تحلیل اخبار

زنان؛ ابزار دست آشوب‌ها

«طی آشوب‌های اخیر در ایران، زنان اسرائیلی ساکن در سرزمین‌های اشغالی ویدئوهایی در حمایت از آزادی و حقوق زنان منتشر می‌کردند و به نوعی جمهوری اسلامی را ضد زن قلمداد می‌کردند؛ حال گزارش‌های خبری حاکی از این هستند که زنان ساکن در سرزمین‌های اشغالی در اعتراض به قتل‌های متعدد زنان صهیونیست توسط نزدیکان‌شان در میدان هابیای تلاویو تجمع کردند.» 

لازم به ذکر است که این تجمع اولین تجمع زنان صهیونیست در اعتراض به خشونت‌های گسترده علیه زنان در سرزمین‌های اشغالی نیست. در آذر ۱۳۹۷ نیز اخباری مبنی بر تجمع اعتراضی زنان صهیونیست علیه خشونت‌های گسترده‌‌ای که نسبت به زنان تجمعات گسترده‌ای داشتند به قدری که برخی خبرگزاری‌ها نیز از این تجمع پوشش خبری ارائه دادند. 

خوی وحشیانه‌ی صهیونیزم در مواجهه با زنان واقعیتی عام و جهان‌شمولانه دارد به قدری که این خشونت حتی در نسبت با زنان یهودی شهرک‌های اشغالی نیز قابل درک است. زنان فلسطینی که طی سال‌های متمادی توسط این رژیم تروریستی به شهادت رسیده‌اند نه به خاطر عرب بودن، مسلمان بودن و یا فلسطینی بودن‌شان بلکه به دلیل زن بودن مجرم شناخته می‌شدند؛ همچون زنان یهودی شهرک‌های اشغالی! چهره‌ی حقیقی شعار زن، زندگی، آزادی و جانب‌داری رژیم منفور اسرائیل از حقوق زنان ایرانی و سیاست‌ورزی کثیفی که پشتوانه‌ی تئوریک، عملیاتی و سیاسی این شعار بود امروز آشکارتر از دیروز گردیده است! رهبر انقلاب در باب آشوب‌های گذشته عبارت "ابزار دست شدن زنان در آشوبها" را عنوان کردند و امروز این عبارت کلیدی با اخباری چون خبر اعتراضات زنان شهرک‌های اشغالی به خشونت علیه زنان در برابر دیدگان تمام دنیا کاملا شفاف و روشن گردیده است.


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

حقیقتی آشکار؛ ما در مسأله زن، از غرب طلبکاریم

«سال ۱۹۴۶ میلادی دانشگاه وندرلبیت ایالات متحده آمریکا برای آنچه که خود اذعان به ارتقاء سلامت زنان باردار می‌کنند، اقدام به ابتلاء زنان باردار گواتمالایی به بیماری‌های سوزاک و سفلیس نمودند و سپس با استفاده از مواد رادیواکتیوی تلاش به درمان بیماری نمودند که در نهایت به دلیل ابتلاء جنین‌ها و مادران باردار به سرطان، روند آزمایش اجباری و درمان احتمالی به مرگ مادران باردار و جنین‌هایشان ختم شد!» 

آنچه در گزارش‌های جهانی و سالانه‌ی شکاف جنسیتی سازمان ملل به واسطه‌ی کمیسیون مقام زن این سازمان ارائه می‌شود یکی از مولفه‌های اساسی‌اش بهداشت و برابری زنان به درمان، وضعیت زنان باردار و کاهش خطر مرگ و میر آنان می‌باشد‌ و هر کشوری به تفکیک گزارش‌ها و عملکردهایش در این جدول رتبه بندی می‌شود. اما آیا تا به‌حال شده که این تبعیض آشکار جنسیتی و نژادی که ایالات متحده آمریکا علیه زنان گواتمالایی و احتمالا زنان سایر کشورهایی که طعم استعمار آمریکا را چشیده‌اند نیز در زمره‌ی گزارش‌های شکاف جنسیتی، روی نمودار آمریکا قرار داده شوند؟! 

