تحلیل اخبار

دانشگاه دوستدار مادران نیست!

«زهرا سهرابی» دانشجوی دکترای مهندسی برق دانشگاه صنعتی شریف در نشستی که نخبگان با وزیر علوم در روزهای اخیر برگزار نمود به عنوان یک مادری که دارای سه فرزند است گفت: دانشگاه دوستدار مادران نیست؛ او مهمترین دلیل خود را در بیگانگی دانشگاه و سیستم آموزش عالی با مادران دانشجو در عدم تعبیه‌ی فضایی مناسب برای نگهداری کودکان و ایجاد فضایی برای حصول آرامش فکری مادران دانشجو است. طبق یافته‌های پژوهش‌های متعدد آینده‌ی آموزش عالی در ایران و تعداد دیگری از کشورهای دنیا با حضور جدی‌تر و محوری‌تر بانوان رقم خواهد خورد، و این به دلیل گرایش روزافزون زنان به آموزش عالی و همچنین اثرگذاری بالای زنان در پیشبرد مرزهای علمی می‌باشد. اما آیا ساختارهای موجود آموزش عالی در تطابق با نقش های زنانه همچون همسری و مادری هستند؟! آنچه که از تجربه‌ی زیسته‌ی دانشجویان برداشت می‌شود خصوصا در کشور ما عدم تناسب وضعیت دانشگاه با نقشهای زنانه می‌باشد. 

همین عدم وجود بسترهای اجتماعی و علمی متناسب با نیازهای زنانه در جامعه‌ی اسلامی که قله‌ی موفقیت ترسیم شده و حد اعلا برای یک زن را در قالب الگویی جدید تبیین نموده است، سبب می‌شود تا زنان ما دچار سردرگمی در یافتن طریق نیل به این الگو گردند.

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

هیپنوتیزم علم با سیاست در APA

به دنبال آشوب‌های رخ داده‌ی چند ماه گذشته در کشور، ریاست انجمن روانشناسی آمریکا (American Psychological Association به اختصار APA) که بزرگترین سازمان علمی و حرفه‌ای روان‌شناسان در ایالات متحده است و همین‌طور بزرگترین انجمن روانشناسی در دنیا نیز محسوب می‌شود، به بخش حقوق بشر سازمان ملل نامه‌ای را تنظیم کرد و در آن نامه از وضعیت زنان و دختران ایرانی ابراز نگرانی نمود. 

طبق شواهد موجود این نامه به دلیل فشارهای روانشناسان ضد حکومت جمهوری اسلامی نوشته و به سازمان ملل ارسال گردید. این درحالی است که در ایام منتهی به کریسمس ۴۰ تن از زنان روانشناس ایرانی داخل کشور، که از اساتید برجسته روانشناسی هستند نامه‌ای به ریاست APA ارسال کرده و خواستار جلسه‌ای در راستای اعلام واقعیت‌های اصلی و نه سیاسی از وضعیت زنان و دختران ایران شده‌اند. علیرغم آنکه تغییر ریاست APA و نامه‌ی این اساتید به ریاست جدید داده شد، قرار به تشکیل جلسه‌ای مجازی میان اساتید روانشناسی و اعضای APAجهت بررسی و روشن شدن حقیقت وضعیت زنان ایرانی شد. 

اما در کمال تعجب، جلسه بدون هیچ دلیل و توضیحی لغو گردید و مجدد ادعای سیاسی خانم دکتر صاحبی، روانشناس مقیم آمریکا و از اعضای APA، با اعمال فشارهایی در سر تیتر اخبار APA قرار گرفت". 

