنسی. تجاوز جنسی نیز خود از روشهای متعددی پدیدار میشود که یکی از آن روشها ارعاب و اجبار میباشد. آنچه در رابطه با آزارجنسی زنان محل تامل بسیار دارد این است که علیرغم جرمانگاریهای انجام شده آزارجنسی، این مسئله کماکان در جامعه رواج دارد، و در اشکال متفاوت و سازمان یافته پدیدار میشود.
شاید یکی از علل دنبالهدار بودن آزارجنسی زنان در غرب، ریشه در انگارهی "جنس دوم" بودن زنان دانست؛ انگارهای که زن را حتی در مقولهی هنر که ظرافت انسانیاش غیرقابل انکار است، او را به شیء وارهای تبدیل میکند که سطحی نازلتر از شأن انسانی دارد. نهادینگی این انگاره سبب بروز جسارت به زنان توسط مردان در عمل میشود، عملی که آزار جنسی را درپی دارد.
برای چارهجویی در مواجهه با آزارجنسی زنان صرف قوانین و برابری جنسیتی در توزیع قدرت کافی نیست. شما در خبر اصلی مشاهده نمودید که خانم "آنتس" به عنوان یک مدیر در عرصهی موسیقی گزارش آزارجنسی زنان در آکادمیهای موسیقی را میدهد و مدیریت او بازهم نتوانسته است به تنهایی مانع و یا کاهندهای در مواجهه با آزار جنسی زنان در حوزه مدیریتش گردد! این مسئله نشانگر آن است که ریشهی مسئله حل نشده است. ریشهای که همان انگارهی جنس دوم دیده شدن زنان در جامعه و از نگاه مردان است.