آیا ایالات متحده آمریکا از کمیسیون مقام زن و شورای امنیت سازمان ملل متحد به دلیل تعدد نقض حقوق بشر و خصوصا نقض حقوق زنانی که به دلیل نژاد، کم سوادی و استعمار کشورشان حق حیات و سلامت‌ خود و کودکان‌شان سلب گردید مورد مواخذه‌های جدی بین ‌المللی اعم از تحریم، اخراج از نهادهای بلندپایه‌ی بین‌المللی و انزوای جهانی در ابعاد علمی_ورزشی_ سینمایی قرار گرفته است؟! 

چگونه دنیا می‌تواند خود را قائل به ارزش و احترام به زنان بگذارد و روزهایی را در سال به نام زنان نام‌گذاری کند اما تناقضات مکرر نقض حقوق زنان توسط کشورهایی نظیر آمریکا را نادیده بگیرد؟! 

ما در مسئله‌ی زن از غرب طلب‌کاریم و این سوالات گوشه‌ای کوچک از وجوه طلبکاری ما از غرب در حوزه‌ی زنان است.


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

برای زیست عفیفانه

«چند سال است که جنبشی توسط والدین خصوصا مادران آمریکایی به راه افتاده است که به دنبال جلوگیری از رویارویی فرزندان‌شان با آموزش‌ انحرافات جنسی که تحت عنوان "آموزش‌های جنسی ایمن" در مدارس آمریکا ارائه می‌شوند، مخالفت های جدی می‌کنند.» 

آنچه تحت عنوان اعطای‌حقوق جنسی انسان‌ها در غرب ارائه می‌شود در حقیقت سلب حق بزرگتری به نام زیست عفیفانه است که در ذیل این حق، حقوق بسیاری از جمله حقوق جنسی افراد به شکل صحیح و در همسویی با فطرت محقق می‌شوند. 

آنچه غرب در راستای عدالتخواهی جنسیتی Gender justice در حال پیاده‌سازی است، اگرچه زیربنای مفهومی آن با مفاهیم برابری و عدالت تنظیم شده است و توجهات را به خود جلب می‌کند اما روبنای آن بی عدالتی آشکاری است که حق زندگی در راستای شئونات انسانی را از جامعه‌ی انسانی سلب می‌کند و دغدغه‌ی پدران و مادران برای تربیت فرزندان‌شان را بیشتر می‌نماید. این بار از سوی جامعه غربی و نظام آموزشی حاکم در این جامعه به خانواده و اعضای آن تحمیل می‌شود. اینجاست که تقلبی بودن مارک برابری و عدالت نهفته در نظریات اومانیسم برملا می‌گردد.


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

چالش‌های نسل Z

«خبرگزاری گاردین وجهه‌ای از نسلZ (نسلی که توسط فضای مجازی تربیت می‌شوند) و تاثیر چهره‌های شاخص فعال در فضای مجازی بر این نسل را به تصویر کشیده‌است؛ مانند توئیت رمان نویس معروف "حنیف کوریشی" که از گذران شبهای با مصرف ماده‌ی مخدر کوکائین به اتفاق فرزندانش و لذت از آن شبها نوشته بود!» 

این توئیت منتشر شده از رمان‌نویس معروف، صدای اعتراض برخی از جمله ستون نویس گاردین "زوئی ویلیامز" را نیز درآورد به طوری که او بی پرده کار کوریشی در مصرف مواد مخدر با فرزندانش و اعلام آن در فضای مجازی را حد اعلای سوء استفاده دانست و علت چنین کاری را عدم میل والدین معتاد همچون کوریشی به دیده شدن حالات غیرطبیعی پس از مصرف مواد مخدر توسط فرزندانشان عنوان کرد. 

لازم به ذکر است که خانم ویلیامز به عنوان یک مادر که دختر و پسر نوجوان دارد از چنین رفتارهایی توسط افراد اثرگذار ابراز نگرانی کرده است. بدیهی است که تاثیر فضای مجازی بر تربیت نسل جوان غیرقابل انکار است و این تاثیر از جانب افراد اثرگذار در فضای مجازی نیز دوچندان می‌شود به قدری که گاه با یک توئیت ساده می‌توان نسلی را به انحرافاتی چون گرایش به مصرف مواد مخدر ترغیب کرد و این عمل زمانی که توسط فردی اثر گذار در جامعه به ماننده کوریشی به وقوع بپیوندد چه بسا به عنوان یک پدیده‌ی دارای امتیاز در ذهن نسل جوان موسوم به نسل z قلمداد شود، زیرا از جانب فردی با مقبولیت و محبوبیت بالا سر زده است! 