به نظر می‌رسد هرچه زمان بیشتری از غائله‌ی موسوم به زن، زندگی، آزادی میگذرد، چهره‌ی حقیقی آن با روشن شدن ابعاد مختلف برخوردهای بین المللی و حتی علمی با زنان ایرانی مشخص می‌گردد. اینکه زنان ایرانی متخصص روانشناسی در ایران، کرسی‌های علمی و دانشگاهی را فتح کردند، مستقیما از اوضاع زنان و دختران ایرانی آگاه هستند و از یک نهاد بین المللی که داعیه‌دار نگرانی وضعیت زنان و دختران ایرانی است خواستار تریبونی بدور از بازی های سیاسی و در چارچوب های علمی می‌باشد اما با بی‌اعتنایی آن نهاد نگران! مواجه می‌شود، رسما صدایشان بایکوت می‌شود بیانگر آن است که مسئله‌ی آمریکا و حتی آن روانشناسانی که در APA ادعای دوستی با هموطنان ایرانی‌شان را دارند، بشر دوستی نیست بلکه تنها میل سیری‌ناپذیر به قدرت و سیطره‌ای است که نظام مستکبر آمریکا کما فی‌السابق نسبت به ایران و ایرانیان روا می‌دارد. 

در بخش مکتوبات یادداشت تکمیلی و تحلیل خانم دکتر فاطمه فیاض فوق دکترای روانشناسی سلامت و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا را که از نویسندگان نامه به APA بوده‌اند می‌خوانیم.

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

احترام به حق مادری

«رویترز از تسهیلات ویژه فدراسیون راگبی انگلستان به زنان بازیکن خود خبر داد. این تسهیلات بدین‌گونه می‌باشند که زنان بازیکن راگبی به مدت ۲۶ هفته مرخصی زایمان با حقوق کامل را بهره‌مند می‌شوند. جالب اینکه بازیکنان زنی که فرزندخوانده نیز می‌پذیرند مشمول این قانون می‌شوند. دیگر تسهیلات آنکه زنانی که پس از ۱۲ ماه از تولد فرزندشان، یا پذیرش فرزندخوانده خود به باشگاه‌های راگبی فراخوانده می‌شوند برای کودکان‌شان "هزینه‌ی سفر"، "هزینه‌ی اقامت فرزند" و "فرد پشتیبان" جهت نگهداری فرزندان‌شان در نظر گرفته شده است.» 

آنچه عیان است مواجهه‌ی دنیا با روند رو به رشد پیری جمعیت و کاهش موالید است. سوای آنکه اقتضائات کشورهای مختلف در دنیا می‌طلبد تا سیاست‌های لازم جهت افزایش موالید را در دستور کار خود داشته باشند، اما شاید بیراه نباشد که از علاقمندی‌های بیشتر زنان مادر شدن است و به گفته‌ی زنانی که مادر شده‌اند، روند تکامل شخصیتی زن پس از تولد فرزندش قابل توصیف نیست. از جمله حقوقی که اسلام برای زنان قائل شده است مادری است لذا سیاست‌های اعمال شده در راستای تحقق این حق برای تمام زنان امری ضروری است و چه بسا می‌بایست این سیاست‌ها، زیربنایی‌تر نیز گردند، برای مثال میتوان در راستای افزایش نرخ موالید و تحقق حق مادری برای زنان، مردان را در جهت ایفای نقش همسری همراه و پدری مسئولیت‌پذیر تربیت نمود و در این راستا برنامه‌های مدونی را آماده نمود که از طریق رسانه‌ها و آموزش عالی، آموزش و پرورش، کتب و... ارائه گردند. این دست از برنامه‌های زیربنایی یقینا سرعت بیشتری به محقق شدن سیاست‌های نرخ موالید و احقاق حق مادری زنان می‌بخشند.


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

حیات‌بخشی زنان کارآفرین...

«بازار قدیمی "قلعه‌محمود" کرمان که طی سالها تبدیل به منطقه متروکه‌ای شده بود، توسط زنان کارآفرین در جهت فروش صنایع دستی حیات اقتصادی مجددی در آن دمیده شد. مسئولان میراث فرهنگی، اوقاف و معاونت عمرانی استانداری کرمان طی جلساتی مقرر نمودند تا زنان سرپرست خانوار پنجشنبه‌ها در این بازار محصولات تولیدی خود اعم از صنایع دستی و مواد غذایی را به فروش برسانند.» 