چنین موارد انحرافی قبل از آنکه تبدیل به چالش اجتماعی گردد به عنوان چالشی خانوادگی میان فرزندان و والدین‌شان هویدا می‌گردد. 


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

تاثیرات متاورس بر عزت نفس زنان

«یورو نیوز از ورود متاورس در صنعت آرایش و زیبایی و تحولات شگرفی که در این صنعت برای زنان بوجود آورده است خبر داد. از جمله‌‌ی این تحولات امکان تشخیص روند پیری صورت، درمان چروکها، امکان تست آرایش زنانه به طور مجازی و آزمایشی و در صورت مورد پسند واقع شدن روی صورت پیاده سازی می‌شود.»

 

متاورس چه تاثیری بر عزت نفس زنان خواهد داست با توجه به آنکه زنان گرایش بسیار زیادی به زیباتر جلوه نمودن دارند؟! پر هزینه بودن و عدم امکان دسترسی همه‌ی زنان به این فناوری از مولفه‌هایی است که میتواند سبب افزایش فواصل طبقاتی میان زنان جامعه گردد و امتیازات کاذبی را در جهت فخر فروشی زنان نسبت به یکدیگر به واسطه‌ی توفیق عده‌ای در استفاده از امکانات متاورس در راستای زیبایی و جوانی پوست فراهم کند اما این کمترین ایراد وارد به فناوری متاورس در عرصه آرایشی است. 

بزرگترین ایراد متاورس در صنعت زیبایی زنان که سرمنشا بوجود آمدن ایرادات کوچک می‌باشد بازتولید بیش از پیش خودشی انگاری در زنان می‌باشد. گرایش به زیبایی یقینا مولفه‌ی سلامت انسان‌ها قلمداد می‌شود اما آنگاه که افراطی گرایی‌هایی چون وجود استانداردهای غیرقابل درک برای زیبایی خصوصا باتوجه و تاکید بر جنسیت صورت پذیرد، ارزشمندی افراد نیز بر اساس قرابت با استانداردهای انسان ساز زیبایی تعیین می‌شود. پژوهش‌های جامعه شناسان و روانشناسان غربی بیانگر این بوده‌اند که خودشی انگاری طبق این روال و در نسبت با زنان پدیدار می‌شود و به قدری تاثیر بر زیست زنان دارد که هویت‌شان را به بدن و صورت آنان گره می‌زند. از این‌رو متاورس علیرغم ایجاد تغییرات شگرف در صنعت آرایش؛ ببشترین خدمت را به نظام سرمایه‌داری و مصرف گرایی نموده است و در خوشبینانه‌ترین نگاه میتوان چنین گفت که حداقل‌ترین سود را به زنان رسانده است. علت این امر تشدید روند خودشی انگاری در زنان، کشتن استعداد و هویت انسانی آنان بوده است.


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

شکست آشکار

شرکت مشاوره مدیریت مک کینزی در هشتمین مطالعه‌ی خودگزارشی از پیشرفت زنان در شرکت‌های بزرگ ارائه کرد. طبق این گزارش زنان در آینده‌ی شرکتهای بزرگ ایالات متحده آمریکا، به ندرت در پست‌های مدیریتی زنان حضور دارند و زنانی که در این پستها ظاهر میشوند برای ابقا در جایگاه مدیریتی می‌بایست روحیه‌ی جنگنده‌ی مضاعفی داشته باشند. 

 

این گزارش بیانگر یک شکست آشکار است، شکستی که بیانگر این مهم می‌باشد که سیاست‌های برابری‌خواهانه‌ی فمینیسم که در جهت نجات زنان از فرودستی ارائه شده است، نتوانسته سبب برقراری برابری زنان و مردان در سمت‌های ارشد شرکت‌های مهم گردد، بلکه بار مضاعفی را بر زنان تحمیل کرده است تا در راستای ابقا در مقامات ارشد خود به تغییر آشکار و عمیق شخصیتی خود دچار شوند. 

در این راستا زنان می‌بایست زیر بار فشارهای جنسیتی قرار گیرند، فشارهایی که در سیاستهای برابری خواهانه به رسمیت شناخته نمی‌شوند اما در ظاهر امر شاهد به رسمیت شناخته شدن آنان و صیقل زنان آمریکایی در ذیل این فشارها هستیم. صیقلی که لطافت روحی و روانی آنان را یا زمخت و سرسخت می‌نماید و یا آنان را وادار می‌کند تا دست بشویند از رویای مدیریت ارشد و به جایگاه نازل ولو در صورت دارا بودن استعداد بسنده نمایند. 

حقیقت آن است که جریان فمینیسم اگرچه درپی نجات زن از نابرابری در انسانیت و فرودستی اوست اما خود با نظریه پردازی‌ها و راهکارهایش زن را موجود فرودستی دانسته و برای نجات او از شرایط نابرابر، مردوارگی را الگوی مطلوب او عنوان می‌نماید. این درحالی است که منتهای این راه، مجدد ختم به نابرابری و فرودستی زنان میگردد، به ماننده آنچه در خبر پیش رو عنوان گردید.


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

بازیگران زن ایرانی از کلیشه‌ها‌ی فمینیستی‌ تا هویت زنانه

نقش مثبت و منفی بازیگران زنان؛ کلیشه‌ یا واقعیت؟ 

اخیرا زهرا سعیدی، بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون در مصاحبه‌ای علت کمرنگ شدن خود در فیلم و سریال‌ها را این گونه بیان کرده است: «متاسفانه تلویزیون بسیار کلیشه‌ای با نقش زن برخورد می‌کند. این که زن نباید خلافی داشته باشد یا نباید اشتباه کند و همیشه باید مظلوم و سربه‌زیر باشد و این زن را صرفا در تلویزیون می‌بینیم.» 

«کلیشه» مفهومی اعتراضی در بطن نظریات ارائه‌ شده‌ی جامعه‌شناسان فمینیست است؛ مفهومی که از پیشبرد انتقادات زنان از وضعیت خود، معیار و تعریف روشنی ارائه نمی‌دهد. 

از این رو آنچه در ذیل مفهوم کلیشه جنسیتی گنجانده شده است، بیشتر به معنای تکرار مکرراتِ چیزی یا نقشی در نسبت با جنسیت افراد است و این تکرار مذموم شمرده می‌شود، بدون آنکه معیارهای دیگری چون فطرت و کمال شخص لحاظ و هدف نهایی این مذمت‌ها روشن شود! 

برای نمونه استفاده از عروسک، رنگ صورتی و لاک برای دختربچه‌ها را کلیشه‌هایی جنسیتی عنوان می‌کنند؛ درحالی که غافل از میل و علاقه‌ی دختربچه‌ها به عروسک بازی، رنگ‌های روشن و لاک زدن طبیعی است. 

با این حال به نظر می‌رسد برخی جامعه شناسان فمینیست غربی در حال ترمیم اصطلاح «کلیشه» و تعمیم آن بر ساحت‌های شخصیتی و اجتماعی زنان هستند. 

از دیگر انتقادات جامعه‌شناسان فمینیست می‌توان به واگذاری نقش‌های منفی به زنان سالخورده اشاره کرد. همان‌گونه که خانم «آنا لئون گوررو» در کتاب آسیب‌‎شناسی اجتماعی بیان کرده است و عواقب این امر را کاهش عزت نفس زنان، افزایش افسردگی زنان خصوصا زنان میانسال و سالخورده، به وجود آمدن انگاره‌های منفی نسبت به زنان سالخورده و کاهش ارزش اجتماعی زنان سالخورده عنوان کرده است. 