در احیای بازار قدیمی و از رونق‌افتاده‌ی کرمان زنان ‌کارآفرین کرمانی پیشقدم شدند تا شبکه‌ی جدیدی از بازار را به اقتصاد استان خود اضافه نمایند و به اقتصاد استان کرمان رونق بیشتری بخشند. این پدیده می‌تواند نشان‌دهنده‌ی بسترسازی برای فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی زنان باشد، اگرچه که این کافی نیست و می‌بایست شاهد رشد روزافزون بسترسازی‌های اجتماعی برای فعالیتهای اجتماعی_اقتصادی زنان باشیم. آنچه بیش از پیش اهمیت و لزوم پرداخت به بحث زنان کارآفرین را نشان می‌دهد در ماجرای احیای بازار قدیمی قلعه محمود کرمان قابل توجه است، بازاری که اگر مردم خصوصا زنان کرمانی همت نمایند و از غرفه‌های زنان کارآفرین این بازار دیدن نمایند و خرید کنند زنجیره‌ی اقتصادی جدیدی را برای استان کرمان باز می‌کند که این امر سبب رونق کسب و کارهای مردم کرمان می‌گردد؛ 

نکته‌ی دیگر آنکه حرکت حمایتی مسئولان دولتی استان کرمان در ایجاد بستر اقتصادی برای زنان کارآفرین، تبدیل به الگوی اقتصادی موفق سایر استانهای کشور در اهمیت ایجاد بستر فعال اقتصادی برای زنان کارآفرین شده؛ شبکه‌های کارآفرینی و اقتصادی جدیدی به اقتصاد کشور اضافه می‌شوند و از این رو می‌توانیم شاهد تحولی اساسی در رونق اقتصاد کشور گردیم.

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

بازتولید خودشی‌انگاری در جایی که نباید!

«در چند روز اخیر خبر همخوانی آهنگ مبتذلی توسط خانم معلم مازندرانی با شاگردانش در کلاس درس و متعاقبا عذرخواهی خانم معلم بابت این همخوانی و انتشار آن پخش شد.» 

این روزها خانم معلم‌ها و آقا معلم‌ها گوی سبقت را از یکدیگر در به اشتراک گذاشتن همخوانی‌های عجیب و غریب ربوده‌اند، این اتفاق اما میان زنان معلم هم در تعداد و هم در کیفیت سناریوهای اجرایی در همخوانی متفاوت‌تر و قابل تامل‌تر نیز می‌شود. از سبک و سیاق آرایش‌ها و سَبک‌های رفتاری اعم از بوسه‌های پسربچه‌ها بر گونه‌ی معلم‌ها و رقص پسربچه‌ها برای کم شدن دلتنگی و ناراحتی معلم‌ها! 

"جیمی ال گلدنبرگ" و "تامی آن رابرتز" در مقاله خود با نام " ماه گرفتگی، توصیف وجودی از شی‌انگاری زنان" چنین میگویند: " گاهی شی‌انگاری زنان به شیوه‌های ظاهرا مهربانانه‌تر و بنا به تلقی برخی خیرخواهانه‌تر رخ می‌دهند و از این وجه به قدری فراگیر می‌شوند که حتی در زندگی روزمره زنان نیز دیده می‌شوند! نگاهی به رسانه‌ها که هرروز ما را بمباران می‌کنند موید این مسئله است." آنچه سبب افزایش نگرانی‌ها در مسئله‌ی کلیپ‌های عجیب و غریب معلم‌ها از کلاس درس می‌شود، بازتولید روزافزون خودشی‌انگاری در زنان و ایجاد رقابت میان زنان معلم در جهت ربودن گوی چیزی که این روزها جذابیت در تدریس نامیده می‌شود است، طبق پژوهش‌های انجام شده در آمریکا و اروپا بازتولید خودشی‌انگاری در زنان به منزله بازتولید کاهش عزت نفس، اعتماد به نفس در زنان و همچنین افزایش خودکشی در زنان می‌گردد، لذا می‌طلبد تا نسبت به افزایش آگاهی زنان معلم از مقوله‌ی خودشی‌انگاری و مضرات آن، به ایجاد سبک صحیح و سالم توام بانشاط برای آموزش میان معلم‌ها و دانش آموزان ایجاد نمود و یقینا این از وظایف مهم وزارت آموزش و پرورش است.

تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

گمشده زنان مسلمان؛ امنیت و آرامش

« "باجرانگ مونی داس" که به جرم تحریک هندوها علیه مسلمانان هندوستان و دستور به قتل و تجاوز به زنان مسلمان، در ۱۳ آوریل ۲۰۲۲ به دلیل شکایت سازمان‌های حقوق بشری علیه او دستگیر شد و پس از طی اندک زمانی با عذرخواهی و به قید وثیقه آزاد شد. اگرچه او پس از دادگاه‌هایش در مصاحبه با رسانه‌ها اذعان به عدم عذاب وجدان و ناراحتی خود بابت تحریک هندوها در هتک حرمت زنان مسلمان نموده بود. حال او مجدد با انتشار تصویری به تحریک هندوها به قتل عام و تجاوز زنان مسلمان هندی مجددا پرداخته است.» 

در تاریخچه‌ی هندوستان برخوردهای افراطی با زنان قابل ملاحظه هستند، خصوصا هنگامی که به دقت تاریخ هند مورد تفحص قرار می‌گیرد مشاهده می‌شود که آیین هایی همچون بودا و هندو از جمله آیین‌هایی هستند که ظلم به زن در سبک و سیاق‌های عبادی‌شان بود از جمله؛ زنده به گور کردن زنی که شوهرش را از دست داده، یا قائل بودن به عدم پوشش لباسهای رنگی و آراستگی ظاهری برای زنی که دوران سوگ همسرش را گذرانده است و حال دستور به قتل و تجاوز به زنان مسلمان توسط یکی از رهبران افراطی هندو! 

نقش مجامع بین المللی در مواجهه با چنین آئین ها و برخوردهایی علیه زنان خصوصا زنان مسلمان سکوت و انفعال در سطح بین المللی بوده است این درحالی است که همین مجامع در طی جوسازی های ضدانقلاب و ترویج ادعاهای دروغین طی چندین ماه گذشته در ایران داعیه‌دار حقوق بشر و حقوق زنان بودند! نکته‌ی دیگر آنکه مجامع و نهادهای بین المللی جهان اسلام چرا عکس العمل مناسب، به موقع و محکمی در برابر جان و نوامیس مسلمان هندی که بازدارنده از تهدیدهای احتمالی علیه زنان مسلمان هندی باشد، نشان نمی‌دهند؟! چرا دولت هند را موظف به حفظ جان، مال و ناموس مسلمین هند نمیکنند؟! آیا مجمع تقریب مذاهب اسلامی، سازمان همکاری اسلامی OIC، آیسسکو در رابطه با بیانیه‌ی گروه‌های افراطی هندو موضع‌گیری سیاسی صریح و بی‌پرده‌ای داشتند و در جهت حفظ امنیت زنان مسلمان هندی و جهان اسلام برنامه‌ای علمی و عملی طراحی نمودند؟! 

این سوالات مطالبه‌ای جهانی است که زنان مسلمان دنیای اسلام در مواجهه با ظلم و تبعیض‌های چندبرابری سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی، دول سیاسی مختلف از فعالان و نهادهای بین‌المللی جهان اسلام دارند. باید از سازمان بین المللی حقوق بشر پرسید که آیا زنان مسلمان حق ندارند در هرگوشه از جهان در امنیت و آرامش زندگی کنند؟!