بر این اساس واگذاری مکرر نقش‌های منفی به زنان سالخورده در فیلم‌های ساخت کمپانی‌های سینمایی را کلیشه خوانده‌اند؛ اما امروز شاهد آن هستیم که بازیگران زن با وجود تنوع در سبک نقش‌های ایفا شده‌ در فیلم و سریال‌های ایرانی، اعم از مثبت و منفی به دلیل سلیقه‌ی شخصی خود که تحت عنوان ذائقه عنوان می‌کنند، از اصطلاح «کلیشه» که دارای باگ مفهومی است در جهت به کرسی نشاندن سلیقه‌ی خود در سطح کلان استفاده می‌کنند.

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

ارتحال بانوی موفق مسلمان ایرانی «ماندانا منصوریان»

« "ماندانا منصوریان" نماینده‌ی جمهوری اسلامی ایران در سازمان بین‌المللی دریانوردی (International Maritime Organization) به اختصار IMO، روز گذشته و پس از طی دوره‌‌ی بیماری در لندن دعوت حق را لبیک گفت. او مدت ۷ سال نمایندگی کشورمان در IMO را عهده دار بود و از او به عنوان نماینده‌ای موفق یاد می‌شود که در این دوران به مدت دو سال به عنوان معاون کمیته فنی سازمان IMO نیز انتخاب شده بود. در جلسه‌ی روز گذشته IMO پس از اعلام خبر درگذشت خانم منصوریان حاضرین برای ادای احترام به ایشان یک دقیقه سکوت کردند.» 

پیام تسلیت و تاسف رسمی وزارت امورخارجه و سفارت کشورمان در انگلستان در راستای درگذشت مرحومه منصوریان نشان‌دهنده‌ی فقدان زن ایرانی و کاردانی است که علیرغم گمنامی در زمان حیات‌شان و عدم شناخت مردم از ایشان، شخصیت علمی_سیاسی درخشانی را دارا بودند. 

خانم منصوریان نمونه‌ای از زنان تربیت‌یافته‌ی مکتب انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بودند که ارزش‌های انقلاب‌اسلامی، حجاب و عفاف و پایبندی ایشان به نقش همسری و مادری خود نه تنها مانعی در جهت رشد و تکامل ابعاد شخصیتی ایشان نشدند، بلکه بستر رشد روزافزون ایشان را نیز فراهم نمودند. فقدان ایشان علیرغم برانگیختن افسوس از دست دادن ایشان، افسوس دیگری را به دنبال دارد و آن عدم معرفی شخصیت این بانوی مسلمان ایرانی قبل از وفاتشان برای مردم خصوصا زنان ایرانی است، زیرا شخصیت ایشان به عنوان الگویی موفق و درخشان از زن ایرانی مسلمان می‌توانست همچون نوری برای حرکت زنان زمان خودشان به سمت کمال انسانی باشد. می‌طلبد تا گنجینه‌هایی از زنان مسلمان ایرانی موفق را قبل از ارتحال‌شان دریابیم و ابتدا به ملت خود و سپس سایر ملتهای دنیا معرفی نماییم تا نشانی درخشان در حقانیت جمهوری اسلامی و نسبت انسانی او با زنان ایرانی باشد.


تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

حمل و نقل عمومی و حفاظت از حریم زنان

«به گزارش نیویورک تایمز، بسیاری از زنان آمریکایی که برای رفت و آمد خود از مترو استفاده می‌کنند تجربه‌های زیسته زیادی از آزار و اذیت خود به دلیل جنسیت‌شان در مترو دارند، برخی برای مواجهه با این آزارها خصوصا در دوران شیوع ویروس کرونا استفاده از دوچرخه و یا تاکسی را به جای مترو در برنامه خود گنجاندند. زنانی نیز معتقد هستند که چون جنسیت‌شان زن است مجبورند برای محافظت از خود اقدامات احتیاطی زیادی را انجام دهند. این درحالی است که مدیران بخش‌های حمل و نقل عمومی در شهرهای بزرگی چون نیویورک مسئله‌ی اضطراب زنان آمریکایی به دلیل آزارهای مکرر زنان در مترو را نادیده می‌گیرند.» 