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

شیوه؛ تریبون گفتگو یا دفاع احزاب!

شب گذشته برنامه‌ی شیوه میزبان دو چهره‌ی علمی و البته حقوقی و تاثیرگذار در حوزه‌ی سیاستگذاری مسائل زنان بود؛ خانم‌ها دکتر انسیه خزعلی و دکتر معصومه ابتکار. 

 مناظره‌ی شب گذشته از نگاه تیزبین نخبگان و فعالان حوزه‌ی زن و خانواده دور نماند و نکاتی چند در راستای این برنامه منتشر شد. از جمله نکات وارد شده به برنامه آن بود که برنامه‌ی شیوه در راستای فراهم نمودن بستری گفتمانی در جهت حل مسائل زنان به دست خودشان برنامه‌ای قابل تقدیر است زیرا تا قبل از آن چنین بستری در رسانه ملی فراهم نگردیده بود. اما ضعف‌هایی نیز در خلال پرداخت به این مسئله از جانب برنامه‌سازان محترم و میهمانان به چشم میخوردند. 

سیّالیت سیاستگذاری حوزه‌ی زنان به قدری است که اگر موضوعِ منحصر و دقیقی مشخص نگردد قابلیت ایجاد انحراف از بحث و ابتر ماندن موضوع می‌رود، این ضعف در برنامه‌ی شیوه و در طرح سوال کلی دیده شد که سبب شد تا میهمانان بعضا به جای پرداخت به مسئله‌ی زن و جایگاهش در سیاستگذاری، به دفاع از عملکرد حزب‌های‌شان در زمان جای‌گیری‌شان در قدرت بپردازند؛ آمار دقیق و علمی از فعالیت‌ها، میزان پیشرفت برنامه‌ها، بودجه‌بندی سطوح مختلفی چون زنان سرپرست خانوار ارائه نگردد. البته ناگفته نماند برخی از منتقدین گرامیِ برنامه شب گذشته علیرغم سخن از غایب بودن روایت زنان، لزوم حضور زنان در بستر سیاستگذاری‌های این حوزه نقدهای متناقضی با المانهای درخواستی‌شان ارائه می‌دادند از جمله متهم نمودن دو مهمان گرامی به ارائه‌ی روایات مردوارانه بی‌آنکه استدلالی منطقی در رابطه با ادعای ارائه شده‌شان داشته باشند که این خود در جهت بستن فضای ورود زنان به بستر حل مسائل زنان منجر میگردد! 

امید است که برنامه‌ی شیوه و سایر برنامه‌های صداوسیما بیشتر به ایجاد چنین فضاهایی در جهت فراهم نمودن بستری برای گفتمان زنانه در جهت حل مسائل زنان در سطوح نظری (ایده‌های سیاست‌ورزی) و سطوح عملی (ارائه گزارش کار مسئولان زن در راستای خدمت به حوزه زنان به مردم) پدید بیاورند و همچنین امید داریم جهت گفت‌وگوهای آتی بیشتر در جهت پرداخت به مسائل علمی و اساسی حوزه‌ی زنان باشد نه تریبونی برای دفاع از احزاب!


تحلیل خبر داخلی     5 ماه قبل

تقوا در مسئولیت‌پذیری

«خبر استعفای خانم نخست‌وزیر که جوان‌ترین زن در این پست بود صدر اخبار جهان را به خود اختصاص داد. «جاسیندا آردرن» در مصاحبه‌ای علت کناره‌گیری خود را از پست نخست وزیری چنین عنوان کرد: «من این پست را نه از بابت سختی‌اش بلکه به دلیل آنکه احساس می‌کنم ظرفیت و توان درونی‌ام برای ادامه مسئولیت نخست‌وزیری به اتمام رسیده است ترک میکنم، قبل از این تصمیم من برای این مسئولیت مناسب بودم و این چالش را با موفقیت‌ گذراندم اما اکنون ظرفیت لازم برای ادامه این مسئولیت را ندارم.»»

 خانم آردرن به نکته‌ای ویژه در پذیرش مسئولیت سنگین نخست‌وزیری و استعفا از این مسئولیت در نسبیت با خودش اشاره کرد و آن "شناخت خودش" بود. او در میان صحبت‌هایش بر این موضع تاکید کرد که هنگام مواجهه با مسئولیت نخست‌وزیری آگاه بر مسئولیتی که می‌پذیرد و ظرفیت درونی‌اش بود و این نکته را علت انجام موفقیت آمیز مسئولیتش خواند و با توجه به این مسئله که توان زیادی را در به سرانجام رساندن مسئولیت نخست وزیری‌اش از دست داده است از این سمت استعفا داد و کناره‌گیری کرد. 

امیرالمومنین در نامه پنجم خود به اشعث بن قیس فرماندار منصوبی شان در آذربایجان می‌نویسند: «حوزه فرمانروایی‌ات طعمه تو نیست بلکه امانتی است که بر گرده‌ات نهاده شده است.» مقامات کشوری امانت است؛ مسئولی باتقواست که اولا به امانتش آگاه است و نسبت خود با مسئولیتی که دارد را می‌داند، در امانت خیانت نمی‌کند و آنگاه که احساس کند نمی‌تواند امانتداری را به خوبی به سرانجام برساند آن را به سلامت واگذار می‌کند. نکته ویژه‌تر آنکه روحیه‌ی امانت‌داری که نشات گرفته از تقواست تا چه اندازه در جامعه و خصوصا در میان مسئولان کشورمان جاری است؟! هرکدام از ما در جایگاه شغلی و مسئولیتی‌مان اعم از خانواده و جامعه آیا به مسئولیت خود به چشم امانت می‌نگریم؟! «یکی از مخاطبین اصلی پرسش‌های ذکر شده، مسئولین مختلف معاونت امور زنان ریاست جمهوری، چه در ادوار گذشته و چه حال حاضر می‌باشند.»


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

زنان و مقابله با «داغ ننگ»

«سیندی پارلو کون، رئیس فدراسیون فوتبال ایالات متحده آمریکا اعتراف کرد که فوتبال در ایالات متحده آمریکا، ورزشی برای بچه پولدارها و سفیدپوستان است و از این پدیده ابراز تاسف نمود. "کریستال دال" از بازیکنان تیم ملی آمریکا نیز تجربه‌ی تلخ خود از تنها رنگین‌پوست حاضر در تیم فوتبال ایالات متحده آمریکا گفت و عدم وجود تنوع در فوتبال زنان آمریکا را مایه تأسف و زمینه ایجاد ناراحتی‌های روحی برای بازیکنان رنگین‌پوست خواند.»

گافمن از جامعه‌شناسان معروفی بود که نظریه‌ای تحت عنوان "داغ ننگ" ارائه داد. طبق این نظریه انسانها در جوامع گاهی به دلیل تفاوت‌های‌شان مورد سوء‌ظن، برچسب‌زنی و انگ اتهام قرار می‌گیرند. خواه این تفاوت‌ها در نواقص جسمانی‌شان باشد، خواه در رنگ پوست‌شان و خواه در نوع اعتقادات، گرایش دینی و اقلیت مذهبی‌بودن افراد نمود پیدا می‌کند. در همه‌ی این موارد افرادِ داغ‌خورده برای مقابله با طردشدگی در رقابتی نابرابر، در تلاش برای حفظ جایگاه اجتماعی خود هستند. 

اما داغ ننگ در زنان گاه به قدری سبب سرکوب اعتماد به نفس‌شان می‌شود که آنان را از مسیر رشد و پیشرفت بازمی‌دارد و این گزاره گاه به شکل عدم تلاش زنان برای کسب آنچه جایگاه مطلوب و هدف خود ترسیم کرده‌اند می‌باشد؛ همچون وداع تلخ زنان رنگین‌پوستی که شاید می‌توانستند در کنار کریستال دال همبازی موفقی باشند اما به دلیل داغ ننگ "کاکا سیاه بودن" حذف شدند و گاه به صورت حس ناخوشایند و عدم رضایت از زندگی حرفه‌ای برای زنانی همچون کریستال دال در پی دارد؛ اینکه علیرغم رسیدن به هدف مطلوبش راضی نیست! عدم رضایت از زندگی گاه سرمنزل رسیدن به حس پوچی و اضمحلال روحی است، چیزی که به صورت افسردگی بروز می‌کند و وای بر جامعه‌ای که زنان را به افسردگی هدایت کند، حال این جامعه هرجای این عالم باشد! 

در مجموع علت اینکه می‌گوییم زنان از داغ ننگ (برچسب و انگ خوردن) آسیب بیشتری متحمل می‌شوند، به دلیل غلبه‌ی ساختار مردسالار در جوامع و آسیب‌پذیری روحی بیشتر زنان است. 

 


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل

زن، تن، میانسالی؛ چالشی بی‌جواب پیش‌روی فمنیسم

«از بدن پیرم متنفرم و با نفرت به آن نگاه می‌کنم!" ما از سنین پایین به واسطه‌ی بمباران ذهنی از عکس‌های زنان جوان و زیبا یاد می‌گیریم که جوانی با معیارهای خاص پوستی و اندامی زیبا، قابل دوست‌داشتن و احترام است اما افزایش سن دوست‌داشتنی نیست چون در کمین تصاحب این زیبایی است! با افزایش سن، ما به سراغ مواد پوستی و تغذیه‌ای میرویم تا از زیبایی و دوست‌داشته‌شدنمان حفاظت کنیم.»

فرآیند خودشی‌انگاری در زنان را از زبان یکی از زنان آمریکایی خواندید. میل به دوست داشته‌شدن و در کانون توجهات بودن نیاز هر زنی است. نحوه‌ی پاسخگویی به نیازهای بشر در هر کدام از دو جنس زن و مرد به قدری مهم است که در صورت پاسخ درست و منطقی نشاط، آرامش و کمال انسانی را برای آدمی در پی دارد اما اگر این نیاز منطقی پاسخ داده نشود، همچون خوداظهاری که زنان آمریکایی مسن و یا در آستانه‌ی میانسالی می‌گویند، آنگاه انسان با خودِ نامتعادلی مواجه است که به جای داشتن آرامش، نشاط و کمال احساس یاس، ترس و پوچی می‌کند. 

مواجهه‌ی غرب با زن این‌گونه است که اصل زن و زنانگی را در تراش بدن، استانداردهای صورت و مدل‌های مو سال می‌داند و این را به واسطه‌ی نانی تراش‌خورده در ذهن تمام زنان آمریکایی از دوران خردسالی‌شان نهادینه کرده است. چنین زنی را مورد احترام و توجه قرار داده و زنان میانسالی که لطافت‌شان را از دست داده‌اند، افسرده و تنها کنج خانه‌ی سالمندان یا در منزل شان گذاشته است. 

اما سوال اینجاست؛ آیا زن تنها کارکردش تنانگی‌اش می‌باشد که با از دست رفتن جوانی، کارکرد انسانی‌اش نیز از دست برود؟! اگر پاسخ این سوال مثبت است پس دقیقا جنبش‌های فمینیستی برای زن چه کرده‌اند و چه حقوقی از او را اعاده نموده‌اند که او حتی در دوران میانسالی و کهولت، در جنس دومی که بی‌ارزش و غیر قابل توجه است نمود پیدا کرده است؟ بدتر اینکه چرا زن غربی با وجود جنبش‌های فمینیستی به نقطه‌ای رسیده است که با رسیدن به میانسالی خودش از دیدن خودش نفرت پیدا میکند؟!


تحلیل خبر خارجی     5 ماه قبل