علیرغم آنکه زنان بخش اعظمی از جمعیت استفاده کننده از حمل‌ونقل عمومی خصوصا مترو را در بر می‌گیرند و چرخ اقتصادی این بخش حمل و نقل عمومی آمریکا به واسطه‌ی زنان میچرخد، آزارهای زنان در مترو جزء آسیب‌های اجتماعی پربحث در محافل جامعه‌شناسی آمریکا گردیده است اما عملا اقدامی ملموس در جهت حمایت از زنان آمریکایی در مواجهه با خشونت و آزارهای خیابانی رخ نمی‌دهد. 

با کاهش اقبال زنان آمریکایی از مترو اما آمار ارائه شده و گزارش‌های خبری نشان از افزایش دوبرابری قتلها و جرائم در مترو شده‌اند و این علت به دلیل خلوت شدن محیط مترو، کاهش نظارت بر آن است و زنان کم بضاعتی که مجبور به استفاده از مترو هستند بازهم قربانیان این جنایات می‌باشند. به راستی چرا زنان آمریکایی و مسائل‌شان هیچ جایی در سیاست‌های ساده شهری در شهرها و ایالت‌های آمریکا ندارد؟!


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

سقط جنین اجباری!

بی‌بی‌سی گزارش داد «برخی مراکز مشاوره بارداری بحرانی در انگلستان، زنان انگلیسی را برای انجام سقط جنین فریب می‌دهند. اما این فریب چیست؟! توسط چه نهادهایی اتفاق می‌افتد؟! در انگلستان ارائه‌دهندگان دارای مجوز سقط جنین در وب‌سایتی با نام اختصاری NHS معرفی شده‌اند که توصیه به سقط جنین می‌کنند اما ۲۱ نهاد از این مراکز به عنوان مراکز پزشکی گمراه‌کننده خطاب شده‌اند زیرا اطلاعاتی در رابطه با عوارض سقط جنین برای زنان، به آنان ارائه می‌کنند. از جمله این عوارض عبارتند از: "سندروم پس از سقط جنین، افزایش احتمال ابتلا به سرطان سینه، ناباروری و سقط‌های ناخواسته احتمالی در آینده و اختلالات روانی می‌باشد."» 

 

آنچه با بررسی اخبار ارائه شده از بی‌بی‌سی در مورد مراکز سقط جنین و فعالین این حوزه می‌توان استنباط نمود این است که میان پزشکان و متخصصین زنان و زایمان اختلاف نظرات جدی در ارائه‌ی بی‌طرفانه‌ی مطالب علمی در رابطه با سقط جنین و افزایش آگاهی زنان در این رابطه وجود دارد به قدری که مراکز درمانی طرفدار سقط جنین، مراکز سقط جنینی که در راستای آگاهی بخشی از مضرات سقط جنین به زنان تلاش می‌کنند را با عناوین غیرعلمی و غیر اخلاقی خطاب می‌نمایند‌. 

نکته‌ی دیگر آنکه مواجهه‌ی مراکز قانونی سقط جنین در انگلستان با پدیده‌ی بارداری زنان متفاوت است و این امر می‌تواند ناشی از خط مشی سیاسی که توسط آنان اتخاذ شده است باشد. برای مثال مراکز سقط جنینی که تنها درصدد انجام سقط جنین به خواسته‌ی مراجعه کننده‌شان هستند به بارداری به چشم یک بیماری نگاه می‌کنند و جنین را عامل بیماری‌زایی می‌خوانند که باید حذف گردد. در عین حال مراکز نام‌برده در مواجهه با سقط جنین زنان آنان را از مضرات این عمل به لحاظ جسمی و روحی آگاه می‌کنند و حتی زنانی را که از عمل سقط جنین منصرف شدند به واسطه‌ی خیریه‌هایی که حامیان مالی‌شان می‌باشند، حمایت مالی می‌کنند. این درحالی است که انگلستان نیز همانند کشورهای مختلف دنیا با چالش پیری جمعیت مواجه است؛ و این نکته قابل تامل است که هژمونی فردمحوری و نگاه‌های اومانیستی مبتنی بر لذت، مانع از سیاستگذاری مناسب جمعیتی حتی به قیمت جان انسان دیگر می‌گردد.


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل